وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ارشد رشته حقوق: بررسی ازدواجهای تحمیلی و آثار آن در فقه امامیه و حقوق ایران

 
تاریخ: 27-10-99
نویسنده: نجفی زهرا

:
در طول حیات  انسانی،همواره عوامل بی شماری جان،مال و بعضای حیثیت بشری را مورد تهدید قرار داده است و از این رهگذر زیان هایی که به حالت عوامل ناشناخته بعضا غیر قابل پیش بینی و به تعبیری گریز ناپذیر بوده اند.

امروزه یکی از معضلات اجتماعی ازدواج های اجباری و ناخواسته است که حق مشروع و گزینش همسر را از دختران یا پسران سلب می نماید. ازدواج های اجباری نمادی از تضییع حقوق انسان ها است و ازدواج هایی که در  آن ها میل و رضایت زن و شوهر برای همسری یکدیگر در نظر گرفته نمی شود بعدها جبران زندگی مشترک با آسیب های بیشتری مواجه می شوند.

آن چه در این تحقیق به عنوان یک مساله مهم مورد توجه قرار گرفته است این است که ازدواجهای تحمیلی مورد بررسی قرار گیرد.علت انتخاب این موضوع علاقه اینجانب به حل معضلی از معضلات جامعه است و از آنجا که خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی اساس تشکیل جامعه و پایه حفظ عواطف انسانی است ما باید به دنبال راه حلی برای استحکام بنیان خانواده و امنیت خانواده باشیم زیرا فراموشی خانواده منجر به فساد یک جامعه است.

پایان نامه

 

ازدواج اجباری عبارت از مجبور کردن یا تحت فشار آوردن فردی را برای ازدواج می‌گویند. به عبارت دیگر زن یا مرد جوانی در اثر فشار روحی یا جسمانی مجبور به ازدواج ناخوانده شود. این پدیده در افغانستان خیلی زیاد است، بخصوص در دهستان‌ها که حاکمیت دولتی است. قربانیان این پدیده دختران خردسال از سن ۸ به بعد می‌باشد.

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه ارشد رشته حقوق: ماهیت و مبانی «اصل تکلیف به ارائه دلایل» چیست و شرایط و گستره اِعمال آن در حقوق عمومی تا کجاستپایان نامه ارشد رشته حقوق: احترام به حق مکتسب و بررسی مصادیق عمده آن در حقوق داخلی و بین الملل خصوصی ضمن تطبیق با فقه »