رابطه تجارت و اخلاق
تجارت و کسب و کار سابقه دیرینهای در تمدن بشری دارد. انسانها از دیرباز برای رفع نیازهای خود به تجارت رو آوردهاند. این داد و ستد در فرایند تکاملیاش به تدریج از شکل تهاتری (مبادله کالا به کالا) اولیه خود فاصله گرفته، به صورت مبادله پولی (کالا ـ پول ـ کالا) درآمده است. در پی این تحول، تجارت به تدریج به منزله وسیلهای برای کسب سود و منفعت درآمده و ورود به عرصه تجارت نیز به طور عمده با هدف کسب موفقیت در بازار و سودآوری انجام میگیرد. فرد تاجر میکوشد با تصاحب سهم مناسبی از بازار، مشتریان بیشتری را به سمت خود جذب کند. در این مسیر، موفقیت تاجر به طور عمده به عواملی چون توانایی رقابت با دیگران، بازاریابی مناسب، رونق بازار و عواملی این چنینی نسبت داده میشود
دیدگاه مخالف ارتباط تجارت و اخلاق
در میان عوامل مؤثر بر موفقیت تجارت، گاه از اخلاق حرفهای تجارت نیز سخن به میان میآید. این ادعا به گونهای متناقض نما است؛ زیرا ماهیت سودگرایانه کسب و کار تجاری، به ظاهر تناسبی با مباحث اخلاقی ندارد. بر اساس دیدگاههای سنتی در اقتصاد، تجارت و اخلاق دو گونه فضیلت متفاوت را ترویج میکنند. تجارت کسب سود و منفعت را دنبال میکند؛ در حالی که اخلاق به دنبال کسب فضیلت است. این دو هدف متفاوت، موجب تمایز این دو از یکدیگر میشود. از اینرو، نمیتوان از تاجر انتظار داشت در حوزه کسب و کار به دنبال اخلاق باشد. وی بنا بر نوع کار خود، میباید در پی کسب سود و منفعت باشد و این امر قابل جمع شدن با توصیههای اخلاقی نیست .
در نگرش اقتصادی، افراد با هدف کسب سود وارد بازار تولید و همچنین مبادله کالاها و خدمات میشوند. این انگیزه سودجویی به منزله موتور محرک اقتصاد باعث میشود تا افراد حداکثر تلاش خود را برای کسب منفعت مبذول دارند. نتیجه تلاش تکتک افراد برای کسب سود، تأمین منافع جامعه است؛ ثمرهای که آن را به طور معمول به دست نامرئی بازار نسبت میدهند. بر اساس این منطق، وجود رقابت میان دستاندرکاران فعالیتهای اقتصادی میتواند موجب شود تا افراد به گونهای به رعایت اخلاق کسب و کار مجبور شوند. برای نمونه، اگر دست اندرکاران اقتصادی، کالایی نامرغوب تولید کنند، دست نامرئی بازار آنها را از چرخه رقابت در بازار حذف میکند.این دیدگاه به طور معمول به بزرگانی چون آدام اسمیت نسبت داده میشود. فراز معروفی از کتاب ثروت و مللاو عمدتاً به منزله شاهدی بر عدم دخالت اخلاق در تجارت و کسب و کار ذکر میشود. به نظر اسمیت، به دلیل خیرخواهی قصاب و یا نانوا غذای خود را از آنها مطالبه نمیکنیم، بلکه این انتظار ناشی از توجه آنها به منافع خود است.
دیدگاه موافق ارتباط تجارت و اخلاق
در مقابل، برخی با رد این پیشداوری معتقدند تجارت توأم با اخلاق میتواند تاجران را در دستیابی به موفقیت در کسب و کار خود کمک رساند. این مهم میتواند با کسب اعتبار و شهرت در فضای کسب و کار و در نتیجه جلب اعتماد مشتریان صورت گیرد. گذشته از آنکه تجارت بدون اخلاق، همواره آسیبهای اجتماعی فراوانی را در بر داشته است و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم حتی به خود تاجران و بازاریان آسیب میرساند. این دیدگاه به طور خاص در دههای اخیر طرفداران زیادی در میان متفکران علوم اجتماعی و همچنین افکار عمومی پیدا کرده است.
بر اساس دیدگاههای جدید اقتصادی، اخلاق و تجارت را نمیتوان و نباید از یکدیگر جدا کرد. از دیر باز اخلاق و تجارت رابطهای دیرینهای داشتهاند. اساساً تجارت بر پایه ملاحظات اخلاقی و لزوم فراهم کردن اسباب راحتی سایرین بنا شده است؛گذشته از آنکه دغدغههای بسیاری هم در میان تاجران و هم در میان مردم برای شکلگیری تجارتی اخلاقی وجود داشته و دارد.
در ادبیات اقتصادی نیز به جنبههای اجتماعی تجارت توجه شده است. برای مثال، نظریه مزیت مطلق آدام اسمیت و نظریه مزیت نسبی ریکاردو در حمایت از تجارت آزاد، بر منافع اجتماعی آن تأکید میکند.
سالامون در انتقاد از این نظریه بیان داشته است که سود را نمیتوان هدف غایی تجارت تلقی کرد. کسب سود تنها وسیلهای برای ساماندهی تجارت است. حتی در جایی که سود برای عدهای ابزار امتیازخواهی شده است، باز هم هدف غایی نیست؛ بلکه عاملی برای کسب شأن و منزلت و ارضای میل به برنده شدن میباشد که هدف نهایی است.وان گهی جدا کردن اخلاق از تجارت میتواند فاجعهآفرین باشد. با نگاهی به تاریخ فعالیتهای اقتصادی بشر، میتوان این نکته را تأیید کرد، که ضعف اخلاق حرفهای در کسب و کار موجب بروز مشکلات بسیاری در جوامع بشری شده است. بروز مشکلات زیست محیطی در دنیای معاصر، بروز فجایع انسانی همانند حادثه بوپال هند، شکلگیری تجارتهای ضد اخلاقی (تجارت مواد مخدر، قاچاق انسان) و تخریب پیوسته محیط زیست، همه ناشی از نبود نظام اخلاقی در تجارت است.
جان گالبرایت، اقتصاددان برجسته، در تحلیل عواقب شکلگیری تجارت بدون اخلاق چنین میگوید: «زمانی که کسب سود هدف اصلی یک ملت میگردد، کاهش معنیداری در سطح زندگی بشریت به وجود میآید. اهداف اقتصادی قادر هستند که توجهات را از موضوعات حیاتی انسانی دور کنند و آزادی، هویت و خلاقیت ، در جامعهای که توسط شرکتهای بزرگ سودجو احاطه شده است از دست رفته است».
از طرف دیگر، گسترش اخلاق در فضای کسب و کار میتواند موجب رونق فعالیتهای تجاری شود. بنا بر تجارب موجود، غالبا شرکتهای وفادار به اخلاق حرفهای موفقتراند. گذشته از آنکه تقویت اخلاق در تجارت میتوان به آن مفهومی انسانی بخشیده، ریشه بسیاری از تعارضهای موجود را از بین ببرد.
بر اساس تعابیر فوق، اساسی ترین سوال ها در اخلاق تجارت آن است که::
- آیا میتوان در سطح خرد قواعدی برای مبادله منصفانه و مسئولانه میان افراد طرح کرد و به عدالت مبادله ای دست یافت؟
- آیا میتوان در بعد کلان سخن از قواعد فرهنگی و نهادی بازرگانی برای جهان تجاری زد؟
- آیا بنگاهها و موسسات تجاری مسئولیتی اخلاقی در مورد کارکنان خود، مجاورین کارخانه و همچنین محیط زیست دارند؟
- آیا میتوان برای بنگاهها مسئولیت اجتماعی در نظر گرفت؟
- آیا نظام بازار آزاد ساز و کاری منصفانه و مناسب ترین شیوه در توزیع کالاها و خدمات در سراسر جامعه است؟
- آیا در نظام بازار آزاد، به افراد درمانده و مستاصل توجهی میشود؟ دولت چه نقشی در کاستن از آسیبهای اخلاقی تجارت دارد؟
قلمرو اخلاق حرفه ای در تجارت
آنچه از آن به عنوان اخلاق تجارت یاد میشود مفهومی گستردهتر از مبادلات تجاری است و شامل فعالیتهای تولیدی و خدماتی صورت گرفته به منظور تولید و عرضه کالاها و خدمات به بازار مصرف نیز میشود.
همچنین با توجه به گسترش فعالیتهای تولیدی و خدماتی اقتصادی در قالب بنگاههای اقتصادی، بحث از اخلاق تجارت علاوه بر بررسی ملاحظات اخلاقی ناظر به رابطه میان فروشنده و خریدار، به جنبههای سازمانی اخلاق کسب و کار به ویژه در مورد جنبههای اخلاقی در رابطه میان نیروی انسانی فعال در یک بنگاه تولیدی و همچنین رابطه بنگاههای تولیدی و خدماتی با محیط انسانی و طبیعی پیرامون شان به خصوص محیط زیست نیز میشود.
تعریف اخلاق تجاری
.موضوع اخلاق ، تجارت و اقتصاد ، موضوع مطالعات زیادی بوده است ( پیت لیس ، ۲۰۰۲ و روشتون ، ۲۰۰۲) . در قرن بیست و یکم با توجه به جهانی شدن اقتصاد و به تبع آن گسترش بازارها ضرورت رعایت نکات اخلاقی در تجارت بیش از پیش افزایش یافته است در تجارت، همه اصول اخلاقی لازم الرعایه مبتنی بر قانون، مقررات یا دستورالعمل نیستند بلکه بازرگانان یا صاحبان حرفه به مرور زمان درک کردهاند اگر پارهای از اصول را رعایت نکنند شانسی برای نفوذ به بازار یا حتی ادامه فعالیت ندارند.
در چند دهه اخیر شکلگیری جنبش اخلاق کسب و کار و نهضت علمی اخلاق حرفه ای دیدگاههای دوگانه گرای اخلاق فردی و اجتماعی را به چالش کشیده است. بسیاری از متفکران اقتصادی به این نکته پی برده اند که بر خلاف تفکرات سنتی در اقتصاد، فشار قانون و همچنین دست نامرئی بازار نمیتواند از آسیبهای اخلاقی تجارت جلوگیری کند. در مقابل گسترش اخلاق کسب و کار میتواند با پر کردن خلاءهای قانونی به کارکرد بهتر تجارت کمک نماید
- اخلاق تجاری، شاخه ای از اخلاق کاربردی (عملی) است که اصول اخلاقی و معنوی یا مسایل اخلاقی ناشی از آن را در محیط تجاری مورد بررسی قرار می دهد. حوزه تاثیرگذاری اخلاق تجاری بسیار وسیع است و گستردگی آن همه را در بر می گیرد. اخلاق تجاری هم به عنوان یک اصول هنجاری و هم به عنوان یک مجموعه اصول توصیفی مورد توجه قرار می گیرد. از یک تاجر جزء تا یک شرکت عظیم تجاری چند ملیتی، همه تابع یک سلسله قواعد اخلاقی هستند. این قواعد همه جانبه، حسن کارکرد، پیشگیری از بی نظمی و فعالیت اقتصادی – تجاری سالم و صحیح را در جامعه تضمین می کنند.
- اخلاق تجارت شاخه ای از اخلاق است که به بررسی مسائل اخلاقی در محیط تجاری می پردازد. در حیطه تجارت لزوم پراختن به مسئله اخلاق به طریقی تجربی و به مرور زمان به اثبات رسیده است؛ به گونه ای که تجار دریافتند، عدم رعایت برخی اصول، شانس ورود به بازار و حتی ادامه فعالیت را از آن ها سلب خواهد کرد،
سطوح اخلاق تجاری
سول مون، سه سطح برای مباحث مطرح شده در اخلاق تجاری قایل است. او این سه سطح را با عناوین سطح کوچک، سطح بزرگ و سطح عمده یاد کرده است.
- سطح کوچک، شامل مقرارتی است که برای مبادلات عادلانه میان اشخاص در نظر گرفته شده است.
- سطح بزرگ، مربوط به مقررات فرهنگی و سازمانی برای انجام امور تجاری در سطح جامعه می شود.
- سطح عمده، به واحد اصلی تجارت در دنیای امروز، یعنی شرکت های سهامی، می پردازد.
مهمترین اصول اخلاقی حاکم بر تجارت
مهمترین اصول اخلاقی که رعایت آنها در تجارت در سطح بینالملی پذیرفته شده است عبارتند از:
۱- صداقت (Honesty)
صداقت یا درستکاری یکی از خصایص والای انسانی است و در همه مراحل داد و ستد رعایت آن ضروری است. در تجارت، صداقت بدان معناست که شما هر کسی را که با او تعامل دارید، در جریان تمام امور قرار داده و اطلاعات کافی در مورد موضوع مورد بحث در اختیار او قرار می دهید. این امر نه تنها میتواند سطح انتظار طرف مقابل را در حد کاملاً مقبولی قرار دهد، بلکه شما نیز میتوانید با قاطعیت تصمیم بگیرید که آیا آماده ی انجام تجارت مورد نظر هستید یا نه.کتمان حقیقت یا ارائه اطلاعات نادرست درباره ویژگیهای کالا یا فریب دادن مشتری اقدامی ناپسند است و به تداوم فعالیتهای تجاری لطمه میزند.
۲- انصاف (Fairness)
بر پایه این اصل، هر تاجری باید منافع طرف مقابل یا شریک تجاری خود را عینا مانند منافع خود در نظر داشته باشد و از روش برنده- برنده پیروی کند.
۳- مسئولیتپذیری (Accountability)
بر پایه اصل مسئولیتپذیری، تجار باید کلیه اطلاعات مرتبط با کالا یا خدمات قابل ارائه یا نکاتی را که به نحوی در انجام معامله تجاری تاثیر میگذارند در اختیار طرف مقابل یا شریک تجاری آتی خود قرار دهند. اصل مسئولیتپذیری یا پاسخگو بودن با اصل صداقت رابطه تنگاتنگ دارد و در حقیقت مکمل آن است.
۴- حفظ اسرار تجاری (راز داری)
اسرار تجاری هر نوع اطلاعات ارزشمندی است که دارای ارزش مستقل اقتصادی باشد، بدون آن که در نزد عموم مورد شناسایی واقع شده باشد و یا اینکه به سختی قابل شناسایی و تعیین باشد. بازرگانان از لحاظ اخلاقی موظفند که اسرار مربوط به سفارشهای دریافتی یا قراردادهایی را که برای انجام معاملات تجاری با یکدیگر منعقد میکنند، حفظ کنند. اطلاعات مربوط به قراردادها، مذاکرات تجاری یا معاملاتی که صورت خواهد گرفت، جز اطلاعات شخصی است و افشای آنها میتواند مشکلات زیادی برای طرفین ایجاد نماید یا به نوسانات غیرعادی قیمتها در بازار منجر شود.
۵- پایبندی به تعهدات
پایبندی به تعهدات در چارچوب قراردادهای تجاری و عدم تخلف از مفاد آنها به عنوان یکی از اصول اخلاقی مهم در تجارت شناخته شده است گر چه در اغلب موارد قوانین و مقررات تجاری وظایف طرفین را در زمینه ایفای تعهدات مشخصی میکند اما در هر قراردادی به مواردی میتوان برخورد کرد که قانون در آن زمینه تکلیف مشخص برای تجار تعیین نکرده است و صرفا پایبند بودن به اصول اخلاقی میتواند انجام کامل معامله یا مفاد قرارداد را تضمین نماید.
رابطه تجارت، قانون و اخلاق
برخی از منتقدان اخلاق کسب و کار معتقدند قانون میتواند قلمرو فعالیتهای مجاز تجاری را مشخص کند و دیگر ضرورتی برای پرداختن به اخلاق نیست.
تفکیک میان قانون و اخلاق و همچنین اکتفا به قانون با مشکلات بسیاری از جمله ایجاد زمینه برای بروز بسیاری از بیعدالتیها در صحنه فعالیتهای تجاری روبهرو است. این نکته را میتوان با ذکر چند مثال تبیین کرد؛ فرض کنید در کشوری هیچ قانونی برای منع خرید و فروش کودکان وجود نداشته باشد. آیا میتوان به دلیل نبود قانون ادعا کنیم این کار اخلاقی است؟
مثالی عینیتر این که فرض کنید شرکتی اروپایی برای دفع زبالههای رادیو اکتیو با تشعشع زیاد، با این مشکل مواجه است که قانون اتحادیه اروپا به او اجازه دفن این مواد در اروپا را نمیدهد. آیا این شرکت برای حل مشکل میتواند زبالهها را در کشوری آسیایی که در آن قانونی مبنی بر ممنوعیت این کار وجود ندارد، تخلیه کند؟ آیا صرف نبود قانون، دلیلی بر اخلاقی بودن آن است؟ عملی که میتواند موجب بروز بیماریها و مرگ و میرهای گستردهای در آن کشور شود؟
به طور کلی، میتوان این پرسش را مطرح کرد که :
- آیا میتوان مسئولیت فعالان در فضای کسب و کار را منحصر به وظایف قانونی آنها دانست؟
- آیا آنها وظیفهای فرای قانون ندارد؟
- آیا آنها نباید به هنگام تصمیمگیری به این نکته توجه کنند که چه کسانی ممکن است از تصمیم شان آسیب ببیند؟
به بیان دیگر، اگر قانون رفتاری را مجاز شمرد و یا در مورد آن ساکت بود، افراد میتوانند بدون هیچ محدودیت اخلاقی آن را انجام دهند؟
پاسخ به پرسشهای مزبور منفی است؛ نمیتوان رفتاری را به دلیل قانونی بودن اخلاقی نیز قلمداد کرد. هر چند قوانین به طور معمول دیدگاه افراد نسبت به آنچه اخلاقی یا عادلانه است را منعکس میکنند، آنها آیینه تمام نمای اخلاق نیستند. قوانین بشری را میتوان در موارد بسیاری بازتاب ضعیفی از آنچه که مردم بر سر اخلاقی بودن آن توافق دارند، قلمداد کرد. گذشته از آنکه اخلاق در مواردی الزاماتی فرای قانون، همچون رحجان انصاف و گذشت در معامله، را ترویج میکند.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که قوانین در موارد بسیاری ابهام دارند و نمیتوانند به صورت کامل مشکلات موجود در فضای مبادلات انسانی را حل کنند. اکتفا به قانون حتی میتواند در مواردی فاجعهآفرین باشد. اکتفا به قانون به طور نمونه میتواند به تجار این اجازه را بدهد که محصولات نامرغوب و با کیفیت پایین بهداشتی را به کشورهای جهان سوم صادر کنند و در توجیه رفتارشان که میتواند جان بسیاری از انسانهای بیگناه را به خطر بیندازند، تنها به نبود قانون محدود کننده در آن کشورها استناد کنند. این نقیصه، نقش اخلاق به منزله مکمل قانون و پرکننده رخنههای قانونی را برجسته میکند.
گذشته از آن قانون در مواردی میتواند دستاویز مطامع قدرتهای سیاسی و اقتصادی شود. این قدرتها میتوانند با وضع قوانین تبعیض آمیز در صحنه تجارت بین الملل زمینه بروز بسیاری از مخاطرات اخلاقی را فراهم آورند.
نمونه واضح این امر را تحریم قانونی جمهوری اسلامی از خرید قطعات هواپیماهای مسافربری بئوینگ و ایرباس دانست؛ قانونی که میتواند به مرگ انسانهای بیگناه در اثر استفاده از ناوگان هوایی فرسوده شود.
تدوین منشورهای اخلاقی
در اینجا لازم است یادآور شویم که اغلب موسسات بازرگانی و صنعتی در کشورهای توسعهیافته به منظور آموزش نکات اخلاقی به کارکنان خود، به تدوین منشورهای اخلاقی یا دستورالعملهای ویژهای در این زمینه اقدام کردهاند که رعایت مفاد آنها برای کارکنان الزامی است. دانشگاههای معتبر در تدوین این اصول نقش اصلی را ایفا کردهاند. در اغلب این دستورالعمل ها به کارکنان رهنمود داده شده است که:
۱- درستکردار باشند.
۲- محیطی آکنده از صفا و صمیمیت برای فعالیت تجاری ایجاد نمایند.
۳- سطح کارایی خود را افزایش دهند.
۴- اطلاعات مربوط به قراردادهای منعقده شرکت خود را فاش نکنند به گونهای که مشتریان اطمینان حاصل نمایند که کسی از اسرار حرفهای آنان مطلع نخواهد بود.
۵- از داراییهای شرکت اعم از داراییهای مادی (ماشینآلات، ابنیه، تجهیزات، اموال مادی و غیرمادی حقوق مالکیت معنوی، اطلاعات مربوط به فناوریها، اختراعات، اکتشافات، فرایندهای نوینی که در پیشرفت امر تجارت و صنعت تاثیرگذار است) به خوبی حفاظت نمایند.
۶- دستاوردهای پژوهش خود را به طور مستمر به مدیریت یا مسوول ذیربط در شرکت گزارش دهند.
۷- فعالیتهای شرکت را در مواردی که مغایر با قانون یا اخلاق حرفهای تلقی میکنند به طور مستند به مدیریت اعلام نمایند.
۸- هنگام برقراری ارتباط کاری با رقبای تجاری کاملا محتاط باشند تا اطلاعاتی که ارائه آنها به مصلحت شرکت نیست در اختیار رقبا قرار نگیرد.
۹- گردآوری اطلاعات در خصوص فعالیتهای شرکتهای رقیب به ویژه نقاط ضعف، قوت، فرصتها یا تهدیدهای آنان از وظایف حرفهای کار کنان شرکت تلقی میشود و با اصول اخلاقی حاکم بر تجارت منافات ندارد.
۱۰- کارکنان شرکت هنگام فعالیتهای بازاریابی یا انجام مذاکرات تجاری برای عقد قرارداد یا ملاقاتهای خارجی میتوانند هدایایی را که شرکت در اختیار آنان قرار داده است و ارزش محدودی دارند به طرف آتی تجاری خود یا افراد تیمهای مذاکرهکننده ارائه دهند یا اشیای کادویی طرف مقابل را که گرانبها نیستند متقابلا دریافت نمایند. به هرحال اخذ اشیای گرانبها یا کادوهای غیرمتعارف خلاف اصول اخلاقی است و از نظر شرکت جرم محسوب میشود.
۱۱- کارکنان شرکت در خلال سفرهای تجاری یا ماموریتهای بازاریابی مجازند که دعوت طرفهای تجاری آتی یا افرادی را که با آنها مذاکره خواهند کرد برای صرف نهار یا شام بپذیرند مشروط بر آنکه این قبیل مراسم با عرف و سنن تجاری کشوری که در آن به فعالیت تجاری اقدام کردهاند سازگاری داشته باشد.
۱۲- اگر کارکنان شرکت در سفرهای خارجی یا قبول دعوت برای شرکت در مراسم یا تشریفات خاصی به سبب نتایج حاصل از آن دچار تردید باشند بهتر است که با مسوولان ذیربط در شرکت مشورت و طبق رهنمود آنان اقدام نمایند.
۱۳- کارکنان شرکت همواره باید به خاطر داشته باشند که منافع اجتماعی و مصالح کشور متبوعشان فراتر از منافع شخصی آنان قرار دارد.
۱۴- در ملاقاتهای تجاری با هر فردی باید متناسب با شان و منزلت او رفتار شود.
۱۵- کارکنان شرکت اجازه ندارند که بابت عقد قراردادهای تجاری با طرفهای تجاری از آنان پورسانت یا کارمزد دریافت دارند. اعطای هر نوع پاداش به کارکنان شرکت، بابت خدماتی که انجام میدهند برعهده خود شرکت است.
۱۶- کلیه معاملات انجامشده در شرکت باید مبتنی بر اسناد و مدارک رسمی بوده و از روشهای حسابداری مورد تایید شرکت برای ثبت، نگهداری و بررسی آنها استفاده شود.
کمالات اخلاقی در تجارت
بحث از کمالات اخلاقی از آن مواردی است که شاید برای نظریه پردازان علم مدیریت و اقتصاد در غرب خیلی قابل درک نباشد ولی در جهان بینی اسلامی توجیه پذیر است.
کمالات اخلاقی در کسب و کار مربوط به افعال و رفتارهایی می شود اولا: وجوب و حرمت ندارد؛ ثانیا: به صورت مستقیم در کسب و کار تاثیر ندارد یا تاثیرش ملموس و مادی نیست؛ و می تواند گامی بزرگ در ارتقاء شخصیت و روح تاجر داشته باشد.به موارد ذیل توجه نمائید:
- امام علی: هرگاه که فقیر شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید.(حکمت ۲۵۸ نهج البلاغه)
- امام علی: روزی را بوسیله صدقه برای خود فرود آورید. (حکمت ۱۳۷ نهج البلاغه) بسیار جالب است که انسان با خدا تجارت کند، تجارت با انسان های دیگر ممکن است موجب ضرر شود ولی مسلما تجارت با خدا سبب منفعت می شود. ممکن است بعضی فکر کنند منظور فقط منفعت معنوی است اما سیاق کلام نشان می دهد که منفعت مادی است چرا که انسان وقتی که فقیر می شود نیاز مادی دارد.
- امام صادق: مومن کسی است که درآمدش حلال، زیادی مالش را انفاق می کند و زیادی کلامش را نگه می دارد.
در واقع از کمالات اخلاقی می توان به ساده زیستی و بیش از نیاز مصرف نکردن اشاره کرد. نکته حائز اهمیت این جاست که در اندیشه اسلامی هیچ گاه منع از تولید و ایجاد ثروت نشده است بلکه راه کار اندیشه اسلامی افزایش تولید و منفعت مادی در کسب و کار است اما در مصرف توصیه شده است که زیادی مال جهت رفاه و رفع نیاز جامعه صرف شود و این از بزرگترین فضایل اخلاقی کسب و کار اسلامی است که هم توجه به تولید می شود و هم توجه به نیازمندان.
کسب روزی حلال در تجارت
امروزه در جهان متمدن غرب نیز پذیرفته شده است که راه های کسب درآمد باید از راه و روش های درست باشد مثلا درآمدهای که از طریق فروش مواد مخدر، تجارت انسان،دزدی ، احتکار و غیرهکسب می شود نامشروع است . در اخلاق اسلامی کسب روزی حلال اهمیتی زیادی دارد که مواردی بیان می شود:
- پیامبراکرم:عبادت، دارای ۷۰ جزء و بخش دارد که بهترین و برترین جزء آن ، به دست آوردن مال حلال است(بحارالانوار-ج۱۰۳-ص ۱۸)
- امام علی(ع):هر کس مال و ثروتی را از راه غیر حلال و نامشروع به دست آورد ، در مسیر نادرست و نامشروع هم مصرف خواهد کرد.(میزان الحکمه)
- امام صادق:درآمد حرام اثرش در فرزندان آشکار می شود.
اما مسئله اصلی این است که کدام کسب و کارها حرام است؟
از نظر اخلاق اسلامی بر طبق قاعده “لاضرر و لاضرار” هیچ کس مجاز به ضرر رساندن مادی و معنوی به خود و دیگران نیست، لذا هر کسب درآمدی که به ضرر اشخاص و جامعه باشد جایز نیست. بعضی از کسب های حرام در آیات و روایات بیان شده است همانند:ربا- قمار- رشوه – احتکار- غش در معامله و غیره.
- پیامبراکرم(ص):لعنت خدا بر رشوه دهنده و رشوه گیرنده. رشوه دهنده و رشوه گیرنده کسانی هستند که می خواهند بر طبق منفعت شخصی نظم نظام آزاد کسب و کار را بر هم زنند. در همین راستا بر خلاف تصور عمومی رشوه دهنده هم مقصر است و پولی که توسط رشوه گیرنده هم دریافت می شود حرام است.
- پیامبراکرم(ص)::فقط خیانتکاران احتکار می کنند. (میزان الحکمه) احتکار نیز ازکسبهای حرام است و در واقع نوعی خیانت به نظام اقتصادی و آحاد جامعه است.
- پیامبراکرم(ص):بدترین مال ها،خوردن مال یتیم است.
این حدیث می تواند ناظر به امنیت اقتصادی در اخلاق اسلامی باشد با این که یتیم توانایی حراست از اموال خویش را به صورت کامل ندارد اما اخلاق اسلامی ضامن حفظ سرمایه ضعیف ترین اقشار جامعه نیز می باشد.
تعاریف اخلاق حرفه ای
در ابتدا مفهوم اخلاق حرفهای به معنای اخلاق کار و اخلاق مشاغل به کار میرفت. امروزه نیز عدهای از نویسندگان اخلاق حرفهای، از معنای نخستین این مفهوم برای تعریف آن استفاده میکنند. اصطلاحاتی مثل work ethics یا professional ethics معادل اخلاق کاری یا اخلاق حرفهای در زبان فارسی است.
اگر چه اخلاق حرفه ای در ظرف سکولار طرح می شود ولی واقعیت این است که اخلاق حرفه ای به نوعی بازگشت فضاهای حرفه به دین را منعکس می کند.در این جا اخلاق به عنوان یک مجموعه کد های رفتاری و تعاملی که نظام رفتار را به صورت دلپذیر و مبتنی بر احترام انسانی قاعده مند می سازد طرح می شود. به دلیل پیچیده شدن کار در جهان جدید ، موضوع اخلاق حرفه ای در کانون مرکزی کار حرفه ای قرار گرفته است.
اخلاق به عنوان یک اخلاق نسبی وارد حوزه های حرفه ای شده که متناسب با حرفه ها و همچنین متناسب با فرهنگ و ارزش های فرهنگی جوامع شکل گرفت. با توسعه گسترده ارتباطات انسانی و جهانی شدن فضاهای حرفه ای و به عبارتی با ظهور ” کار حرفه ای در فضای جهانی شده ” مهمترین چالش اخلاق حرفه ای خصوصا در حوزه تجارت و رسانه ، خروج اخلاق حرفه ای از” قلمرو های خاص و بومی ” به ” قلمروهای جهانی و عام ” است.
تعریفهای مختلفی اخلاق حرفهای ارائه شده است:
- اخلاق کار، متعهد شدن انرژی ذهنی و روانی و فیزیکی فرد یا گروه به ایده جمعی است در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو؛
- اخلاق حرفهای یکی از شعبههای جدید اخلاق است که میکوشد به مسائل اخلاقی حرفههای گوناگون پاسخ داده و برای آن اصولی خاص متصور است.
- اخلاق حرفهای به مسائل و پرسشهای اخلاقی و اصول و ارزشهای اخلاقی یک نظام حرفهای میپردازد و ناظر بر اخلاق در محیط حرفهای است.
- مقصود از اخلاق حرفهای مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و بر اساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای رعایت کنند؛ بدون آن که الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازاتهای قانونی دچار شوند.
- اخلاق فردی، مسئولیتپذیری فرد است در برابر رفتار فردی خود، صرفاً به منزله یک فرد انسانی، و اخلاق شغلی، مسئولیتپذیری یک فرد است در برابر رفتار حرفهای و شغلی خود، به مثابه صاحب یک حرفه یا پست سازمانی.
- اخلاق حرفهای، به منزله شاخهای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن میپردازد و در تعریف حرفه، آن را فعالیت معینی میدانند که موجب هدایت فرد به موقعیت تعیینشده همراه با اخلاق خاص است.
- اخلاق حرفه ای، مجموعه ای از اصول و استانداردهای سلوک بشری است که رفتار افراد و گروه ها را تعیین می کند. در حقیقت، اخلاق حرفه ای، یک فرایند تفکر عقلانی است که هدف آن محقق کردن این امر است که در سازمان چه ارزش هایی را چه موقع باید حفظ و اشاعه نمود.
ویژگی های تعاریف اخلاق حرفهای
- اخلاق حرفهای رفتاری متداول در میان اهل یک حرفه است.
- اخلاق حرفهای مدیریت رفتار وکردار آدمی هنگام انجامدادن کارهای حرفهای است.
- اخلاق حرفهای رشتهای از دانش اخلاق است که به مطالعه روابط شغلی میپردازد.
- اخلاق حرفهای عبارت است از مجموعهای از قوانین که در وهله اول از ماهیت حرفه و شغل به دست میآید
در بیشتر تعریفهایی که از اخلاق حرفهای شده است، دو ویژگی دیده میشود:
الف) وجود نگرش اصالت فرد و فرد گرایی؛
ب) محدود بودن مسئولیتها و الزامات اخلاقی فرد در شغل،
که به نظر میرسد این نگاه به اخلاق حرفهای، نوعی تحویلینگری و تقلیل دادن اخلاق حرفهای است؛ زیرا هویت جمعی و سازمانی در نهادهای مشاغل در کسب وکار، بسی فراتر از شغل فردی اشخاص است. با توجه به همین دیدگاه بود که در این اواخر نیز بحث از اخلاق حرفهای در منابع مدیریتی و بیشتر در آثار و مباحث مربوط به مدیریت منابع انسانی مطرح میشد.
امروزه با توجه به همین مورد، در مفهوم جدید از اخلاق حرفهای، به مسئولیتهای اخلاقی بنگاه و سازمان اشاره میشود که جامعتر از تعریف سنتی است. در این نگاه، بنگاه به منزله یک شخصیت حقوقی دو گونه مسئولیت دارد:
الف) مسئولیتهای حقوقی کیفری؛
ب) مسئولیتهای اخلاقی
مسئولیتهای اخلاقی بنگاه بسیار پییچیدهتر از مسئولیتهای اخلاقی فردی ـ شخصی و فردی ـ شغلی است. به عبارت دیگر، مسئولیتهای اخلاقی بنگاه شامل همه اضلاع و ابعاد سازمان میشود و اخلاقیات شغلی را نیز دربرمیگیرد.۱۲ البته اخلاق حرفهای افزون بر اخلاق کار، حقوق کار را نیز در برمیگیرد.
ویژگیهای اخلاق حرفهای
امروزه در اخلاق حرفهای، تلقی «شما حق دارید و من تکلیف»، مبنای هر گونه اخلاق در کسب و کار است. این مبنا از رفتار ارتباطی فرد، به صورت اصلی برای ارتباط سازمان با محیط قرار میگیرد و سازمان با دغدغه رعایت حقوق دیگران، از تکالیف خود میپرسد. ویژگیهای اخلاق حرفهای در مفهوم امروزی آن عبارتاند از:
- دارای هویت علم و دانش بودن،
- داشتن نقشی کاربردی،
- ارائه صبغهای حرفهای،
- بومی و وابسته بودن به فرهنگ،
- وابستگی به یک نظام اخلاقی،
- ارائه دانشی انسانی
- دارای زبانِ روشن انگیزشی،
- ارائه رویآوردی میان رشتهای.
«کادوزیر» درباره ویژگیهای افرادی که اخلاق حرفهای دارند موارد زیر را بیان میکند:
مسئولیتپذیری
- فرد پاسخگوست و مسئولیت تصمیمها و پیامدهای آن را میپذیرد؛
- سر مشق دیگران است؛
- حساس و اخلاقمند است؛
- به درستکاری و خوشنامی در کارش اهمیت میدهد؛
- برای ادای تمام مسئولیتهای خویش کوشاست
- و مسئولیتی را که به عهده میگیرد، با تمام توان و خلوص نیت انجام میدهد.
برتریجویی و رقابتطلبی
- در تمام موارد سعی میکند ممتاز باشد؛
- اعتماد به نفس دارد؛
- به مهارت بالایی در حرفه خود دست پیدا میکند؛
- جدی و پرکار است؛
- به موقعیت فعلی خود راضی نیست
- و از طرق شایسته دنبال ارتقای خود است؛
- سعی نمیکند به هر طریقی در رقابت برنده باشد.
صادق بودن
- مخالف ریاکاری و دورویی است؛
- به ندای وجدان خود گوش فرا میدهد؛
- در همه حال به شرافتمندی توجه میکند؛
- شجاع و با شهامت است.
احترام به دیگران
- به حقوق دیگران احترام میگذارد؛
- به نظر دیگران احترام میگذارد؛
- خوشقول و وقتشناس است؛
- به دیگران حق تصمیمگیری میدهد؛
- تنها منافع خود را مرجح نمیداند.
رعایت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی
- برای ارزشهای اجتماعی احترام قائل است؛
- در فعالیتهای اجتماعی مشارکت میکند؛
- به قوانین اجتماعی احترام میگذارد؛
- در برخورد با فرهنگهای دیگر متعصبانه عمل نمیکند.
عدالت و انصاف
- طرفدار حق است؛
- در قضاوت تعصب ندارد؛
- بین افراد از لحاظ فرهنگی، طبقه اجتماعی و اقتصادی، نژاد و قومیت تبعیض قائل نمیشود.
همدردی با دیگران
- دلسوز و رحیم است؛
- در مصائب دیگران شریک میشود و از آنان حمایت میکند؛
- به احساسات دیگران توجه میکند؛
- مشکلات دیگران را مشکل خود میداند.
وفاداری
- به وظایف خود متعهد است؛
- رازدار دیگران است؛
- معتمد دیگران است.
رویههای تجاری منصفانه : تجارت عادلانه یا منصفانه چیست و اصول آن کدامند؟
تعریف تجارت عادلانه
تجارت عادلانه یا منصفانه (FAIR TRADE ) یک نهضت اجتماعی سازمان یافته یا روشی بازار محور است که به منظور کاهش فقر و کمک به تداوم داد و ستد در عرصه ملی و بین المللی به وجود آمده است. هدف تجارت عادلانه آن است که بهای عادلانه کالاها و خدمات به تولیدکنندگان آنها پرداخت شود و استانداردهای زیست محیطی و رفاهی جامعه در مورد آنان رعایت شود.
به طور خلاصه بر روی کالاها بر چسب تجارت منصفانه میخورد و این برای خریدار به این معناست که تولیدکنندگان محصول مورد نظر تحت استثمار قرار نگرفتهاند. این جنبشها در پی فرآیندهایجهانی سازی اقتصاد به وجود آمدند که طی آن سرمایهداران کشورهای توسعهیافته با انتقال سرمایهی خود به کشورهای جهان سوم و استثمار کارگران آن کشورها، شرایط حقوق کارگران در کشور خود را دور میزنند، و به این طریق میتوانند محصولات ارزانتر تولید کنند. در حالی که تولید کنندگانی که به این کار دست نمیزنند، دیگر نمیتوانند با استثمار کنندگان رقابت کنند
اصول تجارت عادلانه
سازمان جهانی تجارت عادلانه اصول دهگانه ذیل را برای تجارت تدوین نموده و بدنبال اجرای آنها می باشد
- ایجاد فرصت برای تولیدکنندگانی که بنیه اقتصادی ضعیفی دارند (دسترسی تولیدکنندگانی که در حاشیه قرار دارند به بازارها)
- شفافیت و مسئولیت پذیری
- آداب و رسوم تجاری عادلانه
- پرداخت یک قیمت عادلانه
- تاکید بر عدم بکارگیری کودکان در کار و جلوگیری کار اجباری
- تاکید بر شرایط کاری خوب
- عدم تبعیض در استخدام و آزادی انجمن ها
- ارتقا تجارت عادلانه
- احترام به محیط زیست
- قدرتمندکردن تولیدکنندگان کوچک و متوسط و افزایش ظرفیت و توانمندی آنها
۱۱٫برقراری روابط تجاری عادلانه و پایدار
۱۲٫افزایش سطح آگاهی مصرف کنندگان
ـ رویههای تجاری غیرمنصفانه
رویههای تجاری نامطلوب یا غیرمنصفانه که در اخلاق تجاری به تفصیل مورد بحث قرار میگیرند به رفتارها یا اقداماتی گفته میشوند که در تجارت انجام دادن آنها خلاف اخلاق بوده و موجب بروز خسارت به طرف یا طرفهای تجاری میشود.
از مهم ترین رویه های تجاری نامطلوب میتوان به تبلیغات گمراهکننده، بازاریابی برای کالاهای زیانآور، عدم تطبیق کالای عرضهشده با نمونه مورد توافق، پوشیده نگهداشتن عیب ذاتی کالا از دید خریدار به طور آگاهانه، ارزانفروشی مکارانه (دامپینگ)، تبعیض در فروش کالا به مشتریان و عدم تحویل یا ارسال به موقع کالا را نام برد.در زیر به آنها پرداخته می شود.
استنکاف از معامله
استنکاف دسته جمعی از انجام معامله و یا محدود کردن مقدار کالا یا خدمت موضوع معامله. و وادار کردن اشخاص دیگر به استنکاف از معامله و یا محدود کردن معاملات آنها با رقیب.
قیمتگذاری تبعیضآمیز
عرضه و یا تقاضای کالا یا خدمت مشابه به قیمتهایی که حاکی از تبعیض بین دو یا چند طرف معامله و یا تبعیض قیمت بین مناطق مختلف به رغم یکسان بودن شرایط معامله و هزینههای حمل و جانبی آن باشد.
تبعیض در شرایط معامله
قایل شدن شرایط تبعیض آمیز در معامله با اشخاص مختلف در وضعیت یکسان.
قیمتگذاری تهاجمی
عرضه کالا یا خدمت به قیمتی پایین تر از هزینه تمام شده آن به نحوی که لطمه جدی به دیگران وارد کند و یا مانع ورود اشخاص جدید به بازار شود. همچنین ارائه هدیه، جایزه، تخفیف و یا امثال آن که موجب وارد شدن لطمه جدی به دیگران شود.
اظهارات گمراهکننده
هر اظهار شفاهی، کتبی و یا رفتاری مشهود از سوی اشخاص که: الف ـ کالا یا خدمت خود را به صورت غیر واقعی با کیفیت، مقدار، درجه، وصف، مدل یا استانداردخاص نشان دهد ویا کالاو یا خدمت رقبا را نازل جلوه دهد؛ب ـ کالای تجدید ساخت شده یا دست دوم ، تعمیری یا کهنه را نو معرفی کند؛ ج ـ وجود خدمات پس از فروش، ضمانت نامه تعهد به تعویض، نگهداری، تعمیر کالا یا هر قسمتی از آن و یا تکرار یا تداوم خدمت تا حصول نتیجه معینی را القا کند، در حالی که چنین امکاناتی وجود نداشته باشد؛چ ـ مردم را از حیث قیمت کالا یا خدمتی که فروخته یا ارائه شده است یا میشود، فریب دهد.
فروش مرتبط
۸) منوط کردن فروش یک کالا یا ارائه یک خدمت به خرید کالا و یا خدمت دیگر.
۹)وادار کردن طرف مقابل به معامله با شخص ثالث به صورتی که به عرضه یا تقاضای کالا یا خدمت دیگری ارتباط داده شده باشد.
معامله د شرایط انحصاری
۱۰) معامله با طرف مقابل با این شرط که طرف مذکور از انجام معامله با رقیب امتناع ورزد.
۱۱) ذخیره یا نابود کردن کالا و یا امتناع از فروش آنان و نیز امتناع از ارائه خدمت به نحوی که این ذخیرهسازی، اقدام یا امتناع منجر به بالا رفتن تصنعی قیمت کالا یا خدمت در بازار شود، اعم از این که به طور مستقیم یا با واسطه صورت پذیرد.
عرضه کالا یا خدمت غیر استاندارد
عرضه کالا و یا خدمت که با استانداردهای اجباری اعلام شده توسط مقامات ذیصلاح از جمله راجع به کاربرد، ترکیب، کیفیت، محتویات، طراحی، ساخت، تکمیل و یا بستهبندی مطابقت ندارد.
مداخله در امور داخلی بنگاه یا شرکت رقیب
ترغیب، تحریک و یا وادار ساختن یک یا چند سهامدار، صاحب سرمایه، مدیر یا کارکنان یک بنگاه و یا شرکت رقیب از طریق اعمال حق رای، انتقال سهام، افشای اسرار یا طرق مشابه دیگر به انجام عملی که به ضرر وی باشد.
مداخله در معاملات رقیب
مداخله در معاملات بنگاه ها و یا شرکتهای رقیب از طریق جلوگیری از انعقاد قرارداد، تشویق به نقض قرارداد یا به هر طریق مشابه دیگر.
سوء استفاده از وضعیت اقتصادی مسلط
سوء استفاده از وضعیت اقتصادی مسلط به شرح زیر:
- · الف . تعیین، حفظ و یا تغییر قیمت یک کالا یا خدمت به صورتی غیر متعارف؛
- · ب - تحمیل شرایط قراردادی غیرمنصفانه؛
- · ج - تحدید مقدار عرضه و یا تقاضا به منظور افزایش و یا کاهش قیمت بازار؛
- · د - ایجاد مانع به منظور مشکل کردن ورود رقبای جدید یا حذف بنگاه ها یا شرکتهای رقیب در یک فعالیت خاص ؛
- · هـ - مشروط کردن قراردادها به پذیرش شرایطی که از نظر ماهیتی یا عرف تجاری، ارتباطی با موضوع چنین قراردادهایی نداشته باشند؛
- · و - تملک سرمایه و شرکتها در صورتی که چنین وضعی منجر به اخلال رقابت شود؛
محدود کردن قیمت فروش مجدد
مشروط کردن عرضه کالا یا خدمت به خریدار به پذیرش شرایط زیر:
- الف ـ اجبار خریدار به قبول قیمت فروش تعیین شده و یا محدود کردن تصمیم آزادانه وی در تعیین قیمت فروش به صورتهای دیگر؛
- ب ـ مقید کردن خریدار به این که بنگاه یا شرکتی که از او کالا یا خدمت خریداری میکند را به حفظ قیمت فروش کالا و یا خدمت معین وادار کند.
- ج- وادار کردن خریدار به محدود کردن تصمیم آزادانه بنگاه یا شرکت ثالث در تعیین قیمت فروش کالا و یا خدمت به صورتهای دیگر.
کسب غیرمجاز اطلاعات و سوءاستفاده از آن
بهرهبرداری از هر گونه اطلاعات داخلی رقبا در زمینه تجاری، مالی ، فنی و نظایر آن به نفع خود یا اشخاص ثالث.
تبلیغات را میتوان یکی از گرایشهای رشتهء ارتباطات تلقی کرد. در برخی از کتب، ارتباطات را به سه نوع عمومی شامل آموزش، اقناع و تبلیغات تقسیم میکنند. چنان که جووت و اودانل در کتاب «اقناع و تبلیغ» این تقسیمبندی را ارائه کردهاند،در آموزش اصولا نفع مخاطب در نظر گرفته میشود و مطالبی (دانش) که منتقل میشود مورد وفاق جمع است.
در اقناع منفعت اقناعگر و مخاطب مد نظر است
اما در تبلیغات منفعت پیامآفرین یا فرستنده در نظر گرفته میشود نه مخاطب و محتوایی که منتقل میشود مورد وفاق جمع نیست بلکه محتوایی است مجادله برانگیز.
تعریف تبلیغ:
به عنوان شاخه ای از علوم ارتباطات در میان علوم انسانی جای داشته است و هر چند هنوز به صورت علم کاملاًَ مستقلی مطرح نشده است، اما می توان با تحقیق مطالعه و گسترش مباحث آن جایگاه آن را در میان علوم انسانی مشخص نمود و به صورت کاملاًََ عملی ارائه کرد. واژه “Advertising” در لغت به معنای تبلیغ، تبلیغات تجاری و شهرت پراکنی و بهطور کلی “عمل جلب توجه مردم به محصول یا فعالیت تجاری” میباشد
- تبلیغ در اصطلاح شکلی از ارتباط غیر شخصی است که در ازای پرداخت پول به وسیله یک حامی مالی مشخص با بهره گرفتن از رسانههای گروهی برای ترغیب مخاطب با تأثیرگذاری بر او صورت میگیرد.[۳
- کوششی است تعمدی و حساب شده که به منظور شکل دادن به دریافت، دست کاری کردن ادراک و هم سو کردن رفتار مخاطبان با نیت مورد نظر ما
- به بیانی دیگر انتقال فکر جهت تأثیر گذاری بر افکار و اعمال دیگران و نیل به مقاصد خاص با بهره گرفتن از ابزار و شیوه های گوناگون در زمان و مکانی محدود چرا که گاه تبلیغ در کوتاه ترین مدت می تواند اثر مطلوب به جا بگذارد و گاه در زمانی طولانی.
حال با این نگاه شاید بتوان تبلیغات تجاری را یکی از برجستهترین نوع تبلیغات دانست که به صراحت منفعت پیام فرستنده در نظر گرفته میشود و پول با کالا یا خدمات مبادله میشود، یعنی در قبال دریافت پول کالا ارائه میدهیم; با این تعریف جای زیادی برای اخلاق باقی نمیماند و اگر بخواهیم وارد حوزه اخلاق شویم باید تبلیغات تجاری را به گونهای دیگر تعریف کنیم; در این تعریف ما با دو مولفه روبهرو هستیم;
نخست این که، تبلیغات تجاری درصدد است آگاهی مخاطب را نسبت به حق انتخاب اش افزایش دهد بنابر این در تبلیغات تجاری آگاهی دادن را اصل میدانیم. اگر تبلیغات تجاری به این معنا وجود نداشته باشد حق انتخاب مخاطب نیز محدود میشود و مخاطب از وجود کالا در بازار بیاطلاع خواهد بود.
مولفهء دوم آن است که در تبلیغات تجاری ایجاد رغبت در مخاطب برای خرید با بهره گرفتن از آگاهی مطرح میشود،
بنابر این ما با دو عنصر آگاهی بخشی به مخاطب از ویژگیکالا و خدمات موجود در بازار، ایجاد رغبت و استفاده از آن مواجه هستیم.
با این تعریف دو سطح تحلیل کلان و خرد را میتوان در نظر گرفت. در سطح تحلیل کلان تبلیغات تجاری لازمهء رونق اقتصادی و مفید به حال جامعه است، اگر در کارخانهای با تولید انبوه مواجه هستیم پس به مصرف انبوه نیز نیاز داریم. با این تحلیل، تبلیغات دارای توجیه اقتصادی و موجب رونق اقتصادی، فروش کالا، خدمات و گردش چرخهء اقتصاد میشود. با این دیدگاه وجود تبلیغات تجاری یک امر توجیهپذیر است اما در تحلیل خرد بحث رقابت مطرح میشود; به تعبیر دقیقتر بحث اخلاق را در حوزه خرد تبلیغات تجاری شاهدیم.
اخلاق در شیوهء تبلیغات تجاری (منصفانهبودن آن)
از دیدگاه من اصولی را باید در نظر گرفت تا به منصفانه بودن تبلیغات خدشه وارد نشود;
اول در نظر گرفتن نقش آگاهیدهنده است، : به این معنی که میان ویژگیهای واقعی محصول و توصیفهایی که مطرح میشود دروغ مطرح نشود. من به دقت این واژه را به کار میبرم و اغراق را دروغ نمیدانم چرا که بزرگنمایی تا حدی طبیعی تلقی شده و در صنعت تبلیغات پذیرفته شده است، به تعبیر دقیقتر اگر بزرگنمایی نباشد اصلا تبلیغات وجود ندارد; تاکید، شرط تبلیغ است اما دروغ یعنی شما صفتی را به کالایی نسبت دهید که در آن کالا واقعا وجود ندارد.
دوم، پذیرش استانداردها در کالایی است که قصد تبلیغ آن را داریم : یعنی اگر کالایی بخواهد مورد حمایت قرار گیرد و در طرحهای تبلیغاتی وارد شود، باید از استاندارد و سلامتی و کیفیت برخوردار باشد تا شرکتهای تبلیغاتی بتوانند کالای مورد نظر را تبلیغ کنند.
اصل سوم در رقابت منصفانه عدم تخریب رقبا و محصولات رقیب، در رقابتهای تجاری است، : یعنی صحبت کردن راجع به محاسن محصول خود نه معایب محصولات دیگران.
اصل چهارم که بسیار مهم است موضوع گرهزدنها یا نسبتدادن چیزهایی به چیزهایی دیگر است، به این مفهوم که استفاده از روشهایی که در مخاطب ایجاد جاذبه میکند بدون اینکه آن جاذبه ارتباطی با محصول داشته باشد که این امر غیراخلاقی است.
بنابر این استفاده از هنر پیشهای محبوب برای تبلیغ کالا که هیچ ارتباط موضوعی با آن نداشته باشد ذاتا عملی غیر اخلاقی است (یعنی استفاده ابزاری از مولفههای جاذبه برانگیز که ارتباطی با کیفیت کالا ندارد.)
اصل آخر بحث کودکان و نوجوانان است، از آنجا که فرض این است که کودکان و نوجوانان امکان تعقل اندیشمندانهشان کمتر است و بیشتر تحتتاثیر احساسات و عواطف لحظهایشان، هستند بنابراین تاثیرگذاری مستقیم روی کودکان برای تاثیرگذاری غیرمستقیم روی اولیا و پدران و مادران در خرید، غیراخلاقی است.
رهنمودهای اخلاقی در باب تبلیغات تجاری
مطالب مطرح در تبلیغات باید با واقعیت منطبق باشند.
۱- تبلیغکننده باید مسئولیت تبلیغ را بر عهده گیرد.
۲- تبلیغات در جهت سو استفاه از اعتماد مصرفکننده نباشند.
۳- تبلیغات نباید موجب سلب اعتماد مردم نسبت به امر تبلیغ شود.
۴- تبلیغات نباید دارای تصاویر مغایر با استانداردهای جامعه باشند.
۵- تبعیض نژادی، جنسی، مذهبی و تحقیرشان انسانی در تبلیغات ممنوع میباشد.
۶- نسبت دادن ویژگیهای دروغین به کالاها ممنوع است.
۷- استناد غیر واقعی به دستاوردهای علمی جهت اثبات ادعا ممنوع است.
۸- استفاده بدون مجوز از تصویر شخصیتهای شناختهشده ممنوع است.
۹- خدشه وارد کردن به شرکتهای رقیب ممنوع است.
۱۰- رعایت اصل انصاف، هنگام مقایسه کالا، با کالای شرکت رقیب، اصل انصاف است.
۱۱- سو استفاده از علامت تجاری یا نام شرکتهای خوشنام ممنوع است.
۱۲- ارائه نقل قولهایی که دلالت بر مرغوبیت کالا دارند، نیاز به سند داشته و قابل بررسی میباشد.
۱۳- تبلیغ کالاهای مضر سلامت جامعه ممنوع است.
۱۴- تبلیغات باید به گونهای باشد که خواننده و شنوندهای به ماهیت تبلیغاتی آن ببرد.
۱۵- آموزش فعالیتهای مخل سلامت جامعه در تبلیغات ممنوع است.
۱۶- تقلید از تصاویر و عناصر بکار رفته در تبلیغات شرکتهای دیگر ممنوع است.
حقوق مصرفکننده و اخلاق در تولید
تعریف مصرفکننده
مصرف از نظر اقتصادی هدف نهایی تولید و توزیع است، چنان که به تولیدات و چگونگی تخصیص منابع تولید و توزیع شکل میدهد و در سیاستگذاریهای اقتصادی نقش چشم گیری ایفا میکند. در نگاه اقتصادی، مصرف از آنجا که همراه تولید، شاخص توان اقتصادی جامعه بشمار میآید، شرط بقای واحدهای تولید محسوب میشود. اقتصاددانان بر این باورند که مصرف آخرین مرحله فرایند اقتصادی است
مصرفکننده به عنوان فاعل و عامل مصرف، کسی است که از محصولات تولیدی انسان که منبعث از خواستهها و نیازهای اوست و به صورت کالا و خدمات ارائه کرده بهرهبرداری میکند. بنابر این همه فعالیتهای اقتصادی با هدف برآورده کردن نیازها و جلب رضایت مصرفکننده شکل میگیرد.
بر همین اساس، حقوقدانان با الهام از تعریفی که در علم اقتصاد آمده به تبیین مصرفکننده پرداختهاند. اولین تعریفی که در این زمینه مورد توجه واقع میشود توسط کمیسیون بازنگری حقوق مصرف کننده ارائه شده است مبنی بر این که مصرفکنندگان، اشخاص حقیقی یا حقوقی هستند که برای کاربرد غیر حرفهای اموال یا خدماتی را برای خود تهیه میکنند یا مورد استفاده قرار میدهند.
تعریف حقوق مصرفکننده
حقوق مصرفکننده به مجموعه امتیازاتی گفته میشود که مصرفکننده در قبال خرید یک کالا یا خدمت، به موجب قانون از آن بهرهمند میشود. رعایت این حقوق به شهروندان کمک میکند که در صورت بروز اشکال، معلوم شدن عیب و نقص، احراز ضرر و زیان، عدم کارآیی و ثمربخشی یا ایراد خسارت، برای احقاق حقوق خود اقدام موثری صورت دهند.
حقوق مصرفکننده کدام است؟
آنچه از تاریخ بر میآید آن است که در گذشته مصرفکنندگان از جنبههای گوناگون در معرض بیعدالتی و آسیب دیدگی قرار داشتند؛ مانند
- ناآگاهی از فرایند تولید کالاها و ترکیبات آنها،
- عوارض و خطرهای ناشی از مصرف کالاهای زیان بار،
- ناآگاهی از شیوه صحیح مصرف کالا و شرایط نگهداری آن،
- تبلیغات نادرست،
- شرایط غیرمنصفانه معامله و قیمت،
- ضعف خدمات پس از فروش،
- عدم پایبندی تأمین کننده کالا به تعهداتی نظیر گارانتی و… .
از این رو در چند دهه گذشته در کشورهای مختلف تلاش وسیعی در تعریف و تبیین حقوق مصرفکننده و حمایت از آن مبذول شده و هر روز نیز بر تقویت آن افزوده میشود.
حقوق هشت گانه مصرف کننده بر اساس رهنمودهای سازمان ملل:
در موفقیت یک بنگاه اقتصادی معمولا چهار گروه نقش اساسی دارند. این گروهها عبارتند از کارکنان، مشتریان (مصرفکنندگان)، سهامداران و جامعه. در بین این گروهها نقش مصرفکنندگان پر رنگتر است و هیچ بنگاه اقتصادی در درازمدت قادر نخواهد بود بدون جلب رضایت مشتریان و انطباق کالا و خدمات خود با نیازهای آنان به موفقیت دست یابد. مصرفکنندگان در هر جامعهای از حقوق مشخصی برخوردار هستند که تضمین آنها برعهده دولتهاست. در مواردی که برای حمایت از این حقوق، مقررات یا معیارهای قانونی وجود نداشته باشد وظیفه اخلاقی بنگاههای اقتصادی ایجاب میکند که این حقوق را در مواردی که به عملکرد آنان مربوط میشود رعایت نمایند. این حقوق هشت گانه مصرف کننده بر اساس رهنمودهای سازمان عبارتند از:
- حق برخورداری از سلامتی و ایمنی: مصرف کننده اطمینان حاصل کند که کالایی که در اختیار او قرار می گیرد، هیچ گونه آسیبی به تندرستی او وارد نمی کند.
- حق داشتن اطلاع رسانی صحیح و کامل : کلیه اطلاعات لازم برای انتخاب آگاهانه کالا در دسترس مصرف کننده گذارده شود و مصرف کننده در قبال تبلیغات گمراه کننده یا اطلاعات نادرست مورد حمایت قرار گیرد.
- حق برخورداری از بازار رقابتی و ضد انحصار: مصرف کننده باید از حق انتخاب آزادانه برخوردار باشد و در یک قضای رقابتی قادر شود که از بین انواع کالاها و خدمات، کالا یا خدماتی را که به کیفیت آن اطمینان دارد با قیمتی رقابتی خریداری نماید.
- حق لحاظ شدن تامین نیازهای اساسی در تصمیم گیری ها: دولت ها مکلفند در تصمیمات اجرایی خود منافع مصرف کنندگان را لحاظ کنند و نیازهای اساسی آنان را تامین نمایند.
- حق داشتن جبران خسارت : مصرف کننده از حق خسارت برخوردار است و باید خسارت وارد به وی در نتیجه خرید کالاهای نامطلوب یا عرضه نادرست کالاها و خدمات جبران شود و به دعاوی او در این مورد به طرز منصفانه رسیدگی شود.
- حق اطلاعات و آموزش:آموزش مصرف کننده و افزایش تخصص و مهارت وی در انتخاب کالاها و خدمات باید مورد توجه قرار گیرد.
- حق داشتن محیط زیست سالم : مصرف کننده حق دارد که از محیط کار سالمی برخوردار باشد به گونه ای که از مشکلات زیست محیطی که رفاه وی و نسل های آتی را تهدید می کند در امان باشد.
- ۸. حق داشتن تشکل :مصرف کنندگان اجازه دارند که برای حفظ حقوق یا حمایت از منافع خویش به ایجاد تشکلهای صنفی اقدام کنند. دولتها باید در چارچوب منافع با سازمانهای مصرف کنندگان، توزیع کنندگان و تولیدکنندگان همکاری نزدیک داشته باشند و مقررات با استانداردهای لازم برای نظارت بر فعالیت های آنان تدوین نمایند.
بازاریابی اجتماعی و رابطه آن با اخلاق
بازاریابی اجتماعی برای اولین بار در سال های ابتدایی دهه هفتاد توسط"فیلیپ کاتلر"مطرح شد فیلیپ کاتلر در سال ۱۹۷۱ با انتشار مقاله خود در مجله بازاریابی، با پیشنهاد واژه بازاریابی اجتماعی این تعریف را برای آن ارائه کرد:"بازاریابی اجتماعی طراحی،مداخله و کنترول برنامه هایی است که در جستجوی افزایش قابلیت پذیرش نسبت به یک ایده یا عمل اجتماعی در یک گروه مخاطب هستند”
برای بازاریابی تجاری به دست آوردن پول و دستیابی به فروش بیشتر اهمیت دارد، در حالی که هدف بازاریابی اجتماعی انجام کارهای خوب و یا ترویج یک ایده اجتماعی مفید است.
مهمترین وجه تمایز بازاریابی اجتماعی از بازاریابی تجاری آن است که هدف بازاریابی تجاری کسب منافع مادی است درحالی که در بازاریابی اجتماعی خیر و صلاح جامعه انگیزه اصلی است.
اخلاق در تولید:
این بخش از اصول اخلاقی تجارت، یک شرکت را موظف می کند که مضر نبودن یک کالا را تضمین نماید. نمونه هایی از مسائل اخلاقی در تولید:
- کالاها و خدمات معیوب، اعتیادآور و خطرناک، برای مثال: تنباکو، الکل، مواد شیمیایی، اسلحه
- تعامل اخلاقی یک شرکت با محیط زیست، مانند آلودگی، معامله آلاینده های کربنی
- مسائل اخلاقی مرتبط با فن آوری های جدید، مانند مواد غذایی که از لحاظ ژنتیکی تغییر یافته اند، تشعشعات مضر گوشی های همراه
- مسائل اخلاقی مرتبط با آزمایش یک محصول از جمله آزمایش یک محصول روی حیوانات، استفاده از اقشار محروم جامعه بعنوان آزمایش شونده
نقش اخلاق در تولید
در اسلام در بحث تهذیب نفس گفته می شود .هر فردی باید رفته رفته رذایل اخلاقی را از خودش دور کند .و خودش را به حسنات اخلاقی بیا راید.حال اگر این فرد در هرجا که قرار بگیرد سر منشا خیر و برکت می شود. و بر عکس فردی که آلوده به صفات رذیله اخلاقی است. با توجه به نوع رذیله به اطرافیان صدمه می زند.که نمونه ای از رذایل اخلاقی در یک کارخانه و واحد تولیدی توضیح داده می شود:
در یک کارخانه و یا یک واحد تولیدی همه دور هم جمع شده اند که با تلاش به خدا نزدیک شوند. و محصولی با بالاترین کیفیت و ارزان ترین قیمت با کمترین انرژی و با بالا ترین بهره وری به مشتری و جامعه ارائه دهند. یکی از منابع تولید نیروی انسانی می باشد. که باید با بالا ترین راندمان کار کند. و از هرگونه اتلاف وقت و انرژی بپرهیزد.حال برای نمونه ببیند چفدر منابع ، وقت و زمان به دلیل رذایل اخلاقی از بین می رود و تولید را کاهش می دهد.
چاپلوسی: نیروها بجای کا ر و تولید روی چاپلوسی و تملق گویی انرژی می گذارند. که هم مدیر و هم کارگر در این مورد مقصر است .اگر مدیر صفت چاپلوسی پسندی را از خودش دور کند .کارگر نیز اینکار را نمی کند. این صفت حتی در انتخاب نیرو و ترفیعات اثر می گذارد و ضرر زیادی به تولید می زند.
تکبر: تکبر در مدیر یا کارگر باعث می شود که هیچ پیشنهادی با حرف جدیدی را نپذیرد. و در همان سطح بماند. و باعث رکود تولید شود.
منفعت طلبی: ممکن است لازم باشد یک اصلاحی یا تغییری در واحد داده شود . ولی چون منفعتی برای مدیر یا کارگر ندارد آنرا انجام ندهد و به تولید ضربه بزند.
حسادت :ممکن است افرادی با توانایی بالا ودلی پاک در کارخانه باشند. ولی گرفتار حسادت مدیریت و یا همکاران شوند. و تولید از بروز استعداد های آنها محروم شود.و ضربه ببیند.
مقام دوستی :ممکن است مدیر و یا سرپرست می بیند فلان نیروی زبر دست توانایی بالاتر از خودش دارد . ولی بدلیل مقام دوستی هرگز این مسئولیت را به او واگذار نمی کند. و سعی در دفع او دارد که با این کار تولید را کاهش می دهد و می خشکاند.
و خودتان براحتی می توانید در مورد دیگر صفات رذیله فکر کنید و ببینید. چه اثرات منفی روی تولید می گذارند و حتی باعث نابودی تولید می شوند. رذایل اخلاقی مانند ترمز هستند و تولید و بروز استعدادها را کاهش می دهند. لذا بهتر است هنگام استخدام کارگر یا مدیر علاوه بر تخصص و توانایی ها به عاری بودن از صفات رذیله و آراستگی به حسنات اخلاقی توجه کنید.
اخلاق تجاری و تحریم های اقتصادی
تحریم زمانی موفق است که اولا ، هزینه سنگین بر کشور تحت تحریم تحمیل نماید ؛ ثانیا ، فشار اقتصادی را به فشار سیاسی موثر تبدیل کند و تغییرات مورد نظر را در رفتار و یا ماهیت رژیم تحت تحریم بوجود آورد . ثالثا ، هزینه ای که بر اقتصاد کشور تحت تحریم تحمیل می کند به مراتب بیشتر از هزینه آن برای اقتصاد کشور تحریم کننده باشد ؛ بالاخره ، در مقایسه با سایر ابزار و سیاست های ممکن از مطلوبیت بیشتری برخوردار باشد . درباره تحریم این مساله به معنی داشتن تاثیر اقتصادی و ایجاد اعتبار سیاسی در کنار یکدیگر است .
فرم در حال بارگذاری ...