وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقاله های علمی- دانشگاهی – آیا ثالث می‌تواند تعهدات مدیون نسبت به اموالی مثلی را ایفاء نماید؟ – 2

 
تاریخ: 20-09-01
نویسنده: نجفی زهرا

آیا ثالث می‌تواند تعهدات مدیون نسبت به اموالی مثلی را ایفاء نماید؟ مانند اینکه شخص مدیون تعهد به تسلیم چند دستگاه پراید ۱۱۱ صفر کیلومتر سفید رنگ را نموده باشد. با توجه به ماده ۹۵۰ قانون مدنی، اموال مثلی مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد بوده و قابل تقسیم به اجزاء مساوی از هر جهت است. لذا در اموال مثلی بر خلاف، کلی انتخاب مطرح نیست، یعنی فرد نمی‌گوید، من آن یکی را می­خواهم یا این یکی را، چون شبیه هم هستند، به همین جهت اموالی مثلی، می ­تواند به صورت عین معین، کلی در معین و کلی مورد معامله قرار گیرند اما، قیمی فقط به صورت عین معین می ­تواند مورد معامله قرار گیرد. زیرا اگر به صورت کلی در معین، معامله شود، مردد خواهد بود یا اگر به صورت کلی فی الذمه معامله شود، مورد معامله مبهم خواهد بود. لذا ، اموال مثلی عبارت از اموالی است که عرفاً ممکن باشد یکی از آن ها جای دیگری واقع شود.[۲۵] مقصود از دین تنها پول بدل آن نیست بلکه شامل مال و یا تعهدات مالی هم هست.[۲۶] که شرط مربوط به مال و یا تعهدات مالی دین در ماده ۶۸۴[۲۷] قانون مدنی بیان شده است. مانند تعهد به دادن چند خروار برنج یا چند عدل کاغذ، که ضامن و یا ثالثی نسبت به پرداخت آن اقدام نماید و اصطلاح «دین» در حقوق مدنی وقتی که بدون قرینه به کار رود شامل تعهد به دادن پول و کالا که به عهده انسان است، می­ شود.[۲۸] و از طرفی، استعمال مال در مفهوم دین، مانند تعهد به دادن مال از جانب مشغول الذمه به مثل آنچه که در ذمه اوست، یک استعمال درست است.[۲۹] با توجه به مطالب فوق و به لحاظ اینکه، احکام وفای به عهد، قطع نظر از منبع دین است؛ [۳۰] اصطلاحی عام است که شامل پرداخت پول، تسلیم مال، انجام یا خودداری از انجام کار می­ شود.[۳۱]لذا به نظر می­رسد، ایفای دین به وسیله ثالث نسبت به اموال مثلی مدیون اشکالی نداشته باشد و نباید به اطلاق و ظاهر ماده ۲۶۷ ق.م، اکتفا نمود و آن را مقید به موردی دانست که موضوع وفای به عهد توسط ثالث، دین باشد، زیرا مجموعه انتزاعی از روابط حقوقی شخص مدیون، از حیث تعلق دین و عین مثلی به او، در حکم دین به معنی عام ‌می‌باشد. زیرا جز در مورادی که تعهد قائم به شخص مدیون است، موضوع دین در واقع جزو دارایی بدهکار است و ثالث می ­تواند به اختیار وفای به عهد کند، و اصل در تعهدات این است که قائم به شخص نباشد زیرا قائم به شخص بودن یک امر وجودی است و نیاز به اثبات و تصریح دارد.[۳۲] (مفهوم مواد ۲۶۸ و ۷۴۸ ق.م) ولی قائم به شخص نبودن یک امر عدمی است و نیاز به اثبات ندارد. لذا تعهدات مدیون شخصیت متعهد و متعهد له چه در موقع حدوث و چه در بقاء تعهد تاثیر کلی و عام ندارد تا عنصری محسوب گردد، مضافاً اینکه پس از حدوث تعهد ممکن است ، متعهد یا متعهد له ، عوض شوند ولی رابطه تعهد باقی بماند، (تبدیل تعهد، ضمان) و به دلیل اینکه در بیع عین اعم از عین معین و مثلی، شخصیت طرف تاثیری ندارد، بر همین اساس است که ماده ۱۹۷ ق.م می­گوید: «در صورتی که ثمن یا مثمن معامله عین متعلق به غیر باشد آن معامله برای صاحب عین خواهد بود.» لذا ثالث می ­تواند تعهدات مدیون در خصوص اموال مثلی را بر اساس ماده ۲۶۷ ق.م ایفاء کند.

 

منتها در موردی که موضوع تعهد پول است، اجرای آن را «پرداخت» یا «تادیه» نیز می­نامند و با مفهوم دین ، پول به ذهن متصور می­ شود. ولی از این عرف شایع نباید نتیجه گرفت که تنها دین پولی قابل پرداخت توسط ثالث است.هرچنددر اغلب موارد موضوع ایفای دین ثالث به طور خاص دین، مربوط به پرداخت وجوه نقد است ولی این مانع از این نیست که، ایفای تعهد به وسیله ثالث ‌در مورد تعهدی واقع می­ شود که موضوعش، اموالی مثلی باشد. زیرا مثلی نبودن موضوع تعهد از عناصر ایفای دین به وسیله ثالث نیست لذا در اموالی مثلی به دلیل اینکه مالکیت در زمان عقد به خریدار منتقل شده و مطرح نبودن مسئله تصرف بر خلاف عین معین، ایفاء، ثالث در خصوص اموال مثلی، اشکالی ندارد و طلبکار ملزم به پذیرش ایفاء است و اراده او در تحقق وفای به عهد تاثیری ندارد مگر اینکه مورد تعهد از جهتی متفاوت با موضوع تادیه باشد که در این صورت اراده متعهد له مؤثر باشد که با توجه به اینکه تعهدات مدیون و ایفاء ثالث، تعهدات مثلی است، موضوع تفاوت منتفی است و برای طلبکار راه وصول طلب ، اهمیتی ندارد، زیرا وفای به عهد انجام یک وظیفه است و مسلماًً تفاوتی بین ایفای تعهد به وسیله ثالث مدیون وجود ندارد.

 

نتیجه اینکه، ماده ۲۶۷ ق.م درباره ایفای تعهدات مثلی مدیون ثالث صراحت ندارد ولی از واژه «دین» در متن ماده و عنوان «سقوط تعهدات» در فصل ششم قانون مدنی مفهوم عرفی ایفای دین قطع نظر از منبع آن، بخوبی بر می ­آید که تصور سقوط حق دینی است که این حق دینی، به طور معمول شامل پول و تعهدات مثلی مدیون، ‌می‌باشد لذا اعتقاد به اینکه، ماده ۲۶۷ ق.م فقط شامل دیون است نه سایر تعهدات مدیون، صحیح به نظر نمی­رسد . بلکه باید قائل به تفکیک شد. اما ‌در مورد تعهداتی که انجام فعلی توسط متعهد شرط شده باشد. چون ثالث هیچ گونه تعهدی را بعهده نگرفته تا او را الزام کرد، بعبارت، دیگر تعهد قائم به شخص متعهد ‌می‌باشد، انجام آن توسط ثالث ممکن نیست و مقررات ۲۳۷ و ۲۳۸ و ۲۳۹ ق.م حاکم است مگر اینکه متعهد له، بر طبق ماده ۲۶۸ قانون مدنی از انجام تعهد توسط متعهد صرفنظر نموده و انجام آن توسط دیگری را رضایت دهد که در این صورت از شمول ایفای تعهد توسط ثالث خارج ‌می‌باشد.

 

فصل دوم

 

ماهیت حقوقی ایفای دین

 

به وسیله ثالث

 

فصل دوم- ماهیت حقوقی ایفای دین به وسیله ثالث :

 

قبل از بیان ماهیت حقوقی ایفای دین به وسیله ثالث، ذکر ماهیت حقوقی وفای به عهد بعلت ارتباط تنگاتنگ موضوعی با آن ضروری است. عده­ای معتقدند که ماهیت حقوقی وفای به عهد، بر حسب موضوع تعهد، ممکن است عقد، ایقاع و یا واقعه حقوقی باشد.[۳۳] یعنی پس از ایجاد عقد و انشاء ایقاع ، که دارای ماهیت حقوقی هستند، تعهد ایجاد می­ شود و متعلق وفای به عهد ممکن است تسلیم مال که عملی مادی است یا انتقال مال و یا تملیک مال کلی باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« " دانلود پایان نامه های آماده – مبحث اول:حجیت معاینات و تحقیق محلی ازمنظر قانون و فقه – 9 "مقالات و پایان نامه ها – راه کارهایی برای افزایش قدرت خلاقیت و ابتکار افراد: – 9 »