<p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در طول دهه گذشته، رویکرد تنظیم هدف در صنعت، آموزش و ورزش طرفداران زیادی بدست آورده است. ایده زیر بنایی رویکرد این است که ما در مواجهه با اهداف کلی و گستردهای که قصد دستیابی به آنها را داریم، احتمال دارد فشار شدیدی را احساس کنیم، به طوری که ممکن است انگیزه خود را از دست بدهیم و دچار اضطراب شویم. باورهای رایج و احساس کلی به ما می گویند که باید بین ورزش و انگیزش، اضطراب رابطه مهمی وجود داشته باشد. ورزش معمولا دربر گیرنده رقابتی است که خود باعث ایجاد اضطراب می شود و مشخصه این اضطراب، افزایش انگیزش است. هنگام اضطراب، عملکرد فرد ورزشکاربهتر از شرایط عادی نیست و زمانی که تحت فشار قرار می گیرد، بیشتر مرتکب اشتباه می شود همان طور که جونز (1991) می گوید، در سطوح بالای ورزش (حداقل در بعضی از ورزش ها) تفاوت مهارت های افراد شرکت کننده بسیار اندک است. بنابراین، آنچه باعث برنده یا بازنده شدن ورزشکار می شود، توانایی او
:
سلامت روانی، در واقع جنبهای از مفهوم کلی سلامتی است و بر کلیه روشها و تدابیری اطلاق میشود که برای جلوگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، درمـان و تـوانبخـشی آنهـا بهکار میرود(هاشمی نظری،1384). در تعریف سلامت روانی مشکلی که وجود دارد این است که هنوز تعریف صحیح و قابل قبولی برای بهنجاری وجود ندارد(هاشمی نظری،1384). سازمان جهانی بهداشت در تعریف سلامتی آن را حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبود بیماری میداند و بر این نکته تأکید دارد که هیچ یک از این ابعاد بر دیگری اولویت ندارد. در گـذشته در بسیاری از کشـورهای جهان، به دلیل توجه اصـلی به اولویتهای بهداشتی همچون بیماریهای عفونی و واگیردار، سلامت روان کمتر مورد توجه قرار گرفته است(گناوا،2001به نقل از هاشمی نظری). امروزه در اکثر کشورهای جهان تلاش برای صنعتی شدن هر چه بیشتر از یک سو و از سویی دیگر رشد سریع جمعیت، شهرنشینی و مهاجرت به چشم میخورد. به دنبال این تغییرات بنیادین، روز به روز بر استرسها و مشکلات روانی اجتماعی جوامع افزوده شـده و جهـان شـاهد تغییرات عمـده در اپیدمیولـوژی بیماریها و نیازهـای بهـداشتی افراد خواهد بود. بهگـونهای که بیماریهای روانی، در صدر عوامل ایجادکننده ناتوانی و مرگهای زودرس قرار میگیرند. شیوع بالای این بیماریها و ناتوانی طولانی مدت و مزمن همراه آنها، باعث شده تا این مشکلات در تمامی جوامع به عنوان یک اولویت بهداشتی مورد توجه قرار گیرد(گناوا،2001 به نقل از هاشمی نظری). نگاهی به آمار و ارقام منتشر شده در زمینه شیوع اختلالات روانی در کشورهای مختلف جهان و ایران، اهمیت و ضرورت توجه به بهداشت روان را مشخصتر مینماید(هاشمی نظری،1384). طبق برآورد سازمان جهانی بهداشت در سال 2002 میلادی، حدود 500 میلیون نفر در دنیا مبتلا به یکی از اختلالات روانی هـستند که حدود نیمـی از آنها را اختلالات خفیف روانی همچون افسردگی و اضطراب تشکیل میدهند(گناوا،2001 به نقل از هاشمی نظری). مطالعات انجام گرفته در زمینه وضعیت سلامت روان افراد 15 سال و بالاتر در ایـران، نشان دهـنده این است که به طور متوسط حدود 21 درصد افراد جامـعه از اختلالات روانی رنج میبرند و زنان نسبت به مردان از آسیبپذیری بالاتری برخوردارند(نوربالا،1381). در بعضی از تعاریف ارائه شده در زمینه سلامت روانی، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد. طبق این تعریف، شخصی که بتواند با اعضای خانواده، همکاران، همسایگان و به طور کلی اجتماع پیرامون خود خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود(هاشمی نظری ،1384). تعـارضها و کشمـکشهای
درونی و بیرونی خود را حـل نمـوده و در مقابل ناکامیهای اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت(هاشمی نظری،1384). اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از سلامت روانی کمتری برخوردار خواهد بود. بنابراین شرط برخورداری از سلامت روانی در سطح عالی آن است که شخص بتواند در موقعیتهای دشوار انعطافپذیر بوده و توانایی این را داشته باشد که در هر موقعیتی تعادل روانی خود را بهدست آورد(حسینی،1380به نقل از هاشمی نظری). عوامل بسیاری باعث بر هم خوردن سلامت روانی میشودکه از جمله آنها میتوان به عدم رعایت عدالت اجتماعی، فراهم نبودن فرصتهای شکوفایی برای افراد، وجود تبعیضهای غیرمنطقی و عدم ایجاد امنیت اجتماعی اشاره نمود(پورافکاری1382). استرسهای روانی عوامل دیگری هستند که میتوانند سلامت روان افراد را به خطر اندازند. بررسیهای گوناگون در جهان نشان دادهاند استرسهای روانی، برای هر فرد و سازمانی، هزینه و خسارات زیادی را به همراه دارند. در محیطهای کاری استرس موجب کاهش کارآیی، غیبت و جابجایی کارگران را موجب میگردد و آموزش نیروی جایگزین به جای کارگرانی که به علت ابتلا به بیمـاری روانی کار خود را از دست میدهـند، هزینههـای سنگینی را بر سـازمان و مـؤسسه تـحمیل میکنند(هاشمی نظری،1384). تاکنون مطالعات متعددی در زمینه بررسی وضعیت سلامت روان در موقعیتهای مختلف انجام گرفته است. نتایج این بررسیها همگی مؤید این مطلب میباشنـد که مطالعه وضعیت سلامت روان افـراد میتـواند اطلاعـات ارزشمنـدی را در زمینه برنامهریزیهای آموزشی، درمان و پیشگیری از بروز اختلالات روانی در اختیار مسئولان، برنامهریزان و مدیران سازمانها و مراکز ارایه دهنده خدمات قرار دهد(هاشمی نظری،1384).
جامعهشناسان بر این باورند كه سلامتی و بیماری روانی، صرفاً واقعیاتی زیستشناختی و یا روانشناختی نیستند، بلكه به طور همزمان، دارای ابعاد و ماهیت اجتماعی نیز میباشند. عوامل اجتماعی، همانگونه كه میتوانند نقش مهمی در ایجاد، حفظ و ارتقاء سلامتی ایفا نمایند؛ در بروز، شیوع و تداوم بیماری نیز دارای سهمی اساسیاند. به دیگر سخن، گرچه تردیدی نیست كه افراد در میزان آسیبپذیری نسبت به بیماریهای روانی با یكدیگر تفاوتهای زیستی و فردی دارند، اما مسئله این است كه میزان این تفاوتها تحت تأثیر مـوقعیت اجتمـاعی و حـتی مـهمتر از آن، بـرداشتی كه افـراد از آن مـوقعیت دارنـد به مـراتب بیشتر میشود(كوكرین، 1376). از این رو، توجه به عـوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت روان اهمیت بسیار مییابد كه یـكی از مـهمترین این عـوامل، مـیزان حـمایت اجتماعـی ادراك و یا دریـافـت شـده تـوسـط افـراد میباشد(ریاحی1389).
اكثر پژوهشهای انجام شده به بررسی ارتباط حمایت اجتماعی با سلامت روان پرداخته و تأثیرآشكار حمایت اجتماعی ادراك شده بر سلامتی و آسایش روانی را تأیید نمودهاند(كورنمان و همكاران، 2003 ). بخش اعظم این تلاشهای پژوهشی، بر این فرض متمركز شدهاند كه سطح پایینتر حمایت اجتماعی، خطر ابتلا به نشانههای افسردگی را افزایش میدهد(ریاحی1389). هندرسون(1992) با انجام یك فراتحلیل، به این نتیجه رسید كه علیرغم به كارگیری مقیاسهای متفاوت برای سنجش میزان حمایت اجتماعی و افسردگی، در تمام پژوهشهای انجام شده، نتایج ثابتی راجع به اثرات مثبت حمایت اجتماعی در كاهش ابتلای به افسردگی، مشاهده شده است(ترونر ترونر،306:1999 به نقل از ریاحی1389).
نتایج پژوهشها نشان میدهند كه سطوح بالاتر حمایت اجتماعی با سطوح پایینتر افسردگی و اضطراب، مرتبط است و تصور میشـود كه حـمایت اجتمـاعی، به عنوان سپری ضربه گیر در مقابل استرس عمل میكند(لاندمن پیترز و همكاران، 2005 ). همچنین، بین میزان افسردگی با منابع ساختاری حمایت اجتماعی (عضویت گروهی، اندازة شبكه و پیوند قوی) رابطة معناداری وجود داشته و میزان افسردگی در گروههای كوچكتر، شبكههای بزرگتر و در بین متأهلین، كمتر بوده است(قدسی،1382).
عدم هماهنگی و سازگاری نقشهای زندگی و کار که پیامد اصلی آن تجربه تعارض کار-خانواده است، تعادل زیستی و روانی بدن را بر هم خواهد زد. فرون[1](2000) بیان میکند که هم تعارض کار-خانواده و هم تعارض خانواده-کار، هر دو با بیماریهای اضطرابی و بیماریهای خلقی رابطهی مثبت دارد(به نقل از ابای، کاسپر، لاک وود، بوردوکس، و برینلی[2]، 2005) مطابق با مفهوم همئوستازی[3] که توسط والتر کانن[4](1935) ارائه گردید، سیستم بدنی انسان در خروج از تعادل واکنش نشان میدهد و به منظور پاسخ به این شرایط، دچار فشار روانی میگردد(بذرافکن1390).
برای غلبه بر اضطراب و استرس است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">تحقیقات سواین و جونز (1991) نشان می دهد هر دو نوع اضطراب، قبل از حادثه ورزشی افزایش می یابند و مهم تر این که فراوانی تفکر اضطرابی دقیقا قبل از مسابقه بیشتر</span><br style="box-sizing: border-box;” /><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">میشود. همچنین اعتقاد بر این است که با شروع مسابقه، اضطراب جسمی به سرعت کاهش مییابد، اما اضطراب شناختی به نحوه پیشرفت کار بستگی دارد. به همین دلیل، بسیاری از محققان براین فرض هستند که اشتباه عملکرد در ضمن بازی باعث اضطراب شناختی می شود نه جسمی.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">کاکس (1998) معتقد بود که اضطراب شناختی با عملکرد رابطه منفی دارد هر چه اضطراب شناختی افزایش یابد، عملکرد سیر نزولی پیدا می کند. با این حال، در مطالعه سواین و جونز (1991) برخی از ورزشکاران گزارش دادند که برای بهتر بودن عملکرد به مقداری اضطراب شناختی نیاز دارند. با توجه به این که اندازه گیری اضطراب شناختی در طول مدت ورزش غیر ممکن است، فقط می توانیم فراوانی و شدت تفکرات اضطرابی را تخمین بزنیم.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">پژوهشهای مختلف ارتباط پیچیده ای را بین اضطراب و اجرای حرکتی و ورزش گزارش کرده اند (تجاری 1379)، اضطراب به ویژه اضطراب شناختی و جسمانی که پیش از رقابت یا حین اجرا بوجود می آید کانون مهمی از تحقیقات روانشناسی بوده است. به طور گسترده ای اعتقاد بر این است که اضطراب و کمالگرایی بر جنبه های مختلف اجرا اعم از ورزشی به خصوص در رشته های رزمی اثر می گذارد.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">اگر شخصیت را به عنوان ترکیبی از اعمال، افکار، هیجانات و انگیزش های فرد بدانیم، مؤلفه های سازنده ی شخصیت ممکن است در افراد مختلف، متفاوت باشند. از سوی دیگر، امکان دارد این مؤلفه ها به طرق مختلفی ترکیب شده باشند به طوری که الگوهای شخصیتی گوناگونی را به وجود آورند. بسیاری از محققان معتقدند وجود تفاوتهای فردی و ویژگی های شخصیتی متفاوت، واکنش افراد را نسبت به موقعیت ها و فشارزاها متمایز می گرداند. یکی از این ویژگی های شخصیتی، کمال گرایی[4] است (نجاریان و همکاران، 1378).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"> کمال گرایی عقیده و باوری است که با مجموعه ای از معیارهای بسیار بالا برای عملکرد، گرایش به قانون همه یا هیچ و رسیدن به نتایجی بی نقص و کامل مشخص می شود (مهرابی زاده، هنرمند، باک نژاد، شهنی ییلاق، 1384). کمال گرایی با انتقاد بیش از حد از خود، نگرانی در مورد برآوردن انتظارهای اجتماعی و تمرکز بر سازمان بندی همراه است (فراست، مارتین، لاهارت و روزنبلات[5] ، 1990، چباک، 1998، به نقل از مشهدی و همکاران، 1382).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در حوزه ورزش، برخی از پژوهشگران کمال گرایی را بهنجار و قهرمان ساز می دانند؛ صفتی که به تحقق عملکرد عالی کمک می کند(گالد [6]وهمکاران، 2002). عده ای دیگر، کمال گرایی را برعکس صفتی نابهنجار توصیف می کنند و معتقد هستند باعث تضعیف عملکرد ورزشی می شود و آن را به صورت منفی تحت تاثیر قرار می دهد(فلت و هویت، 2005). بخشی از این یافته های متناقض بر حسب ماهیت ابعادی کمال گرایی قابل توجیه و تبیین هستند، اما در این میان سوالی وجود دارد که آیا کمال گرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی چند بعدی با اضطراب رقابتی (شناختی و جسمانی) و تمرکز رزمیکاران ارتباط دارد؟</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"> 1-2-بیان مسأله</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">اصطلاح کمال گرایی به آرزوی شخص جهت دستیابی به معیارهای بالای عملکرد از یک سو و ارزیابی های انتقادی غیرمنطقی از عملکرد خویشتن از سوی دیگر اشاره دارد (فراست، 1990). محققان بسیاری به نقش کمال گرایی در آسیب شناسی روانی تأکید کرده اند و تحقیقات زیادی درباره آن صورت گرفته است (آنتونی[7]،1998) این تحقیقات نشان داده اند که کمال گرایی با اختلالاتی همچون بی اشتهایی عصبی[8]، افسردگی[9]، اختلال وسواس ـ اجباری[10] و اختلال شخصیت وسواسی اجباری و برخوری عصبی رابطه دارد (شفران، 2002). با این حال همه تحقیقات مؤید نقش آسیب زای کمال گرایی نبوده است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"> به اعتقاد هاماچک[11] (1978) تمایز بین کمال گرایان سازگار و ناسازگار اصولاً بر این اساس صورت می گیرد که کمال گرایان ناسازگار دچار خود ـ انتقادی های افراطی می شوند و اشتباهات کوچک را شکست تفسیر می کنند (برنز[12]، 1980) در حالی که کمال گرایان سازگار علیرغم داشتن معیارهای بالا برای عملکردشان، درگیر نگرانی های افراطی درباره دست نیافتن به این معیارها نیستند. برخی محققان تفاوت بین کمال گرایی سازگار و ناسازگار را براساس تلاش فرد در نائل شدن به کمال تعریف کرده اند. کمال گرایان ناسازگار در مقایسه با کمال گرایان سازگار به دلیل تلاش مفرط در بدست آوردن کمال، پیامد منفی بیشتری را تجربه می کنند (ریمی[13]، 2000). محققان دیگر کمال گرایان سازگار را از کمال گرایان ناسازگار با این فرض متمایز می کنند که رفتارهای گروه اول بوسیله تقویت های مثبت برانگیخته میشود، در حالی که گروه دوم برای اجتناب از پیامدهای منفی و ترس از امکان شکست (یعنی تقویت منفی[14]) برانگیخته می شوند (اسلاید[15] و اوئنز، 1998). برخی محققان معتقدند که داشتن معیارهای شخصی بالا ممکن است رابطه ای منحنی شکل با عاطفه داشته باشد بدین صورت که افرادی با معیارهای شخصی در حد متوسط بالا بیشترین احساس مثبت را نشان میدهند، در حالی که افرادی که دارای معیارهای شخصی پایین و یا خیلی بالا هستند عاطفه مثبت کمتری را نشان میدهند. باید گفت که هنوز داده های کافی برای این فرضیات در دست نیست (براون، هیبرگ، فراست، ماکریس، جاست و لئونگ[16]، 1999).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">به نظر می رسد که انتظارات اعم از کم یا زیاد می تواند با اضطراب رابطه داشته باشد. در مسابقههای 2004 اروپا عده زیادی می گفتند که انگلستان باید پاسخگوی انتظارات بسیار بالای مردم برای برنده شدن در مسابقه باشد. ظاهرا این انتظارات باعث شکست انگلستان شد. برعکس، یونان که برای اولین بار برنده مسابقات شد، زیر فشار چنین انتظاراتی نبود. افراد نیز مانند تیم ها تحت تاثیرات انتظارات بالا قرار می گیرند. فشار شدید معلمان، مربیان و خانواده می تواند اضطراب مسابقه را بینهایت افزایش دهد. البته عکس این قضیه نیز می تواند صادق باشد. نتایج تحقیقات هال و کر (1998) نشان دهنده رابطه قوی بین اضطراب و ایمان به توانایی خویش بود، افرادی که انتظارات پایینی در مورد عملکرد خود داشتند، بیشتر دچار اضطراب بودند.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">یکی از مواردی که ما را به عنوان ورزشکار از دیگران متمایز می سازد، شیوه نگران شدن در مورد عملکرد مان است. البته ایجاد انگیزه مستلزم این است که تا حدودی به این موضوع بپردازیم، اما کمالگرایی یا نگرانی بیش از حد در مورد احتمال پیشرفت نکردن با اضطراب شدید همراه است. هال و همکاران (1998) اهمیت نگرانی از اظهار وجود را در 199 ورزشکار سطوح دانشگاهی آمریکا بررسی کردند، و نتایجنشان داد که نگرانی از با استعداد به نظر نرسیدن، خوددار نبودن، چاق بودن یا جذاب نبودن، همگی با اضطراب شناختی رابطه دارند،</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><a href="http://pipaf.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b1%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%d8%a8%d8%af%d9%86%db%8c-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a8/” style="font-family: yekan, tahoma; font-size: 10pt; text-align: right;"><img class="alignnone size-full wp-image-587289″ src="http://ziso.ir/wp-content/uploads/2020/10/thesis-paper-73.png” alt="دانلود مقاله و پایان نامه ” width="400″ height="205″ /></a></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"> اما با اضطراب جسمی رابطه ندارند.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">امروزه رقابت ورزشی در جوامعی که با در نظر گرفتن توانایی رقابت کنندگان، دلایل توجیهی رقابت و سطوح مهارتشرکت کنندگان، بشدت انتظارات بلند پروازانه ای از نتایج رقابتهای ورزشی نسبت به دیگر جوامع شرکت کننده در رقابت دارند، از اهمیت بخصوصی برخوردار است. در این نوع جوامع رقابت ورزشی تقاضاهای زیادی را در ورزشکاران رقابتیایجاد می کند و اغلب اوقات نتایج رقابتهای ورزشی با دقایقی تفاوت در ادراک و مهارت رقابت کنندگان مصمم وقطعی میشود. این نوع شرایط رقابت، استرس بالایی را در افراد شرکت کننده ایجاد می کند و این استرس معمولا ناشی از اضطراب رقابتی ورزشکاران است(اوفناگر، 2005).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">اغلب تحقیقات اضطراب رقابتی اساسا” مربوط به تاثیرات زیان بخش اضطراب بر روی عملکرد با ایجاد دیدگاه منفی ای در اغلب افراد درگیر در این مفهوم، می شود. اضطراب به عنوان احساسات ناآرامی و تنش ناشی از تقاضاهای فشارزای محیطی تعریف شده است که با برانگیختگی در ارتباط است و نشان دهنده ادراک ناهماهنگی بین تقاضاهای محیط و توانایی ورزشکار برای انجام دادن آن تقاضاها می باشد (گولد[20]، 2002).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">یکی از اهداف اساسی مطالعات حیطه روانشناسی ورزشی به اوج رساندن اجرای ورزشکاران که ممکن است به علت عدم توجه صحیح و کافی ورزشکاران، شکست هایی را در اثر اضطراب شناختی و جسمانی و یا کمالگرایی بیش از حد متحمل شوند و خسارت های جبرا ن ناپذیری را برای خود ، خانواده و جامعه ورزش رزمی به بار آورند .</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">درورزشهای رزمی، موقعیتهای متعددی وجود دارد که میتواند به عنوان چالش، تهدید ویا حتی خطر تلقی شود. اگردراین گونه رشته های ورزشی فرد ورزشکار ،او درمعرض خطرات ناشی از عملکرد ضعیف ،شکست و حتی آسیب جدی قرارمیگیرند. علاوه بر این با توجه به تحقیق مارتنز[21]وهمکاران(1990) ویژگی مهم دیگر ورزشکاران رزمی این است که از سوی هواداران ،والدین، مربی ودست اندرکاران ورزشی به میزان بیشتری ارزیابی میشوند؛ که احتمالا عاملی برای کمال گرایی این افراد باشد که مسئولیت این ورزشکاران رابرای بروز اشتباهات بیشترمیسازد.به عبارت دیگر،ورزشکارانی که دررشته های رزمی رقابت میکنند، میدانندکه به تنهایی مسئول شکست یا موفقیتهای خود هستند. لذا اگر آنها دنبال موفقیت هستند، باید سطح خود را ازاضطراب شناختی کاهش واعتمادبه نفس خود را افزایش دهند. به طور کلی در این پژوهش سوال اساسی این است که آیا بین کمالگرایی معیارهای شخصی ، نگرانی در مورد اشتباهات ، انتظار والدین ، انتقاد والدین ، تردید نسبت به اعمال و سازماندهی با اضطراب حالت شناختی و جسمانی در ورزشکاران رشته های رزمی شهر شیراز ارتباط وجود دارد .</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"> </span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">امروزه به دلیل کاهش تفاوت بین رکوردهای ورزشکاران، محققان به دنبال راههایی هستند که برخلاف روشهای غیر اخلاقی مانند دوپینگ، بتوانند بدون عوارض جانبی موجب برتری و بهبود عملکرد ورزشکاران شوند. گاهی حتی مداخله عوامل جزئی نیز میتواند با وجود تاثیر کم در موفقیت یا شکست ورزشکاران تعیین کننده باشد از این رو پژوهشگران به دنبال کشف عوامل موثر و مرتبط با اجرای بهینه ورزشکاران هستند.با توجه به اینکه زمان واکنش نسبت به دیگر مهارتهای ورزشی جنبه شناختی بیشتری دارد، بنابراین از بین عوامل اثر گذار، عوامل روانشناسی می تواند اهمیت بیشتری داشته باشد از بین عوامل روانشناسی یکی از متغیرهایی که با عملکرد ورزشی ارتباط دارد و البته در زندگی عادی اثر گذار است اضطراب می باشد (کشاورز 1388). توانایی کنار آمدن با فشار و اضطراب، بخش جدایی ناپذیر ورزش به خصوص در ورزشکاران رشته های رزمی می باشد .</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"> کمال گرایی توجه روزافزونی را در حیطه های مختلف از ورزش (مثل مطالعهی ورزشکاران برگزیده) گرفته تا آسیب شناسی روانی (مثل اختلالت خوردن و افسردگی) به خود جلب کرده است. اما نتایج دارای جنبه های متناقصی است. به عنوان مثال، از یکسو در حیطه ی ورزش بسیاری از محققان کمال گرایی را ویژگی سازگارانه می دانند که به دست یافتن به عملکرد ممتاز کمک می کند [22](گولد، دیفن باخو موفت، 2002) و از سوی دیگر بسیاری، کمال گرایی را ویژگی ناسازگارانه می دانند که نه تنها به عملکرد ورزشکاران کمک نمی کند بلکه مانعی در عملکرد آنان است (فلت[23] و هویت، 2005).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در نتیجه ورزشکاران ممکن است با چیزی مواجه شوند که هویت و فلت آن را “پارادوکس کمال گرایی[24]”نام نهادند. سطوح بالایی از کمال گرایی هم در ورزشکاران نخبه و یادگیرندگان سرآمد دیده می شود و هم در افراد افسرده و آنهایی که نشانه هایی از بیاشتهایی و پرخوری عصبی نشان می دهند(اوئنز و اسلاد[25]، 1984).</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در خصوص اینکه کمال گرایی در چه نقطه ای ناسازگارانه می شود اطلاعات چندانی در دسترس نیست. پژوهش حاضر به روشن سازی این مسأله کمک می کند. بطور کلی اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر را می توان درباره موارد زیر احساس کرد:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">با وجود شیوع رایج کمال گرایی، این ویژگی شخصیتی همچنان یک سازه روانشناختی نسبتاً ناشناخته است و سوالات زیادی درباره علل کمال گرایی و ویژگیهای افرادی که کمال گرایی برای آنها یک مشکل است بدون پاسخ مانده است. لذا انجام تحقیقاتی درخصوص سازه کمال گرایی و ویژگیهای کمال گرایان ضروری به نظر می رسد. علاوه بر این، با تحقیق در خصوص کمال گرایی مثبت و منفی، شناخت بیشتری از نقاط قوت و ضعف کمال گرایان سازگار بدست می آید، این اطلاعات به رشد و پرورش راهبردهای مناسب تر جهت مقابله با کمال گرایی آسیب رسان و تقویت کمال گرایی سالم کمک می کند. همچنین محققان همیشه در پی شناسایی متغیرهای روانشناختی خاصی بوده اند که قادرند عملکرد ورزشکاران را تسهیل کنند. با توجه به تأثیری که کمال گرایی سازگاری و ناسازگار برعملکرد ورزشکاران رزمی دارد، شناخت سازه کمال گرایی و انواع سالم و ناسالم آن به مربیان و والدین کمک میکند در اتخاذ رویکردها و تصمیمات مناسب در قبال فراگیران کمال گرا با اطلاعات وسیع تر و کارآمدتری عمل می کنند. والدین، متولیان آموزش ورزش و دولتها بر ورزشکاران سرمایه گذاری زیادی می کنند. باید به هر راه ممکن بازدهی این سرمایه گذاری را به حداکثر رساند. بایستی به ورزشکاران کمک کرد به تمایلات ناسالم کمال گرایانه خود به منظور اجتناب از مشکلات همراه با آن غلبه کنند. انجام این پژوهش با هدف شناخت پایه و اساس کمال گرایی و شاید ارائه راه حلی برای غلبه بر نوع ناسالم آن (در شکل کاهش کمال گرایی منفی) میتواند گامی در این راه به حساب آید. همچنین شناخت کمال گرایی رزمی کاران و پیامدهای آن از اهمیت خاصی برخوردار است. باشگاه مکان مناسبی برای بررسی همبسته های کمال گرایی است، زیرا محیطی است که دربرگیرنده مقدار قابل توجهی استرس بوده و از فرد توقعات آشکار و ضمنی فراوانی در عملکرد دارد[26] (استیون و فراست، 1984). افزایش استرس در رزمی کاران با نرخ بالاتر افسردگی[27] (فور، وست فلد و مک کونل 2001) و رفتارها و افکار خودکشی[28] (وستفلد و فیور، 1987) همراه است. محققان معتقدند استرس تجربه شده توسط افراد و آسیبهای روانی منتج از آن با باورهای کمال گرایانه پذیرفته شده توسط آنان رابطه دارد. لذا شناخت نحوه تأثیر کمال گرایی فراگیران بر عملکرد و سازگاری ورزشی آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.با وجود اینکه تحقیقات موجود به روشن تر شدن نقش کمال گرایی و رابطه اش با سایر متغیرهای روانشناختی کمک کرده است، با این حال سوالات مهمی همچنان بدون پاسخ مانده اند. بعنوان مثال سازگارانه یا ناسازگارانه بودن کمال گرایی همچنان موضوع بحث باقی مانده است. این پرسش که معمولاً بر رابطه بین کمال گرایی و عملکرد متمرکز میباشد به دقت در تحقیقات نشان داده نشده است. به عبارت دیگر سازوکار تأثیرگذاری مؤلفه های مثبت و منفی کمال گرایی بر عملکرد رزمی کاران در تحقیقات واضح و روشن نیست.همانطور که موبلی، اسلانی و رایس[29] (2005) نشان داده اند بیشتر تحقیقات در زمینه کمال گرایی با استفاده از نمونه های دانشگاهی آمریکایی انجام گرفته اند. موبلی و همکاران (2005) معتقدند تقسیمات فرهنگی در تحقیقات کمال گرایی با صراحت تعمیم یافته ها به جمعیت های فرای دانشجویان آمریکایی ـ اروپایی را محدود می کند.</span></p>
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
بیان مسئله
سلامتی کیفیتی از زندگی است که تعریف آن مشکل و اندازه گیری واقعی آن تقریبا غیر ممکن است. چون فکر سالم داشتن، توانا بودن و برخورداری از جسم طبیعی در کانون و ارزیابی اغلب مردم جای دارد. بیمار شدن ممکن است به احساس امنیت فرد و تصویری که فرد از خود دارد لطمه وارد سازد. این امر نه تنها باعث میشود که طرز تلقی از خود مورد تهدید قرار گیرد، بلکه بیش از همه به فرد بفهماند که او به راستی آسیب پذیر است. بدین ترتیب باعث میشود که زندگی فرد در زمینههای عمده دگرگون شود، در نتیجه، سازگاری بیماری ممکن است نیازمند تلاش باشد (گالتون و لازاروس، 1979؛ به نقل از سارافینو، 1383).
دیابت از قدیمیترین بیماریهای شناخته شده در انسان میباشد. نام کامل آن دیابت ملیتوس است که از واژههای یونانی سیفون و قند گرفته شده است و به منظور توصیف علائم غیر قابل کنترل آن یعنی دفع مقادیر زیاد ادرار به همراه قند به کار میرود. دیابت تغییری دائمیدر شیمیداخلی بدن است که نتیجه آن وجود گلوکز بسیار زیاد در خون میباشد. علت این بیماری کمبود هورمون انسولین است. هورمون یک پیام آور شیمیایی است که در یک قسمت از بدن (در این مورد پانکراس) ساخته میشود و درون جریان خون آزاد میگردد تا بر روی قسمتهای دورتر بدن تاثیر بگذارد. در دیابت نوع اول فقدان کامل انسولین ممکن است مشاهده شود اما در دیابت نوع دوم ممکن است کمبود جزئی انسولین و نیز کاهش پاسخ بدن به انسولین مشاهده شود. این حالت را مقاومت به انسولین می نامند (بیلوس، 1385).
دیابت وضعیتی است که در آن سلولهای بدن دچار کمبود انرژی میشوند و دلیل آن اینست که قند به جای اینکه وارد سلول شود در خون باقی می ماند. انسولین هورمونی است که از غده لوزالمعده (پانکراس) ترشح میشود. در خون همه افراد در حالت طبیعی مقداری قند یافت میشود. این مقدار در حالت طبیعی 110-70 میلی گرم در دسی لیتر است. انسولین موجب ورود قند به سلولها میشود تا این قند برای تامین انرژی مورد استفاده قرار گیرد، یا برای مصارف بعدی ذخیره گردد. انسولین ماده کلیدی و اصلی است که سبب انتقال قند از خون به سلولهای بدن میشود. بدون وجود انسولین قند نمیتواند از جریان خون خارج و وارد سلولها (به جز سلولهای مغزی) گردد (شهشهان، 1381).
دیابت یک بیماری مزمن و از شایعترین بیماریها دراغلب جوامع است و علیرغم پیشرفت قابل توجه علم پزشکی هنوز هم نشانهای از توقف آن دیده نمیشود. این بیماری برای فرد مبتلا به آن یک مبارزه دائمی است. زیرا افراد مبتلا به آن به دلیل وجود یک بیماری لاعلاج و احتمال بروز عوارض شدید و کوتاه شدن طول عمر مورد تهدید قرار میگیرند. بر اساس پیشبینی فدراسیون بینالمللی دیابت شمار بیماران دیابتی در جهان قریب به140 میلیون نفر میباشد(فدراسیون بینالمللی دیابت IDF، 1998).
این بیماری از شایع ترین بیماریهای غدد درون ریز است که پس از بیماریهای قلبی عروقی، سرطان، بیماریهای اسکلتی وعضلانی، چهارمین علت عمده مرگ و میر در گروههای سنی مختلف است (امینی، به نقل ازحیدری، 1380).
فرد مبتلا به منظور حفظ جان نیاز به تزریق روزانه انسولین و آزمایشهای مکرر و درد ناک و نیز صرف وقت و هزینه زیاد جهت درمان دارد و همواره با مشکلات فردی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی زیادی روبرو میباشد که موجب افسردگی، اضطراب و پرخاشگری میگردد (کانکو، 1986، به نقل از جواهری زاده، 1373).
از طرفی یکی از جدی ترین مسائل بشر از دیر باز تاکنون، استرس یا فشار روانی است. استرس میتواند نقش گستردهای در سلامت عمومی افراد ایفا کند بدین صورت که تلاش برای غلبه بر استرس میتواند بر پاسخهای جسمانی و روانشناختی تاثیر گذارد که ممکن است نتیجه آن پاسخها به وجود آمدن مشکلات مربوط به سلامتی باشد (فلدمن، 2002).
بر اساس فرهنگ لغت آکسفورد، استرس، نیرو یا فشاری است که میتواند باعث اختلال و از هم گسیختگی موازنه و تعادل سیستم یا ارگانیسم گردد (دوازده امامی، روشن، محرابی، 1388).
همچنین در ایجاد و بروز هر بیماری عناصر و شرایط گوناگونی از جمله زمینههای وراثتی، تعامل اجتماعی، ویژگیهای روانشناختی و رفتاری
انسان نقش دارند. یکی از مهمترین عوامل روانشناختی موثر در بروز بیماریهای جسمی استرس است. استرس از طریق تاثیر بر رفتار و دستگاههای بدن، از جمله دستگاه قلبی – عروقی، غدد درون ریز و دستگاه ایمنی، بر سلامت انسان تاثیری منفی دارد و باعث بروز بیماریهای جسمی از قبیل بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون بالا، بیماریهای گوارشی، دیابت، بیماریهای پوستی و انواع دیگربیماریها می گردد (سارافینو، 1383).
استر س بخشی از زندگی روزمره است. استرس کارکردی انطباقی دارد: انگیزه مطالعه را برای امتحان فراهم میکند و سبب ترشح زیاد آدرنالین میشود که شور و حال خاصی برای انجام کارها در حضور جمع را ایجاد میکند، چه این کار ورزش باشد و چه ارائه یک مقاله در یک سمینار. اکثر ما دورههایی از اضطراب ناخوشایند را تجربه کرده ایم. معمولا این دورهها محدود هستند و خود بخود بر طرف میشوند. اما حتی وقتی نیازمند درمان نیستند، اثرات منفی فیزیولوژیک آنها همچنان از طریق تشدید اختلالات دیگر یا مخدوش کردن وضعیت بالینی سلامت را به مخاطره می افکنند (آلدر، 1389).
وجود رابطه بین تجربههای پر استرس و دیابت همواره مورد سوال بوده است. شواهد به دست آمده حاکی ازآن است که تجربههای پر استرس ممکن است در شروع و نیز تشدید دیابت نقش داشته باشد (حری، حقیقی، امینی و همکاران، 1387).
بی یورن تورپ تلاش کرد رابطهی فیزیولوژیک بین تجربههای استرس زا و شروع دیابت نوع 2 را توضیح دهد. در تئوری جالب او امده است که استرسهای روحی با یک واکنش احساس شکست یا درماندگی باعث فعال شدن محور هیپوتالاموس -هیپوفیز-ادرنال شده که خود منجر به اختلالهای هورمونی شامل بالا رفتن سطح کورتیزول سرم و پایین آمدن سطح استروئیدهای جنسی و هورمون رشد میشود که این روند مخالف عمل انسولین است. موی و همکاران در سال 2000 در جریان غربالگری دیابت وجود یک رابطه بین تعداد استرسهای تجربه شده و شیوع دیابت نوع 2را مشخص کردند. همچنین نوربگ و همکاران استرسهای شغلی و حمایت روحی ضعیف را همراه با شانس خطر ابتلا به دیابت در زنان گزارش کردند (همان منبع).
محرابی، فتی، دوازده امامی ورجب (1387) ادعا میکنند: به نظر میرسد 14 الی 23 درصد از بزرگسالان بالای سی سال ایرانی دیابت داشته باشند. با توجه به انچه گفته شد به نظر میرسد ابتلا به دیابت خود منبع استرس ونگرانی زیادی برای این بیماران است.
امروزه استرس به عنوان عاملی خطر زا برای سلامتی مورد توجه قرار گرفته و مطالعات متعدد نشان داده است که افراد با استرس بالا در هر دو سطح جسمانی و روانی شکایات بیشتری را مطرح میکنند. بنابراین برنامههایی اثر بخش هستند که مستقیما در ارتباط با روشهای مقابله با استرس تنظیم شده باشند (پرالتا، رامیرز، روبلز، ناوریت 2009به نقل از؛ امیری، اقایی و عابدی، 1389).
استرس میتواند نقش مهمیدر سلامت عمومی افراد ایفا کند، بدین صورت که تلاش برای غلبه بر استرس میتواند پاسخهای فیزیولوژیک و روان شناختی ایجاد کند که نتیجه آنها، به وجود آمدن مشکلاتی در زمینه سلامتی است (فلدمن، 2002).
عوامل استرس زا در افراد مبتلا به دیابت بیشتر از افراد سالم میباشد. انجمن دیابت آمریکا بیان میکندکه استرس روانی و فیزیکی مانند بیماری یا صدمه، سطح قند خون را بالا برده و مانع آزاد شدن انسولین در بدن میشود که در افراد باعث ابتلا به دیابت میشود(آقا محمدیان، 1389).
درمان شناختی رفتاری به نحو فزایندهای در همه رشتههای پزشکی به کار میرود. ارتباط بین افکار، خلق و رفتار بایستی بررسی شود و هر جنبه غیر مفید به نحو انتقادی مورد بحث قرار گیرد. این درمان در توانبخشی قلبی، کنترل دیابت، آسم، درد مزمن، صرع، سندرم روده تحریک پذیر و برخی بیماریهای دیگر به کار رفته و موثر بوده است (آلدر، 1391).
طراحی و بکار گیری مداخلههایی مبتنی بر رویکردهای روان درمانی اثر بخش و سودمند در بیماریهای طبی و مزمن به طور کلی، و دیابت به طور خاص، حایز اهمیت است. به نظر میرسد آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری بتواند تاثیر مطلوب بر شاخصهای مذکور گذاشته و به عنوان راهکاری برای کنترل بهتر بیماری و کاهش و پیشگیری از مشکلات و عوارض جسمی و روانی-اجتماعی مرتبط با دیابت سودمند باشد. مدیریت استرس به مجموعه تکنیکها و روشهایی اطلاق میشود که برای کاهش استرس تجربه شده توسط افراد یا افزایش توانایی آنها در مقابله با استرسهای زندگی به کار گرفته میشوند (دوازده امامی، روشن، محرابی، 1388).
برنامه مدیریت شناختی – رفتاری گروهی شامل تکنیکهای مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری است که همراه با تعداد قابل توجهی تکنیکهای آرمیدگی بصورت گروهی اجرا میشود. ویژگی خاص و مفید این برنامه، رویکرد دو سویهی (مدیریت استرس با رویکردهای شناختی رفتاری و آموزش انواع گوناگون آرمیدگی و استفاده از بازخورد زیستی) و اجرای گروهی آن است که بیشترین منفعت را به شرکت کنندگان میرساند. ساختار گروهی این فرصت را در اختیار شرکت کنندگان قرار میدهد که به فرایندهای مفیدی دست یابندکه در روان درمانی فردی وجود ندارد (نشاط دوست، 1388).
همچنین پژوهش جبل عاملی نشان داد که مداخله شناختی –رفتاری مدیریت استرس میتواند به عنوان یک روش مداخلهای مفید برای بیماران قلبی بکار رود (جبل عاملی، حیدری و مصطفوی، 1390).
روانشناسی سلامت به دنبال شناسایی سازهها و شیوههایی است که سلامت و بهداشت روان را به دنبال دارد. به این دلیل عواملی که به انسان در سازگاری و انطباق با مشکلات و تهدیدات زندگی کمک کند، از موضوعات مورد توجه این حوزه خواهد بود. در این ارتباط یکی از موضوعات قابل توجه در روانشناسی سلامت و بهداشت روانی، تابآوری است. این موضوع تحقیقات زیادی را موجب شده است. گارمزیوماستن (1991) تابآوری را “یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده”تعریف کردند. به بیان دیگر تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر، 2001).
راتر (1990) تابآوری را به عنوان تفاوتهای فردی در مقابله و واکنش به موقعیتهای دشوار تعریف میکند (محمودی، رحیمی و محمدی، 1390). همچنین تابآوری به فرایند پویای انطباق مثبت با تجربههای تلخ و ناگوار اطلاق میشود (لاتار و چیچتی؛ مستن، 2001، به نقل از بشارت، 1386).
تاب آوری به عنوان یک ویژگی شخصیتی بر توانایی مقاومت فرد در برابر استرس اشاره دارد و از مفاهیمی چون داشتن هدف و معنا در زندگی، ارزشمندبودن، زندگی مشتاقانه و پر شور، قدرت و مسئولیت ناشی از اختیار و آزادی فرد، اهمیت تجربه ذهنی و نقش موثر فرد وافراد در ساختن جامعه ریشه میگیرد (ولف[14]، 1995).
تابآوری که «مقاومت در برابر استرس» (گارمزی، 1985) یا «رشد پس ضربهای » (تدشی، پارک و کالان، 1998) نیزنامیده شده است، در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوت از مقاومت در برابر آسیبهای روانشناختی قرار میگیرد. (اینگرام و پرایس، 2001). تابآوری طبق این تعریف، فراتر از جان سا لم بدر بردن از استرسها و ناملایمات زندگی است (بونانو، 2004) و با رشد مثبت، انطباق پذیری و رسیدن به سطحی از تعادل پس از به وجود آمدن اختلال در وضعیت تعادلی پیشین، مطابقت میکند (ریچارد سون، 2002، به نقل ازبشارت،1386).
گارمزیوماستن (1991) تابآوری را “یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده”تعریف کردند. به بیان دیگر تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر، 2001).
کینگ[19] (2008) با تحقیقات در زمینه عوامل محافظت کننده در شرایط مخاطره آمیز و عوامل رشد دهنده تاب آوری دریافت ایمان و نیایش در دوران بزرگسالی حمایت کنندههای قوی هستند.
بحث دربارهی حماسه و اسطوره از جنجال برانگیزترین مباحثی است كه ذهن و ضمیر بشر با آن مواجه است، به ویژه در روزگار معاصر كه عوامل متعددی باعث اسطوره زدایی و گاه اسطوره ستیزی شده است. واژهی حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است. در حماسه رخدادهای پهلوانی و اعمال دلاوری و مردانگی قهرمانان و پهلوانان یك ملت با یك آیین و كیش گزارش و توصیف می شود كه در راه استقلال كشور یا تكوین حكومت و حفظ آیین خویش می كوشند و با دشمنان می جنگند. در حماسه، اعمال پهلوانی بنیادهای اساطیری دارد. قهرمان حماسه در نبردها گاه پیروز میدان است و گاهی شكست می خورد یا حتی كشته میشود. مانند، رستم آرمانی ترین پهلوان شاهنامه كه به وسیلهی برادر ناتنی خویش كشته می شود.
قاآنی شیرازی از شاعران دورهی قاجار است. وی در بیان اندیشه های حماسی خویش از فردوسی تاثیر پذیرفته است. بیشترین عناصر حماسی در اشعار قاآنی از گونه ی حماسه ملی است به جز عناصر ملی كه در اشعار قاآنی از عناصر حماسی دینی نیز استفاده شده است.
محقق در این پژوهش تلاش خواهد كرد تا عناصر حماسی از قبیل شخصیت های حماسی و دینی، ابزارهای جنگی، واژگان حماسی و … را در اشعار این شاعر بزرگ مورد نقد و بررسی قرار دهد. مأخذ نگارنده در آوردن شواهد كه از آن بهره برده است، دیوان اشعار قاآنی به تصحیح مرحوم دكتر محمد جعفر محجوب است و اعدادی كه در زیر ابیات آمده است، از چپ به راست به ترتیب بیانگر شماره ی بیت و صفحه است. به عنوان نمونه بیت زیر كه درباره ی رستم، آرمانی ترین پهلوان شاه نامه آمده است از صفحه ی 447 بیت 4 این دیوان استخراج شده است.
اشكبوسی را به یـك تیـر عـذاب از فكنـد راستـی كیـخسـرو مـا كـار رسـتم كـرد بــاز
447/4
این پایان نامه در چهار فصل تنظیم شده است كه به ترتیب عبارتند از:
فصل اول: با عنوان از فردوسی تا قاآنی: در این فصل به توضیح دربارهی برخی شاعران حماسه پرداز از زمان فردوسی تا قاآنی پرداخته شده است.
فصل دوم: این پایان نامه با عنوان حماسه و انواع آن است. در این فصل به توضیح و تحلیل حماسه، قالب های حماسه، انواع حماسه، موضوعات حماسه و نظایر آن پرداخته شده است.
فصل سوم: بررسی عناصر حماسی در اشعار قاآنی
این فصل خود به بخش های مختلف تقسیم شده است و تمام عناصر حماسی از قبیل شخصیت ها، ابزارها، واژگان حماسی، موجودات حماسی و … كه در اشعار قاآنی آمده است، بررسی و تحلیل شده است.
فصل چهارم: نتیجه گیری و پیشنهادها
نگارنده، در این فصل نتیجه ی كلی از آن چه تحلیل و بررسی كرده است را آورده و به پیشنهاد پژوهشی خویش نیز اشاره كرده است.
پیشینه تحقیق
در حوزه ی ادبیات حماسی و نیز تحلیل اشعار قاآنی شیرازی تحقیقاتی گوناگون و پراكنده نوشته شده است. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره كرد:
صفا، ذبیح الله (1383)، حماسه سرایی در ایران، انتشارات فردوس، تهران، چاپ سوم.
در مورد حماسه نیز دكتر ذبیح الله صفا مولف كتاب حماسه سرایی در ایران معتقدند كه در شعر حماسی شاعر با داستان های شفاهی یا مدون كار دارد كه در آنها شرح پهلوانی ها، عواطف و احساسات مختلف مردمان یك روزگار، و مظاهر میهن پرستی و فداكاری و جنگ با آن چه در نظر نسل های ملتی بد و ناپسند و مایه شر و فساد بود آماده باشند.
مختاری، محمد، (1368)، حماسه در رمز و رازهای ملی، انتشارات قطره، تهران، چاپ اول.
حماسه زاییده وجدان جمعی مردم یك ملت است، پس آفریننده خاصی ندارد و انتقال دهندگان نیز قوالان و سرایندگان گمنام بودهاند.
كزازی، میرجلال الدین، (1376)، رویا، حماسه و اسطوره، نشر مركز، تهران.
جلال الدین كزازی اندیشمند و اسطوره شناس در مورد حماسه می گوید حماسه زاده اسطوره است، حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید میآید كه دارای تاریخ و كهن و اسطورهی دیرینهاند.
در مورد تحلیل عناصر حماسی در اشعار قاآنی تحقیق جامع یافت نشد.
اهداف تحقیق
اهداف علمی: مهم ترین هدف علمی نگارنده از این تحقیق، شناسایی یكی دیگر از درون مایه های شعری قاآنی كه همان اندیشه های حماسی اواست و بدین سبب تلاش شد تا جایگاه عناصر حماسی و پهلوانی، در اشعار او مورد نقد و تحلیل قرار گیرد.
اهداف كاربردی: از این تحقیق در حوزه سبك شناسی و نقد ادبی می توان استفاده كرد.
روش كار
نوع روش كار در این پژوهش اسنادی و تحلیلی است. بدین صورت كه ابتدا محقق با مراجعه به كتاب خانه ها، كتاب های را كه مورد نیاز بود تهیه، سپس با خواندن آن ها مواردی را كه با تحقیق وی در ارتباط بود فیش برداری كرد سپس با تلفیق فیش ها با یكدیگر كه به صورت موضوعی طبقه بندی شده بود تحقیق خویش را نوشت، در پایان نیز نتیجه گیری كرد.
فصل اول
از فردوسی تا قاآنی
1-1- درآمد
در این فصل به برخی از شاعرانی كه در زمینه حماسی در شعرهایشان عناصر حماسی به كار برده است می پردازیم از دوره فردوسی تا قاآنی به برخی از شاعران اشاره می شود:
1-2- فردوسی
«استاد ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یكی از گویندگان مشهور عالم و از ستارگان درخشنده آسمان ادب فارسی و از مفاخر نامبردار بردار ملت ایران است به طور كه سی و پنج سال برای سرودن شاهنامه رنج برد و تمام دارایی خود را از دست داد و در پایان عمر تهیدست شد.» (صوفی، 1377: 177)
«در بررسی شاهنامه حكیم فردوسی با شخصیت ها و داستان هایی مواجه می شویم كه حاصل پهلوانی ها و دلاوری های نخبگانی است كه در راه كشور گشایی، مقابله با ظلم قهرمان پروری و …. حادث گردیدهاند آنچه كه مسلم است اینكه سرایندگان حماسه ها با اقتدار به منابع موجود در زمان خود به بازپروری آنها همت گماشته و تلاش كرده اند تا با آفرینش شخصیت های افسانه ای و یا خارق العاده كه توانایی های شگفت انگیزی رادر خود پنهان دارند به جذابیت و ماندگاری آفریده های خود كمك نماید. حکیم ابوالقاسم فردوسی از سرآمدان روزگار خود و از سرسلسله داران نام آور ادبیات ایران زمین به شمار می آید این حقیقت را كه وی بزرگترین حماسه سرای گیتی است را چنین بار می تاباند.
بسی رنج بردم در این سال بسی | عجم زنده كردم بدین پارسی |
به هر نوع با رویكرد به حماسهی عظیم ادبیات فارسی یعنی شاهنامهی فردوسی در خواهیم یافت كه فردوسی با در اختیار داشتن اصل وقایع و اتفاقات موجود كوشیده است تا در به رشته ی نظم در آوردن این مصالح معنوی توفیق یابد. آنچنان كه آشكار است، این كه حماسه با تقابل دو نیرو و استعداد جلال می گیرد و در مواجهه این دو قطب روح حماسه متبلور می شود. مخاطب شاهنامه در مواجهه با شخصیت های شاهنامه علاوه بر پذیرش حقیقت وجودی آنها و همذات پنداری با ایشان افعال خارق العاده و ماورای بشری صادره از آنها را به راحتی هضم می كند و لذت می برد. آنچنان كه در ماجرای گزینه كردن اسب رستم را چنین می نمایاند:
هر اسبی كه رستم كشیدی به پیش | به پشتش فشردی همه دست خویش |
به نیروی او پشت مردی به خم | نهادی به روی زمین بر شكم |
فردوسی با استحصال زبانی كاملاً حماسی علاوه بر پردازش اسطوره ها و حماسه های باستانی و افسانهای عصر خود، در خلق زبانی با ویژگی های در خور و كاملاً متناسب با آثار خود، موفق عمل
می كند در شاهنامه از همه چیز بوی حماسه بر می خیزد و هر چه غیر از حماسه را نیز رنگ حماسه در بر نموده است.» (ارمغان، 1380: 49-48)
«شاهنامه فردوسی برترین نمونه توصیف ستیزناسازهای بیرونی و تبیین جنگ و جدال پیلان و پهلوانان با دیوان و دد صفتان است.» (براهنی، 1385: 136)
«فردوسی بزرگ ترین شاعر ایران و شاهنامه او از ارزنده ترین شاهكار و جاودانی زبان و اندیشه و فرهنگ ایران است و بسیاری از محققان به حق آن را بزرگ ترین حماسه ی جهان خوانده اند.
نام و یاد و افسانه های قهرمانان ایران را جاودانی كرده است اما در این میان بزرگ ترین قهرمان، خود او و با شكوه ترین حماسه كار و زندگی و رنج روزگار خود است.» (ریاحی، 1382: 14-13)
«تصاویر شاهنامه به طور مطلق همگام با عنصر حماسه و هدفهای منظومه های حماسی است در شاهنامه همه جا تصویر در خدمت حماسه است.» (رستگار، 1353: 3)
تعهد را می توان پذیرش پیمان و قرارداد دانست که فرد خود را ملزم به انجام آن می داند. موضوع تعهد در دو دهه اخیر توجه قابل ملاحظه ای را در مطالعات سازمان به خود جلب کرده است . مدیران باید به شیوه ای عمل کنند که کارکنان با شوق وعلاقه کار کنند ونسبت به سازمان خود متعهد باشند (کشاورز، 1387). مطالعات مختلف در سازمان های صنعتی، نظامی و آموزشی و کاری نشان می دهد، برای اینکه کارکنان بتوانند کارایی بیشتر و تمایل قوی تر به ماندن در شغل خود داشته باشند، باید علاوه بر این که خشنودی بالایی از شغل خود داشته باشند، از دلبستگی نیز برخوردار باشند و احساس تعهد بالایی به انجام وظایف خود نمایند که این خود موجب احساس مسئولیت، درک عمیق از شغل و از خود گذشتگی می شود (جمشیدیان، 1386). چاتمن و اورایلی[1] (1986) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابزاری آن(یعنی وسیله ای برای دست یابی به اهداف دیگر)تعریف می کنند(کشاورز ،1387).
تعهد سازمانی نقش مهمی در اثر بخشی و کارایی سازمان دارد و در کوتاه مدت باعث دستیابی به اهداف خود می شود و در بلند مدت باعث رشد و تکامل سازمان و حفظ و بقای آن می شود. عملکرد شغلی در گسترش و رقابت با سازمان های دیگر در بازار رقابتی بسیار مؤثر است.هیچ سازمانی نمی تواند موفق شود مگر این كه اعضا و كاركنان سازمان نسبت به آن نوعی تعهّد داشته باشند و در جهت تحقیق اهداف آن تلاش می کند. تعهّدسازمانی[2] نوعی ارتباط نگرشی- رفتاری به اهداف و رسالت های سازمان است .تعهّد سازمانی مستلزم وجود عوامل مختلف شخصی، سازمانی، و محیطی است كه بعضاً تحت كنترل مدیران قراردارند. ایجاد تعهّد سازمانی یك فرایند نظام مند است كه تحول جنبه های مختلف سازمان از جمله طرح مشاغل ، شیوه رهبری (ارتباطات رهبر با اعضای سازمان) ، و ساختار سازمان را ایجاد می كند(ساروخانی،1376).
امروزه می توان گفت عومل مختلفی در تعهد سازمانی نقش دارد که این عوامل عبارتند از: رهبری ، ساختار ، هوش ،یکی از این عوامل رهبری معنوی[3] است. با ورود معنویت به عرصه سازمان و مدیریت به عنوان چالش قرن بیست و یكم مدیران و رهبران سازمانها به خصوص نهادهای آموزشی باید الزاماً با این پدیده نوپا دست و پنجه نرم كنند. نقش رهبران معنوی تحریك و برانگیختن كاركنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی می باشد تا كاركنانی توانمند، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت و پرورش دهند. هدف رهبری معنوی این است كه نیازهای معنوی رهبر و پیروان را برای بقا معنویت و سعادت معنوی از طریق احساس عضویت و معنا در كار برای خلق بینش و بصیرت و همخوانی ارزشی در سطوح فردی- تیمی و سازمانی تحقق بخشد(فرای[4]، 2005).
از طرف دیگر هوش اخلاقی هم نقش بسزایی در تعهد سازمانی دارد.هوش اخلاقی[5] را ظرفیت وتوانایی درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آن ها و رفتار درجهت صحیح و درست تعریف می كند. هوش اخلاقی، هوش حیاتی برای همه انسان ها است (نقطه عطفی برای تمام هوش ها محسوب می شود)، به دلیل اینكه هوش اخلاقی اشكال دیگرهوش را به انجام كارهای ارزشمند هدایت می كند. اعمال و رفتارهای اخلاقی و ارزشی مدیران، نظیر رفتارهای منصفانه، صادقانه واحترام آمیز از طریق ساز وكارهای مطرح در حوزه نفوذ و تأثیراجتماعی بر احساسات و نگرشهایی نظیر رضایت، تعهد و وفاداری و همچنین بر ادراكاتی نظیر اعتماد و عدالت ادراك شده كاركنان تأثیرگذار است.این رفتارها در حقیقت همان اصول هوش اخلاقی می باشند و مدیران با رعایت این اصول كه موجب خلق اعتماد دركاركنان سازمان می شود،گامی بزرگ در جهت رسیدن به اهداف سازمان خود بر می دارند. هدف هوش اخلاقی این است كه هویت فرد را حفظ می كند، و نه تنها از هویت فردی بلكه از هویت گروه و هویت اجتماعی حمایت می كند. هوش اخلاقی به زندگی فرد هدف می دهد و رفتار مناسب را تقویت می كنداین تحقیق می تواند به شناخت ودرک بیشتر مفهوم، ابعاد و سایر عوامل مرتبط با تعهد سازمانی منجر شود در ضمن از چهار چوب مورد استفاده و یافته های این تحقیق می توان در رفع بسیاری از مشکلات و معضلاتی بهره جست که در عصر رقابتی و پر تلاطم امروز تنها با تعهد سازمانی به عنوان مزایای رقابتی در سازمان های نوین قابل حل می باشد(قنصوری ،1393) .
بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت هوش اخلاقی و رهبری معنوی محقق قصد دارد که در این پژوهش به بررسی تبیین رابطه بین رهبری معنوی و هوش اخلاقی با تعهد سازمانی در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بپردازد .
1-2-بیان مسأله
تعهد سازمانی یك نگرش و یك حالت روانی است كه نشاندهنده تمایل نیاز و الزام جهت ادامه فعالیت در یك سازمان است،همچنین تعهد سازمانی با بسیاری از رفتارهای كاركنان مرتبط است. كولورسون معتقد است در سالهای اخیر، تعهد كاركنان نیروی موفقیت یك سازمان به شمار میرود. از این رو نگرشهای كاركنان در زمینه كار و سازمان برای مدیران ضروری به نظر میرسد . و در این میان تعهد سازمانی توجه زیادی را به خود جلب كرده است كه محور توجه پژوهشگران بوده و موضوع فراتحلیلهای زیادی قرار گرفته است(هومن 1381). در این برهه از زمان، مزیّتی كه سازمان ها برای پیشی گرفتن از یكدیگر دارند تنها در به كارگیری فن آوری جدید نیست، بلكه در بالا بردن اعتماد به نفس و میزان تعهّد و وابستگی كاركنان به اهداف سازمانی نهفته است كه ارتباط موثر، كلید آن است. بنا به اعتقاد استیرز[6] (1977) تعهد سازمانی متغیری است که به طور همزمان می توان آن را هم به عنوان متغیر مستقل و هم به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفت ، در واقع تعهد سازمانی همچنان که بر روی متغیرهایی اثر می گذارد ، از متغیرهایی تاثیر می پذیرد .رهبری عنوانی با كاربرد جهانی است و به رغم فراوانی نوشته ها درباره رهبری هنوز هم محققان مردم را به یك كوشش جدی برای فهم آن دعوت میكنند. رهبری معنوی یك مدل انگیزشی توسعه یافته است كه چشم انداز، امید، ایمان و عشق به نوع دوستی و بینش مشترك در محیط كار و بقاء معنوی را در هم آمیخته است. منظور از رهبری معنوی ایجاد و تحقق چشم انداز و همسانی ارزش ها در ماورای رهبری استراتژیك میباشد. رهبری معنوی با فراهم آوری بسترها و ایدئولوژی ها منجر به ایجاد شرایطی میگردد كه سایر ویژگی های مثبت سازمانی ازقبیل سازمان یاد گیرنده، سازمان كارآفرین، سازمان دانشی و… امكان ظهور می نمایند.رهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای كه باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد.معنویت در محیط کار و رهبری معنوی را می توان به عنوان یک بخش جزئی و مقدماتی از فرایند توسعه سازمانی در نظر گرفت. در واقع تحقیقات چندی پیش نشان داده است که قبل از ایجاد اعتبار نظریه رهبری معنوی باید از آن به طور گسترده به عنوان یک مدل توسعه شغلی/ سازمانی در ایجاد تغییر و تحولات سیستمی استفاده کرد. (فرای[7]، 2005). در واقع طرفداران معنویت در محیط کار می گویند، همه افرادی که وارد سازمان میشوند دارای ویژگیها و روحیات منحصر به فردی هستند ولی همگی آنها در جستجوی تعالی روحی و همبستگی در محل کاراند. در این میان نقش رهبران معنوی تحریک و بر انگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی بر اساس ارزشهای انسانی است تا کارکنانی فعال، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت کنندرهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای كه باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد كه مستلزم: 1- بینش و بصیرت سازمانی به گونهای كه پیروان احساس معنا و هدفمندی در زندگی نمایند.2- رهبری معنوی با برانگیختن كاركنان و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی، كاركنانی فعال با بهرهوری بالا متعهد و با انگیزه تربیت میكند(اسفندیاری،1392).
با توجه به تحقیقات(قنصوری :1393)،( فرای:2005) در کنار رهبری معنوی ،هوش اخلاقی نیز می تواند موجبات تعهد سازمانی را ایجاد کند. هوش اخلاقی اشاره به توانایی اعمال اصول اخلاقی در اهداف شخصی، ارزش ها و فعالیت های فرد دارد و به مفهوم ظرفیت وتوانایی درك مسائل خوب از مسائل بد است. هوش اخلاقی شامل گستره ی فراشناختی یافراعملی است كه واكنش شناخت ها، نگرش ها و فعالیت های اخلاقی را در چارچوب سیستم های ارزشی فردی امكان پذیر می سازد(آراسته ،1390).
یكی از مهمترین موضوعات ارزشی و مورد توجه و تأكید مدیریت منابع انسانی، عدالت سازمانی است. توجه به این امر، بیانگر اهمیتی است كه مدیران برای نیروی انسانی به عنوان یكی از سرمایههای با ارزش قایل هستند. از طرف دیگر، سازمانها در فضای رقابتی در پی كسب رضایت مشتریان و جذب آنان میباشند كه لازمة بقا و استمرار حیات آنهاست (زینالی صومعه، 1383). این امر میسر نمیشود، مگر اینكه به عدالت سازمانی توجه ویژهای شود، زیرا عدالت به مثابة عامل حیات و بقای سازمانها و نظامهای اجتماعی شناخته شده است (پور عزت، 1381).
امروزه عدالت سازمانی بیش از پیش مورد توجه مدیریت منابع انسانی قرار گرفته است، زیرا موفقیت هر سازمانی بخصوص سازمانهای خدماتی، به نحوة تعامل كاركنان با مشتریان و مراجعهكنندگان است. ضرورت و اهمیت رعایت عدالت سازمانی، به دلیل نقش حایز اهمیت كاركنان در ارائه خدمات به مشتریان و جلب رضایت آنها در زمینه مسائل پرسنلی، بیشتر مد نظر قرار میگیرد، زیرا رفتار عادلانة سازمان با كاركنان، منجر به تعامل و برخورد مناسب كاركنان سازمان با مشتریان و مراجعهكنندگان شده و در نهایت موجب افزایش وفاداری و رضایت آنها میگردد كه در بلندمدت ضامن بقای سازمان است (زینالی صومعه، 1383).
خشونت جزو مسایل اجتماعی حاد بهشمار میرود که در تمام مناطق جغرافیایی و در میان تمام گروههای دینی، نژادی و در تمام سطوح تحصیلی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده میشود. گزارشهای رسانهها و نتایج پژوهشهای مختلف در اکثر کشورهای دنیا منجمله اسمیت و شارپ(1995)، اولوئوس(1992) نشان میدهد که خشونت در سال های اخیر افزایش یافته و جدیتر شده است و شامل طیفی از اعمال عمدی خشن جسمی، روانی، عاطفی، و کلامی میباشد که تأثیر منفی بر سلامت جسم و روان فرد و درک از خود بر جای میگذارد. در جامعهی امروز به دلایلی چون گسترش فقر، عدم توجه به مسائل معنوی و انسانی گرایش به خوشگذرانی ها، سقوط خانواده و ارزشهای تربیتی و بالاخره گسترش ماشینیسم سبب بدبینی و ترس از آینده و در نهایت خشونت و پرخاشگری شده است(علمی و همکاران، 1387). در جریان زندگی هر انسان ممکن است مشکلاتی بروز کند و هیچ انسانی از این امر مستثنی نیست. عدهای توانایی مواجهه با مشکلات و مسائل را ندارند و همین امر موجب میشود تا در برخورد با موارد پیشآمده و یا حتی در مواقع عادی، به طور ناکارآمد و آسیبپذیر وارد شوند (دوستدار و همکاران، 1384، نقل از شیرودی، خلعتبری، تودار، مبلقی و صالحی، 1389). پرخاشگری در زندگی انسان آنچنان رایج بوده که بشر اصولاً آن را بدیهی تلقی میکرده است (برازجانیان، 1380، نقل از ثقتی، شفیع آبادی و سودانی، 1387). خشم یک هیجان ارضاکننده و در عین حال ویرانکننده است (حافظی و خاجونی، 1390). آربلاستر میگوید عمل خشونتآمیز آن چیزی است که در بردارندهی صدمه؛ آسیب یا خسارت به انسان یا غیر انسان و یا یک شی باشد(باسنت، 1999). گلاسر (1999) معتقد است خشونت دربردارنده مجموعه عامل جرم و قربانی است و بنابر این ممکن است به عنوان یک پاسخ جسمانی به شخص دیگری تعریف شود(علمی و همکاران، 1387).
طی سالیان اخیر، خشونت در محیط کار به دلیل پیامدهای روانشناختی و جسمانی برای کارکنان و پیامدهای غیرقابل جبران مادی برای
سازمانها، توجه بسیاری از پژوهشگران روانشناسی صنعتی وسازمانی را به خود جلب نموده است. خشونت در محیط کار در سراسر دنیا، به عنوان یک عامل آسیبرسان شغلی زنگ خطر سلامتی روان محسوب میشود، که با مواردی چون هتاکی، ضرب وشتم، آزار واذیت،، توهین، آزار جنسی و در نهایت قتل همراه است (کلووی، بارلینگ، هاورل[5]،2006).
میل به بروز خشونت در محیط كار در سراسر دنیا، به عنوان یك عامل آسیب رسان شغلی، زنگ خطر سلامتی روان محسوب می شود كه با عنوان هایی چون هتاكی، ضرب و شتم، آزار و اذیت، توهین، آزار جنسی و درنهایت قتل بیان می گردد (قانون سلامت و امنیت شغلی آمریكا، به نقل از مهداد و همکاران، 1392).
بر اساس فریس[6] (2009)، سه پیشبین عمده برای خشونت در محیطهای کاری قابل ذکر است:
ویژگی های فردی (برای مثال، نیاز به حفظ حرمت ذات یا جامعهستیزی (عوامل اجتماعی) برای مثال، ناکامی و استرس (و عوامل سازمانی) برای مثال، تغییر ماهیت کار، فرهنگ و جو سازمانی، و رهبری)، پژوهشهای متعدد انجام گرفته) از قبیل، فولگر و کونوسکی[7]؛ 1989، فولگر و بارون[8]؛ 1996، بیس و تریپ[9]، 1998؛ تپر[10]، 2000؛ امبروز، سیبرایت، و اشمینک[11]، 2002؛ گلمب[12]، 2002؛ کندی، هومانت و هومانت[13]، 2004 در ارتباط با عوامل سازمانی، همگی به ادراک بیعدالتی سازمانی به عنوان پیشبین مهم خشونت در محیط کار تاکید دارند.
-2- بیان مسأله
امروزه عوامل زیادی بر بقاء سازمانها و پیشرفت كشورها تأثیر می گذاردكه به نوبه خود به سرعت تغییر میكنند. از طرفی تمام سازمانها در جهت افزایش بهره وری و اثربخشی اقدام می نمایند. درك عدالت در سازمان یك اصل و اقدام اساسی برای اثربخشی و كاركرد مؤثر سازمانها و همچنین رضایت مشتری است. بدون ایجاد زمینه برای درك این عامل مهم در سازمانها، انگیزش و هدایت افراد سازمانی امری مشكل برای مدیران است. درك بی عدالتی از رفتار مدیران و مسئولین باعث میشود تا افراد بطور منفی نسبت به مسئولین و سرپرستان واكنش نشان داده و تعهد كمتری نسبت به آنان از خود بروز دهند و زمینه بروز خشونت در محیط کار را فراهم کند.
با اینكه موضوع عدالت در ورزش از دیرباز مورد توجه افراد فعال در این حوزه بوده، ولی تحقیقات كمی در این رابطه انجام شده است. ادارات کل ورزش و جوانان نقش مهمی در توسعه ورزش کشور برعهده دارند. بدیهی است کارکنان شاغل در آنها میتوانند در موفقیت یا عدم موفقیت این سازمانها و به تبع آن در موفقیت ورزش کشور تأثیرگذار باشند. در سازمانهای ورزشی نیز آگاهی از وضعیت عدالت در سازمان و تلاش در جهت بهبود آن از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند موجبات رشد و تعالی نیروی انسانی کل سازمان و درنهایت ورزش کشور را فراهم سازد.
عدالت سازمانی، به شیوههای رفتار با کارکنان میپردازد، به نحوی که آنها احساس کنند به صورت عادلانه با آنها رفتار شده است؛ یا به عبارت دیگر، تلاش در جهت تشریح و توضیح نقش عدالت در محیط کار به عنوان عدالت سازمانی شناخته میشود. ادراك بی عدالتی اثرات مخربی بر روحیۀ کار جمعی دارد؛ زیرا اهتمام نیروی انسانی و انگیزش کارکنان را تحت الشعاع خود قرار میدهد. بی عدالتی و توزیع غیر منصفانه دستاوردها و ستاده های سازمان موجب تضعیف روحیۀ کارکنان و تنزل روحیه تلاش و فعالیت در آن ها میشود. از اینرو، رعایت عدالت به ویژه در برخی رفتارهای مدیریت با کارکنان (توزیع پاداش ها، روابط سرپرستی، ارتقاء ها و انتصاب) برای کارکنان حائز اهمیت است(پورسلطانی و همکاران، 1390).
از آنجایی که عدالت سازمانی از مهمترین عوامل مؤثر برای بقا و پایداری جریان توسعه سازمان و حفظ سلامت و پیشرفت در بلندمدت به حساب می آید و موجب افزایش تعهد، نوآوری، نگرش مثبت، تعلق خاطر، کاهش تاخیر ورود و خروج، غیبت و جابجایی و… میشود به همین دلیل امروزه عـدالت سازمانی به مانند سایر متغیرهای مهم در رفتار سازمانی مانند رضایت شغلی، تعهدسازمانی و…. در متون مدیریت جایگاه ویژهای پیدا کرده است و نیز از آنجایی که افزایش عدالت سازمانی باعث افزایش کارایی، عملکرد و رضایت میگردد، و با فرایندهای حیاتی سازمانی مانند تعهد و رضایت و عملکرد سازمانی ارتباط دارد اهمیت آنها به وضوح دیده میشود سازمانهای امروزی در واقع مینیاتوری از جامعه بوده و تحقق عدالت سازمانی در آنها به منزله تحقق عدالت در سطح جامعه است. مدیران در سازمانهای امروزی نمیتوانند نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند، چرا که عدالت به مانند سایر نیازهای انسان به عنوان یک نیاز مطرح بوده است (حسین زاده و همکاران، 1386).
بنابراین از جمله وظایف اصلی مدیریت حفظ و توسعة رفتارهای اثر بخش از جمله رفتارهای عادلانه در مدیران و احساس عدالت در کارکنان است. در فرایند توسعة رفتارهای عادلانه و مهم تر از آن شکل دادن احساس عدالت در کارکنان، شناخت چگونگی تأثیرگذاری رفتارهای مبتنی بر عدالت بر رفتارها ی سازمانی و از آن جمله تعهدسازمانی، رضایت شغلی، رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارها ی انگیزشی کارکنان مهم میباشد (اسماعیلی، 1386).
از سویی دیگر، خشونت در محیط كار، معضلی جهانی است كه شیوع آن پیوسته در حال افزایش است (ویتینگتون و ویكر[14]، 1996) و به اشكال مختلف خود را نشان میدهد (فارینكو[15]، 2006)، كه عبارت اند از: خشونت كلامی ؛ مانند ناسزا گفتن، توهین كردن و شاخ و شانه كشیدن. خشونت فیزیكی؛ مانند آسیب رساندن، هل دادن، چاقو زدن، كتك زدن و لگد زدن و خشونت روانی؛ مانند شایعه سازی، مسخره كردن، مشاجره و مزاحمت تلفنی. البته میل به بروز خشونت در محیط های كاری به شكلهای دیگری از جمله تخریب داراییها، دزدی، درگیری، زورگویی، تجاوز به عنف، آتش افروزی عمدی و قتلهای مرتبط به كار نیز خود را نشان میدهد (فلسون[16]، 2006 ؛ مارتینكو، دوگلاس و هاروی[17]، 2006).