وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

پایان نامه -تحقیق-مقاله | قسمت 14 – 9

با توجه به توضیحاتی که ارائه شد می توان گفت، سوء نیت عام درجرم اختلاس همان قصد برداشت و تصاحب اموال و اشیاء به نفع خود یا دیگری است که مرتکب باید در انجام این اعمال، اراده داشته باشد.‌بنابرین‏ برداشت و تصاحب اموال در حال خواب، بی هوشی، مستی و… به دلیل عدم وجود سوء نیت عام، اختلاس محسوب نمی شود.

 

ب) سوء نیت خاص

 

سوء نیت خاص، بر خلاف سوء نیت عام، لزوماً در همه جرایم وجود ندارد.به عبارت بهتر باید چنین گفت که سوء نیت خاص ، صرفا شامل جرایم مقید به نتیجه می‌باشد و جرایم مطلق فاقد سوء نیت خاص می‌باشند. از این عبارت به خوبی مشخص می‌گردد که سوء نیت خاص به کسب نتیجه از رفتار مربوط می شود.به بیان دیگر ، سوء نیت خاص را می توان قصد حصول نتیجه از رفتار مجرمانه تعبیر و تعریف نمود.از آنجا که جرم اختلاس نیز جرمی است مقید به نتیجه ، لذا باید چنین گفت که سوء نیت خاص در جرم اختلاس همان طور که آرای و نظریات مشورتی به خصوص نظریه ۱۴۵۹/۷ ـ ۱۳/۶/۷۰ که پیشتر نقل گردید بر می‌آید، عبارت است از عمد در اضرار به دولت یا افراد دیگر.

 

از نقطه نظر تطبیقی نیز می توان چنین گفت که با توجه سیاق ماده ۳۱۵ قانون عقوبات عراق، تردیدی باقی نمی ماند که موارد ذکر شده در حقوق ایران، بر مبنای اصول کلی حاکم بر حقوق عمومی بوده است و از این نظر هیچ تفاوتی میان حقوق ایران و عراق وجود ندارد.

 

فصل دوم: واکنش کیفری در قبال اختلاس

 

واکنش کیفری در قبال جرم اختلاس، لزوماً معنای مجازات نیست.بلکه واکنش کیفری ابعاد دیگری نیز دارد که ممکن است به اندازه مجازات در مبارزه با جرم اختلاس، مؤثر باشد.به عنوان مثال می توان به اقدامات ارفاقی اشاره نمود که می‌تواند تاثیر مثبت بر شخصی کردن مجازات ها و البته در همکاری مرتکب در بازگرداندن اموال تصاحب شده به بیت المال داشته باشد.لذا در این فصل که در چهار مبحث ارائه می شود، نخست به بررسی انواع مجازات ها در خصوص جرم اختلاس می پردازیم و سپس به مجازات شرکا و معاونین، عوامل ‌تشدید کننده مجازات و در نهایت به اقدامات ارفاقی در خصوص اختلاس خواهیم پرداخت.

 

مبحث نخست: انواع مجازات ها

 

تا پیش از تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲،مستند به ماده ۱۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵، پنج نوع مجازات در نظام کیفری ایران وجود داشت که شامل: حدود و قصاص و دیات و تعزیرات و مجازات های بازدارنده بودند. با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ به موجب ماده ۱۴ این قانون ، مجازات های بازدارنده حذف و حدود و قصاص و دیات و تعزیرات مجازات های اصلی نظام کیفری ایران گردیدند. در کنار این تغییر، مجازات های تکمیلی و تبعی همانند قانون پیشین، البته با در نظر گرفتن تغییراتی، در قانون جدید نیز وجود دارد و قابل اعمال می‌باشد.فصل دوم از بخش اول این قانون ، از ماده ۲۳ تا ۲۵ به مجازات های تکمیلی و تبعی اختصاص دارد.

 

در قانون عقوبات عراق، رویکرد دیگری اتخاذ شده است.بر خلاف آنچه که در نظام حقوقی ایران رایج است و جرایم بر مبنای مجازات ها، طبقه بندی می‌شوند، در حقوق عراق و مطابق با ماده ۲۳ قانون عقوبات این کشور، جرایم به جنایات و جنحه و خلاف (الجنایاتوالجنحوالمخالفات) تقسیم می‌شوند.نکته جالبی که در قانون عقوبات عراق به چشم می‌خورد، طبقه بندی دیگری از جرایم است که بر مبنای طبیعت جرایم صورت می‌گیرد و بر این اساس جرایم به جرایم عادی و جرایم سیاسی طبقه بندی می‌شوند.ماده ۲۰ قانون عقوبات عراق ‌به این طبقه بندی اختصاص دارد.اما در قانون عقوبات عراق نیز همچون قانون مجازات اسلامی ایران، مجازات ها به دو نوع اصلی و تکمیلی تقسیم می شود.

 

مبجث نخست از فصل دوم پایان نامه حاضر به بررسی مجازات های قابل اعمال در جرم اختلاس در حقوق ایران و عراق اختصاص دارد.

 

گفتار نخست : مجازات های اصلی

 

همان طور که پیشتر بیان شد، مراد از مجازات های اصلی، حدود ، قصاص و دیات و تعزیرات است که در ماده ۱۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ به آن اشاره شده است. در حقوق عراق مجازات های اصلی ، بر خلاف حقوق ایران عرفی است و جنبه شرعی ندارد. مجازات اصلی در حقوق عراق عبارتند از :

 

اعدام، حبس ابد(السجن المؤبد ( ، حبس غیر موبد(السجن المؤقت)،حبس شدید (الحبس الشدید) ، حبس بسیط (الحبس البسیط) ، جزای نقدی (الغرامه المالیه) ، نگهداری در تیمارستان ها ( الحجز فی مدرسه الفتیان الجانحین) و نگهداری در کانون های اصلاح و تربیت (الحجز فی المدارس الأصلاحیه) می‌باشد.در ادامه توضیح خواهیم داد که مراد از این مجازات ها چیست.

 

در نظام حقوقی ایران، مجازات اختلاس، در ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و ارتشاء و کلاهبرداری تعیین شده است.این ماده اشعار می‌دارد :

 

«در صورتی که میزان اختلاس تا پنجاه هزار ریال باشد مرتکب به شش ماه تا سه سال حبس و شش ماه تا سه سال انفصال موقت و هرگاه بیش از این مبلغ باشد ، به دوتا ده سال حبس و انفصال دائم ازخدمات دولتی و درهرموردعلاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس به جزای نقدی معادل دو برابر آن ، محکوم می‌شود.»

 

چنان که ملاحظه می‌شود مجازات جرم اختلاس بستگی به ارزش و نصاب مال اختلاس شده دارد . ‌در مورد تعیین نصاب اموال اختلاس شده تبصره چهار ماده ۵ اشعار می‌دارد:

 

«حداقل نصاب مبالغ مذکور در جرم اختلاس ازحیث تعیین مجازات یاصلاحیت محاکم اعم از این است که جرم دفعتا واحده یا به دفعات واقع شده و جمع مبلغ مورد اختلاس بالغ بر نصاب مذبور باشد.»

 

چنانچه عمل اختلاس توام با جعل سند و نظایر آن باشد در صورتی که میزان اختلاس تا پنجاه هزار ریال باشد مرتکب به دو تا پنج سال حبس ویک تا پنج سال انفصال موقت و هرگاه بیش از این مبلغ باشد به هفت تا ده سال حبس و انفصال دائم ازخدمات دولتی و در هر مورد علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس به جزای نقدی معادل دو برابر آن محکوم می‌شود. در صورت اتلاف عمدی ، مرتکب علاوه بر ضمان به مجازات اختلاس محکوم می‌شود . (تبصره یک ماده پنج)

 

برابر ماده ۱۵۲ قانون مجازات عمومی سابق مصوب ۱۳۵۵ وماده دوم قانون مجازات مختلسین اموال دولتی مصوب ۱۳۰۶ که از مقررات قانونی فرانسه در این زمینه اقتباس شده بود جرم اختلاس برحسب میزان وارزش مال مورد اختلاس چندنوع مجازات داشت . هرگاه میزان اختلاس بیش از ۵۰۰۰ ریال بود ، مجازات مختلس حبس مجرد از دو سال تا ده سال و انفصال ازخدمت دولت و همچنین رد مال مورد اختلاس و تادیه غرامت معادل دو برابر مال مورد اختلاس بودو اگر میزان اختلاس کمتر از ۵۰۰۰ ریال بود مجازات مختلس از شش ماه تا دو سال حبس تادیبی وهمراه با سایر مجازات های مذکور دربالا بود و اگر میزان اختلاس دفعتا یا به دفعات واقع شد مجموعا ۵۰۰ ریال یاکمتر باشد مرتکب در دادگاه اداری محاکمه و به انفصال ازخدمات دولتی و پرداخت پنج برابر آنچه اختلاس کرده محکوم می شد .

 

تعیین مجازات های متفاوت نسبت به میزان وجوه و اموال مورد اختلاس اقدام شایسته و واقع بینانه بوده است که قانون‌گذار سابق به آن توجه ‌کرده‌است زیرا وقتی کارمندی عادی مبلغی جزئی راتصاحب کند آن اهمیت وتاثیر یک اختلاس چند میلیونی مسئولین بلند پایه با حقوق و درآمد کافی را ندارد .

دانلود پروژه و پایان نامه | قسمت 2 – 2

بازاریابی شرکت در شرایط رکود مدیریت ویژه ای می طلبد و بازاریابان خاص توانایی آن را دارند، زیرا اهداف اجزا منابع محیط و مدیریت در نظام بازار و بازاریابی کاملا دگرگون شده اند و دیگر نمی توان با رویکرد، راهبرد، الگو و ابزار رفتار بازاریابی در شرایط عادی انتظار موفقیت داشت(کاتلر و ای کسلیون[۲] ، ۲۰۰۹).

 

اقتصاددانانی مانند شومپیتر[۳](۱۹۴۲) مطرح می‌کند رکود دارای اثر پاک کنندگی است تا جایی که در آن سازمان ناکارآمد و محصولات منسوخ حذف می‌شوند. در مقابل اقتصاددانان دیگر مثل اویانگ[۴] (۲۰۰۹) نشان داده است که رکود علاوه بر از بین بردن شرکت های ناکارآمد، از بین برنده شرکت های برتر و یا حتی شرکت هایی با پتانسیل بسیار زیاد نیز می‌باشد، اگر این شرکت ها فاقد منابع و مهارت لازم برای بقا در شرایط نامطلوب اقتصادی باشند. با این حال تحقیقات کمی بر روی قابلیت های و استراتژی هایی که به شرکت ها در شرایط رکود اقتصادی کمک می‌کند انجام شده است (گیولاتی[۵] و همکاران ، ۲۰۱۰).

 

برای خدمات وظیفه ای همچون بازاریابی، تعداد کمی از مطالعات به سود حاصل از مخارج تبلیغات و استراتژی بازاریابی در طول دروه رکود پرداخته‌اند (لی لین[۶] و اسرینواسان، ۲۰۱۰، رولینز[۷] و همکاران، ۲۰۱۴، اسرینواسان و همکاران، ۲۰۰۵و ۲۰۱۱).

 

مطالعات همچنین نشان می‌دهد که احتمال تولید سود از طریق استراتژی بازاریابی تهاجمی تحت شرایط رکود وجود دارد (یوسمان احمید[۸] و همکاران، ۲۰۱۴).تحقیقات مختلفی به دنبال دو رکود بزرگ چند دهه قبل صورت گرفته‌اند و در سال ها ی اخیر مطالعاتی در زمینه تدوین استراتژی بازاریابی و فروش در دوران رکود اقتصادی در سطح کشور انجام شده است اما با توجه به مبتلا بودن اکثر بنگاه های اقتصادی انجام مطالعات بیشتر و تخصصی تر در این زمینه ضروری می‌باشد (عرفانی،۱۳۹۰).

 

شرکت های تولیدی فعال به عنوان یکی از بازیگران اصلی اقتصاد هر کشوری نقش مهمی در افزایش درآمد ملی دارند، صرفنظر از پرداخت مالیات به دولت، شرکت ها فرصت های شغلی زیادی را به وجود می آورند و با استخدام و پرداخت حقوق به افراد جویای کار امکان پرداخت مالیات به دولت را برای آن ها فراهم می‌کنند. همچنین شرکت ها با صادرات کالاهای خود به کشورهای دیگر در بهبود تراز خارجی کشور نقش مهمی ایفا می‌کنند. از سوی دیگر، شرکت های ورشکسته توان پرداخت مالیات به دولت را از دست داده و مجبور به اخراج کارکنان خود می‌شوند که به نوبه ی خود هزینه های تامین اجتماعی افزایش یافته و می‌تواند مشکلات فرهنگی و سیاسی زیادی به همراه داشته باشد، شرکت ها ی ورشکسته قادر به پرداخت وام های خود نیستند و این می‌تواند مشکلاتی را برای مؤسسات وام دهنده به وجود آورد(بان و ردوود، ۲۰۰۳). در دراز مدت انباشتگی بیش از حد وام های پرداخت نشده شرکت ها ی ورشکسته، موجب اتلاف سرمایه های مؤسسات وام دهنده می شود و تضعیف سیستم بانکی را در پی خواهد داشت(ویلیج، ۲۰۰۲). ورشکستگی بی سابقه شرکت ها در طول چند سال گذشته موجب اهمیت یافتن تحقیقاتی شده که در زمینه علل افول و رکود شرکت ها و راهبردهای انجام می شود(فرانسیس و دیزای، ۲۰۰۵).

شرکت‌های کوچک ومتوسط[۹] در ادبیات بازاریابی با محدودیت منابع(کارسون[۱۰]، ۱۹۹۰)، به ویژه در منابع انسانی، سازمانی و مالی (بجرک و هالتمن [۱۱]، ۲۰۰۲ و اسچیدهات و همکاران [۱۲]، ۲۰۰۸) و عدم تخصص در بازاریابی و برنامه ریزی(هوی[۱۳] ، ۲۰۰۸ و هیلز و همکاران، [۱۴] ۲۰۰۸( درک می‌شوند. امروزه کسب و کارهای کوچک و متوسط، سهم قابل توجهی در پیشرفت اقتصادی اکثر کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته بر عهده دارند(موریارتی و جونز[۱۵]،۲۰۰۸).

صنایع کوچک و متوسط فعال در شهرک های صنعتی کشور به عنوان نیرو محرکه کشور در بخش اقتصادی همواره تاثیر گذار بوده به گونه ای که فعالیت یا عدم فعالیت این شهرک های صنعتی و شرکت های حاضر در آن ها اثر خود را در بخش منطقه و ملی با علائمی همچون افزایش بیکاری، کمبود مواد و تجهیزات در سطح منطقه ای و ملی و غیره می‌گذارد (عرفانی، ۱۳۹۰).کسب و کارهای کوچک و متوسط سهم گسترده ای درتولید ناخالص ملی، اشتغالزایی و تسهیل مشکل اقتصادی دارند (فاکس[۱۶]،۲۰۰۵).

 

نرخ رشد این کسب ‌و کارها در سال‌های اخیر بسیار سریع بوده که در حال حاضر ۷/۹۹درصد از کارفرمایان کشورهای آمریکای شمالی در حوزه کسب ‌و کارهای کوچک ومتوسط در حال فعالیت هستند، که ۹۰ درصد آن ها، با کمتر از ۲۰ نفر پرسنل فعالیت‌های خود را انجام می‌دهند، مهمتر آنکه شرکت‌های مذکور بالغ بر ۵۰ درصد از درآمد و ۵۴ درصد از مشاغل بخش خصوصی این کشورها را به خود اختصاص داده‌اند(موریارتی و جونز،۲۰۰۸).

 

در دهه ی اخیر، اقتصاد ایران شاهد تحریم ها و افزایش فشارهای اقتصادی بوده که توان رقابتی بنگاه های بزرگ و کوچک کشور را کاهش داده است. افزایش هزینه های تولید و تورم، نوسانات نرخ ارز، کمبود نقدینگی، مشکلات مربوط به تامین مالی، کهنگی و فرسودگی فناوری، کاهش تعرفه های کمرگی و افزایش واردات و کاهش ارزش پول ملی مشکلات زیادی برای بنگاه های اقتصادی بزرگ و کوچک در کشور به وجود آورده است. در چنین شرایطی، صاحبان بنگاه های اقتصادی کشور به جای مدیریت بحران و رقابت با رقبای خارجی، به توقف تولید یا کاهش کمیت و کیفیت روی آورده اند که در بلندمدت پیامدهایی چون زیان های انباشته و ورشکستگی را به دنبال خواهد داشت. آمار مربوط به صنایع و شرکت های ورشکسته در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به دلایل سیاسی در دسترس نیست؛ اما شواهد و قراین نشان می‌دهد که تعداد این گونه شرکت ها روز به روز در حال افزایش هستند. گزارش شاخص انجام کسب و کار[۱۷] که توسط بانک جهانی منتشر می شود نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۳ در بین ۱۸۳ کشور مورد مطالعه در گزارش انجام کسب و کار بانک جهانی، ایران در خصوص سهولت کسب و کار رتبه ۱۵۹ را کسب نموده است. طی سال های(۲۰۱۴-۲۰۰۶) رتبه ایران در زمینه فضای کسب و کار با تغییرات و نوساناتی مواجه شده که در جدول(۱-۱) نشان داده شده است. همان‌ طور که ملاحظه می شود طی سال های (۲۰۱۴-۲۰۰۶) یا به عبارت دیگر (۱۳۹۲-۱۳۸۵) رتبه ایران در خصوص فضای کسب و کار از ۱۱۹ به ۱۵۲ سقوط ‌کرده‌است. بخصوص در سه سال اخیر شرایط فضای کسب و کار در ایران به دلیل رکود اقتصادی نامساعدتر شده است.

دانلود فایل های دانشگاهی – گفتار هفتم – اصل تفسیر قرارداد و کنوانسیون­ها بر اساس ویژگی­های بین ­المللی آن­ها – 7

 

بند سوم – اصل حسن نیت در نظام حقوقی انگلستان

 

در حقوق انگلیس، پذیرش اصل حسن نیت با توجه به تأکید بر اصالت فرد، با دشواری­های فراوانی مواجه شده است؛ زیرا پذیرش این اصل موجب می­ شود که هر فعل یا ترک فعلی مغایر با حسن نیت تلقی شود و بدین ترتیب نتایج حقوقی روابط طرفین را غیر قابل پیش­ بینی نماید.از سوی دیگر با توجه به فقدان تعریف روشنی از حسن نیت، پذیرش آن بروز اختلاف در آرای دادگاه­ها را موجب می­ شود.[۷۰]،[۷۱]

 

گفتار ششم – اصل غیر قابل معامله بودن حقوق دولت

 

یکی از اصول دیگری که در قراردادهای تجاری بین ­المللی­ای که یک طرف آن دولت ‌می‌باشد باید مدنظر قرار گیرد این است که در مواردی که دولت با اشخاص خصوصی قراردادی منعقد می­ کند، حقوق قانونگذاری و اختیار وضع مقررات را برای خود حفظ می­ کند و این حقوق قابل معامله و واگذاری نیست. ‌بنابرین‏، ‌می‌توان گفت این یک اصل کلی است که حق دولت برای انعقاد قراداد، محدود و مشروط است ‌به این که دولت نمی­تواند حقوق و وظایف حکومتی را به موجب قرارداد ساقط یا از آن صرف نظر کند.[۷۲]

 

گفتار هفتم – اصل تفسیر قرارداد و کنوانسیون­ها بر اساس ویژگی­های بین ­المللی آن­ها

 

اصل دیگر اصل تفسیر قرارداد و کنوانسیون­ها بر اساس ویژگی­های بین ­المللی این گونه قرارداد­ها ‌می‌باشد.از آنجا که هدف تجارت بین ­الملل، سود رسانیدن به فرد خاص نیست و هدف، گسترش تجارت در جهت حفظ منافع طرفین قرارداد است، تفسیر قرارداد متفاوت از سایر قراردادها خواهد بود. به همین دلیل است که اصل صحت در قراردادهای تجاری بین ­المللی به گونه ­ای متفاوت تفسیر خواهد شد و سعی می­ شود تا آنجا که ممکن است قرارداد حمل بر صحت تلقی شود، هر چند ممکن است چنین قراردادی در حقوق داخلی باطل دانسته شود. البته قواعد نمونه و کنواسیون­های بین ­المللی راجع به حقوق تجارت بین ­الملل، و همچنین اصول تجاری تدوین شده، برای اشخاصی که آن را تهیه یا تصویب یا تدوین ننموده­اند، نقش تکمیلی دارند.[۷۳]

 

شایان ذکر است که اصول یونیدروا نیز به تفسیر بر اساس ویژگی­­های بین ­المللی اشاره نموده است و در ماده ۶-۱ خود چنین آورده است که در تفسیر این اصول توجه به دارا بودن مشخصه بین ­المللی و اهداف آن­ها شامل نیاز به ارتقای یکپارچگی در اعمال آن­ها، لازم است.

 

معیار ماده بالا درباره توجه داشتن به ویژگی بین ­المللی «اصول» است و این بدین معنا است که شروط و مفاهیم «اصول» را باید به طور مستقل یعنی در متن خود «اصول» تفسیر کرد، نه با ارجاع به مفهومی که ممکن است در هر قانون داخلی خاصی به طور سنتی برای آن شروط و مفاهیم در نظر گرفته شود.چرا که حقوق ‌دانان مختلف از کشورهای مختلف با در نظر گرفتن ویژگی بین ­المللی بودن این اصول اقدام به همکاری، یکپارچگی و در نهایت نگارش آن نموده ­اند و قصد ایشان هرگز، بر استفاده سنتی از این مفاهیم نبوده است.[۷۴]

 

مبحث دوم – شروط رایج قرراردادی در قرارداد های تجاری بین‌المللی

 

از آنجا که قراردادهای تجاری بین ­المللی قراردادهای ویژه­ای هستند که عوامل متعددی نظیر مسائل سیاسی و اقتصادی مختلفی در آن دخیل می­باشند و یا از آنجا که این قراردادها قراردادهای طولانی مدتی هستند، در طی زمان ممکن است بسیاری از اتفاقات برای هر یک از طرفین پیش آید که روند قرارداد را به طور کلی دگرگون نماید و در بسیاری از مواقع باعث بروز اختلافات قراردادی عدیده­ای گردد. ‌بنابرین‏ به طور معمول در بسیاری از این قرادادها شروطی گنجانده می­شوند که در صورت بروز هر یک این اتفاقات و به تبع آن اختلافات، طرفین بتوانند در جهت تغییر شرایط و بهبودی روابط قراردادی خویش گام بردارند ،از این دست شروط قراردادی ‌می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:

 

گفتار اول – شرط داوری

 

 

 

درج شرط داوری با این انگیزه است که قرارداد از صلاحیت قضایی دادگاه­ های داخلی خارج و در فضای داوری تجاری بین ­المللی مستقر گردد.این استقرار در فضای داوری تجاری بین ­المللی سبب می­ شود که داوران در تفسیر و اعمال قواعد ناظر به قراردادها اختیار عمل وسیع­تری داشته و از این طریق قرارداد را از فضای قرارداد داخلی اداری خارج و به عنوان قرارداد تجاری بین ­المللی به رسمیت شناخته و آن گاه قواعد حاکم بر این نوع از قراردادها را نسبت به قراردادهای تجاری دولت اعمال نمایند. شرطی که اعتبار آن با وجود رویه قضایی مسلط و مسلم کمتر مورد تردید و انکار قرار ‌می‌گیرد.معمولا داوری در ضمن قرارداد اصلی به صورت شرط ضمن عقد مورد موافقت قرار ‌می‌گیرد. البته در برخی مواقع نیز موافقت­نامه داوری طی یک سند و قرارداد جداگانه بین طرفین منعقد می­ شود. در بند (ج)ماده ۱ قانون داوری تجاری بین ­المللی صراحتا قید شده است که « موافقت­نامه داوری ممکن است به صورت شرط داوری در قرارداد و یا به صورت قرار جداگانه باشد».[۷۵]

 

۱-استقلال شرط داوری[۷۶]

 

نظریه استقلال شرط داوری بیان می­دارد که شرط داوری حیاتی مستقل از قرارداد اصلی دارد و از بطلان قرارداد تاثیر نمی­پذیرد. بر اساس این نظریه طرفین در حقیقت دو قرارداد تنظیم کرده ­اند؛ یکی قرارداد اصلی که مبنای معامله تجاری است و دیگری قرارداد داوری که (به صورت شرط) برای ارجاع اختلافات احتمالی در معامله تجاری و حل آن توسط هیات داوری ‌می‌باشد. اگر قرارداد اصلی مبنای معامله تجاری به هر دلیل باطل شود، قرارداد داوری به حیات مستقل خود باقی است. این ایده تحت عنوان جدایی پذیری [۷۷] یا قسمت پذیری مطرح می­ شود که ظاهراً با نظریه انحلال عقد واحد به عقود متعدد شباهت دارد. بر طبق این نظریه در قراردادهایی که تعهدات ناشی از آن اجرا شده و به پایان رسیده نیز شرط داوری حیات مستقل دارد. حتی در موارد فورس ماژور و یا غیر قانونی شدن قرارداد، شرط داوری مندرج در آن قرارداد همجنان به استقلال و حیات خود در پابرجاست. زیرا شرط مذکور یعنی قرارداد داوری پایه و اساس تشکیل داوری است. بعد از فسخ قرارداد در عمل هم اختلافاتی به داوری ارجاع می­ شود، اگر بنا باشد با فسخ قرارداد اصلی شرط داوری هم از بین برود، دیگر فایده­ای برای درج این شرط در قرارداد متصور نبوده و بیهوده و لغو جلوه می­ کند.اگر یک طرف ادعای نقض قرارداد داشته باشد، این امر به معنی بطلان قرارداد نیست. طرف زیان‌دیده می ­تواند از انجام تعهد خود در برابر طرف پیمان­­شکن امتناع کند. توقف اجرای قرارداد سبب بی اثر شدن شرط داوری نمی ­باشد. این شرط برای حل و فصل اختلافات در آن اوضاع و احوال پیش‌بینی شده و برای تسویه اختلافات زنده باقی می­ماند، تا از زیان‌دیده در برابر پیمان­شکن حمایت کند.[۷۸]

دانلود پایان نامه و مقاله | قسمت 12 – 2

 

۲ـ۲۲ـ تاثیرات عمومی بحران مالی

 

۲ـ۲۲ـ۱ـ تاثیر بر مؤسسات مالی

 

بحران مالی از طریق فرآیندهای زیر، شرکت های تامین سرمایه و بانک های تجاری را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است:

 

نخست، بعضی از ناشران اوراق بهادار رهنی، نتوانستند اوراق بهادار خود را در سررسید بازخرید کنند و از این رو تعدادی از بانک های ضامن مجبور به بازخرید این اوراق از سرمایه گذاران و ثبت آ ن ها در ترازنامه های خود شدند و این عامل قدرت وام دهی بانک های تجاری را کاهش داد. چرا که این بانک ها ملزم به رعایت الزامات مربوط به کفایت سرمایه برای تعهد بدهی های خود بودند(سانگ[۵۶]، ۲۰۱۰).

 

دوم، ریسک طرف مقابل، عامل تعیین کننده ای در تصمیمات مربوط به پرداخت وام شد. استقراض بین بانکی کاهش یافت و در مقابل نرخ این نوع استقراض ها افزایش پیدا کرد. تمایل مؤسسات مالی به همکاری با موسساتی که درگیر وام های رهنی پرریسک یا دیگر دارایی های معیوب بودند یا ارزیابی اندازه درگیری آن ها با این دارایی ها قابل ارزیابی نبود، به شدت کاهش یافت. در نتیجه عدم دسترسی به استقراض بین بانکی به عنوان یکی از منابع مهم سرمایه، مؤسسات مالی با عدم نقدینگی مواجه شدند(سانگ[۵۷]، ۲۰۱۰).

 

سوم، کمبود نقدینگی بانک ها موجب کاهش قدرت اعتباردهی آن ها برای تصاحب بنگا ههای دیگر از طریق سازوکار خرید اهرمی(LBO) شد. به طور معمول، بانک ها به پشتوانه اوراق قرضه در وثیقه، اوراق بهادار با پشتوانه دارایی منتشر می‌کنند و آن را به سرمایه گذاران می فروشند. اما در شرایط فعلی و با توجه به باقی ماندن این وام ها در ترازنامه بانک، آن ها تمایل چندانی به پرداخت این نوع وام از خود نشان نمی دهند. و در نهایت این که، پرتفوی تعدادی زیادی از بانک هایی که در اوراق بهادار با پشتوانه دارایی سرمایه گذاری کرده بودند، با کاهش ارزش روبرو شد و از این طریق مشکلات آنان را دو چندان کرد.

 

نتیجه این که تعدادی زیادی از شرکت های تامین سرمایه و بانک های تجاری اعلام ورشگستگی کردند یا توسط دولتی یا رقبا خریداری گردیدند که از معروف ترین آن ها می توان به فردی مک، فانیمی، لیمن برادرز، واشنگتن میچوال، بیمه ای آی جی، بانک اچ باس انگلیس، بانک فورتیس بلژیک، بانک هییو آلمان و لندزبانک ایسلند اشاره کرد(سانگ[۵۸]، ۲۰۱۰).

 

۲ـ۲۳ـ بحران نقدینگی

 

بحران نقدیینگی ناشی از کاهش شدید در ارزش اسمی پول داخلی کشور، ممکن است باعث کاهش تولید، افزایش بیکاری، و حتی فروپاشی بانک ها شود. در سه دهه گذشته، تعداد و شدت بحران های نقدینگی در جهان افزایش قابل ملاحظه ای داشته است. تقریباً همه تحقیقاتی که در خصوص بحران پولی صورت گرفته، افزایش در نرخ ارز را مبنای تعریف بحران پولی در نظر گرفته اند. با این حال در محاسبه و اندازه گیری شاخص تعریف بحران تفاوت هایی در آن ها دیده می شود(بیرج و همکاران، ۲۰۰۶). در ادبیات مربوط به بحران های پولی، کلیه تحقیقات انجام شده در این زمینه در سه نسل طبقه بندی شده اند. الگوهای نسل اول با کار کروگمن(۱۹۷۹) مطرح شدند و بر عدم تطابق شرایط داخلی کشور با رژیم نرخ ارز ثابت تأکید دارند. تحت شرایط نرخ ارز ثابت، دولت از ذخایر خارجی برای نگه داشتن نرخ ارز استفاده می‌کند. در الگوی کروگمن، کسری بودجه دولت یا از طریق انتشار پول جدید تأمین مالی می شود و یا از طریق کاهش حجم ذخایر خارجی موجود در بانک مرکزی. ‌بنابرین‏ بر اساس الگوی کروگمن ، علت بروز بحران نقدینگی، وجود نقص و استمرار آن در اقدامات بنیادین اقتصاد کلان مانن اجرای سیاست های پولی و مالی انبساطی بی رویه است که این عوامل موجب کاهش مستمر در حجم ذخایر خارجی شده تحت چنین شرایطی بروز بحران نقدینگی اجتناب ناپذیر خواهد بود. الگوهای نسل دوم که توسط آبسفلد(۱۹۹۴)، ایچنگرین، رز و وایپلوز(۱۹۹۶) ارائه شدند در تشریح بحران های پولی خود ظهور سرایت پذیر مفید بودند. الگوهای نسل دوم بر مبادله بین هزینه و منافع حفظ نرخ ارز ثابت تأکید می ورزند. در این الگوها تا زمانی که منافع حفظ نرخ ارز ثابت بیشتر از هزینه های آن باشد، بر ادامه نرخ ارز ثابت توسط مقامات تأکید می شود. در این الگوها بحران نقدینگی ممکن است بدون این که تغییر معنی داری در اقدامات اساسی اقتصاد کلان رخ داده باشد، فقط به دلیل انجام عملیات سوداگرانه مشارکت کنندگان در بازار مالی ناشی از انتظارات آن ها از سقوط رژیم نرخ ارز ثابت، بروز کند. الگوهای بحران های پولی نسل سوم ارائه شده توسط کروگمن(۱۹۹۹) و آقیون، باکتا و بانارجی(۲۰۰۱) آثار سیاست های پولی را بر بحران پولی مورد توجه قرار دادند(ابونوری و عرفانی، ۱۳۸۵).

 

این الگوها عنوان می‌کنند که شکنندگی بخش بانکی و مالی باعث کاهش میزان اعتبار موجود نسبت به بنگاه ها شده و باعث افزایش احتمال بحران می شود. آن ها عنوان می‌کنند که یک بحران پول توسط ترکیبی از بدهی بالا و ذخایر ارزی پایین،کاهش درآمدهای دولت، افزایش انتظارات مربوط به کاهش ارزش پول رایج و محدودیت های مترتب بر اعتبارات داخلی ایجاد می شود(بیرج[۵۹] و همکاران، ۲۰۰۶).

 

۲ـ۲۴ـ پیشینه

 

تحقیقات داخلی

 

    • تحقیقی توسط هاشمی و بهزادفر (۱۳۸۹)، تحت عنوان «ارزیابی رابطه محتوای اطلاعاتی اقلام تعهدی و نسبت های مالی منتخب با قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، این پژوهش به ارزیابی رابطه اجزای اقلام تعهدی و نسبت های مالی منتخب با قیمت سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. این تحقیق، تحقیقی توصیفی است و برای گردآوری داده ها واطلاعات تحقیق از روش اسنادکاوی و رگرسیون استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که سود هر سهم مربوط ترین متغیرحسابداری به ارزش شرکت است و بین دارایی های جاری و قیمت سهام رابطه ای معکوس وجود دارد.

 

    • تحقیقی توسط خواجوی و همکاران (۱۳۸۹)، تحت عنوان «تکنیک تحلیل پوششی داده ها مکملی برای تحلیل سنتی نسبت های مالی»، هدف این پژوهش معرفی تکنیک تحلیل پوششی داده ها به عنوان روشی مکمل برای تحلیل سنتی نسبت های مالی می‌باشد. این تحقیق، تحقیقی کاربردی است و از نوع شبه تجربی و رویکرد پس رویدادی می‌باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی شرکت‌های موجود در بورس اوراق بهادار تهران می‌باشد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که تکنیک تحلیل پوششی داده ها می‌تواند مکمل خوبی برای تحلیل سنتی صورت های مالی با بهره گرفتن از نسبت های مالی باشد.

 

دانلود منابع پایان نامه ها | قسمت 16 – 7

 

ب – سطح عادی

 

محدوده ایی از نسبت های نقدینگی است که گویای عادی بودن وضعیت نقدینگی بانک است.

 

ج – سطح نامطلوب (عدم اطمینان)

 

بیانگر محدوده ایی از نسبت های نقدینگی است که نشان دهنده انحراف از وضعیت نقدینگی اطمینان بخش است.

 

د – سطح بحرانی

 

محدوده ایی از نسبت های نقدینگی است که نشان دهنده خطرناک بودن وضعیت نقدینگی بانک و حامل هشدارهای فوری برای بهبود وضعیت است.

 

قابل ذکر است که ارزیابی ریسک نقدینگی به دلیل وابستگی شدید به اطلاعات با فراوانی بالا بر زیر ساخت های موجود در سیستم های فناوری اطلاعات متمرکز است ، به ‌نحوی که استقرار نظام جامع مدیریت ریسک و نظارت بر آن ، بدون ایجاد پایگاه اطلاعات مورد نیاز مقدور نمی باشد.

 

۲-۲-۲۱- ۱- نسبت موجودی نقد به مجموع سپرده ها

 

نسبت موجودی نقد به سپرده ها نشان دهنده آن است که خط مشی بانک در ارتباط با کاهش هزینه فرصت نگهداری وجه نقد به درستی تدوین و اعمال شده است یا خیر. بالا بودن نسبت ،گویای تخصیص ناکارامد منابع و پایین بودن آن بیانگر رسیدن به سطح مطلوب وجوه نقد می‌باشد.

 

۲-۲-۲۱-۲- نسبت مطالبات از بانک مرکزی به مجموع سپرده ها

 

مطالبات از بانک مرکزی شامل سپرده قانونی تودیع شده ، مانده حساب جاری و سایر مطالبات نزد این بانک می‌باشد. این نسبت در تجزیه و تحلیل شاخص دارایی های نقد شونده وتسهیلات اعطایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

اما نکته حائز اهمیت آن است که بیشترین مقدار تشکیل دهنده این نسبت به سپرده قانونی تودیع شده نزد بانک مرکزی اختصاص دارد ، که از موارد تکلیفی فعالیت های بانکی است . ‌بنابرین‏ ایجاد تغییرات در خصوص نرخ سپرده های قانونی و موارد مترتب بر اعمال آن ، تعادل بین ریسک و بازده را متاثر می کند.

 

۲-۲-۲۱- ۳- نسبت مطالبات از بانک ها به مجموع سپرده ها

 

این شاخص نشان می‌دهد که چه نسبتی از مجموع سپرده ها را می توان از محل مطالبات از سایر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری پوشش داد. مطالبات از بانک‌ها و مؤسسات اعتباری شامل حساب جاری نزد بانک‌ها و همچنین سپرده های ارزی دیداری نزد بانک های داخلی و خارجی می‌باشد. از سوی دیگر حساب پرداخت چکهای صادره توسط سایر بانک‌ها (تسویه نشده) وحساب بین بانکی نیز در سرجمع مطالبات منظور می شود.

 

۲-۲-۲۱- ۴- نسبت تسهیلات اعطایی به مجموع سپرده ها

 

نسبت تسهیلات اعطایی به سپرده ها با توجه به نرخ اندوخته قانونی انواع سپرده ها و با ملاحظه سطح مطلوب نقدینگی مورد نیاز جهت ‌پاسخ‌گویی‌ به نیاز های مقطعی سپرده گذاران و سایر پارامترهای تاثیر گذار گویای دو نکته بسیار با اهمیت می‌باشد .

 

نکته اول : آیا نظارت مؤثر بر جریانات وجوه نقد به درستی انجام پذیرفته است؟

 

نکته دوم: آیا مدیریت بهینه منابع ‌و مصارف باموفقیت همراه بوده است ؟

 

مقدار کمّی این نسبت را می توان در سه حالت تجزیه و تحلیل نمود.

 

حالت اول : بالا بودن نسبت از سطح مطلوب شاخص ، نشان دهنده انحراف از وضعیت نقدینگی اطمینان بخش است که در صورت استمرار، خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات بانک و متعاقب آن کسری حاد نقدینگی را به دنبال خواهد داشت.

 

حالت دوم : پایین بودن نسبت از سطح مطلوب شاخص ، گویای فقدان مدیریت بهینه منابع و مصارف می‌باشد که نتیجه آن کاهش سودآوری و به دنبال آن ، از دست دادن بازار مصرف می‌باشد.

 

حالت سوم : برابری نسبت با سطح مطلوب شاخص ، بیانگر نظارت مؤثر بر جریانات وجوه نقد و اعمال مدیریت بهینه منابع ‌و مصارف بانک می‌باشد.

 

    1. ۱- Galvtyzer ↑

 

    1. ۱- Mac Connell & et al ↑

 

    1. ۱- Capital Adequacy Ratio ↑

 

    1. ۱- Liqidity Coverage Ratio ↑

 

    1. ۲-Net Stable Funding Ratio ↑

 

    1. Howa & Jonksee 1- ↑

 

    1. Ding & et al 1- ↑

 

    1. ۱-Statement by the basel I committee 1988 ↑

 

    1. ۱-Statement by the basel II committee 2004 ↑

 

    1. Net Stable Funding Ratio 1- ↑

 

 

update your browser!