وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه | ۲-۶-­ تأثیر اقلیم و ارتفاعات در جذب گردشگر – 8 "

 

۲-۴-گردشگری در طبیعت (طبیعت گردی)

 

یکی دیگر از الگوهای فضایی گردشگری شکل گرفته در عصر پسامدرن گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی ‌می‌باشد. این الگوی فضایی در برگیرنده رویکرد گردشگران به محیط طبیعی با انگیزه­ های متفاوتی ‌می‌باشد که گردشگر از سفر به محیط طبیعی یا طبیعت مدنظر دارد. از این رو گستره فضایی این الگو، محیط طبیعی را در بر ‌می‌گیرد که می ­تواند به عنوان مثال ساحل، جنگل، کوه و نظیر این­ها باشد. این الگوی فضایی از گردشگری در برگیرنده گونه­های متفاوتی از گردشگری ‌می‌باشد که در این فضا، تجربه گردشگری کسب ‌می‌کنند. این گونه­ ها می ­تواند شامل طبیعت گردی، گردشگری دریایی، گردشگری ورزشی و نظیر این­ها باشد.

 

در این بین نکته مهم، تمایزی است که بین گردشگری در طبیعت به عنوان یک الگوی فضایی و اکوتوریسم به عنوان یک گونه از گردشگری وجود دارد. این در حالی است که در بیشتر مواقع این دو مترادف هم محسوب می­شوند و حتی گاهی یکی پنداشته می­شوند.گردشگری در طبیعت یک الگوی فضایی از گردشگری ‌می‌باشد و شکل دهنده متنی فضایی است که خوانش آن در پیرامون سفر به نقاط طبیعی با انگیزه­ های متفاوت از سوی گردشگران صورت ‌می‌گیرد این خود در رویکردی واسازانه بر بنیان ساختارهای متفاوتی از نگرش درون متنی یا برون متنی قرار دارد که در راستای گونه­ های متفاوتی از گردشگری پدیدار می­ شود. همچنین در بازار جهانی گردشگری، گردشگری در طبیعت یک بخش کلی محسوب می­ شود که اکوتوریسم جزیی از آن در کنار گردشگری ماجراجویی ‌می‌باشد (مجله موج سبز،۴،۱۳۸۰). در واقع اکوتوریسم بخشی در حال گسترش از بازار گردشگری در طبیعت است.به گونه ­ای که طبق برآورد «انجمن اکوتوریسم» در سال ۱۹۹۹، گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی ۲۰ درصد و اکوتوریسم ۷%۰ از بازار مسافرت جهانی را در اختیار دارد (شاهنده،۴۹،۱۳۸۰). از این رو نمی­ توان سفر به طبیعت را بدون در نظر گرفتن ویژگی­های آن، اکوتوریسم نامید در حالی که ‌می‌توان این گونه سفرها را در چارچوب گردشگری در طبیعت به حساب آورد.

 

علاوه بر آن از نظر تعاریف نیز هیچگاه گردشگری در طبیعت تنها معادل اکوتوریسم نیست. در اینجا تفاوتی را ‌می‌توان مشاهده کرد که مابین انگیزه­ های این دو وجود دارد. گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی، مسافرت به محیط­های طبیعی می ­تواند در چارچوب انگیزه های متفاوتی باشد که تنها فضای طبیعی را مدنظر داشته و انگیزه مربوطه هیچ گونه رابطه مستقیم با محیط طبیعی ندارد و حتی گردشگر نسبت به محیط دارای هیچ حساسیتی نیست. در حالی که اکوتوریسم بنا به تعریف آن توسط مؤسسه‌ بین‌المللی اکوتوریسم در سال ۱۹۹۱ « یک مسافرت مسئولانه به مناطق طبیعی که محیط زیست را حفظ و زندگی راحت مردم محلی را تثبیت نماید» تعریف شده است (مجله موج سبز،۴،۱۳۸۰).

 

از این رو اکوتوریسم واجد چهار ویژگی مشخص و بارز ‌می‌باشد که عبارتند از:

 

    • سفر به یک منطقه طبیعی.

 

    • سفری که حامی حفاظت از تنوع زیستی باشد.

 

      • سفری که برای جوامع میزبان محلی سودمند باشد.

 

  • سفری که به درک و فهم عمیق از طبیعت و محیط زیست رهنمون باشد (شاهنده،۴۹،۱۳۸۰).

این خود نشان از گرایش اکوتوریسم به سمت حفاظت از طبیعت دارد به بیانی دیگر گونه ­ای از گردشگری طبیعت گرا را به ذهن متبادر می­سازد. از این رو تعداد سفرهای که بتوان به آن­ها برچسب اکوتوریستی زد بسیار محدود ‌می‌باشد و این با گردشگری در طبیعت که به عنوان یک الگوی فضایی گردشگری شکل ‌می‌گیرد و واجد تنها یک ویژگی از ویژگی­های اکوتوریسم که همان سفر به مناطق طبیعی است، بسیار متفاوت ‌می‌باشد. در این میان ‌می‌توان تفاوت بین گردشگری در طبیعت و اکوتوریسم را تفاوت بین شهرنشینی و شهرگرایی مقایسه کرد که اولی نشان از جمعیت شهری دارد و ساکنان شهر را مدنظر قرار می­دهد و شهرگرایی، در برگیرنده مفهوم فرهنگ شهری و برخاسته از مدنیت در فضای شهری ‌می‌باشد. بر این مبنا گردشگری در طبیعت، تعداد و فضای گردشگری در رابطه با مناطق طبیعی در بر ‌می‌گیرد و اکوتوریسم در برگیرنده مفهومی از فرهنگ گردشگری در حفاظت از محیط زیست را در بردارد.

با توجه به مشخص شدن تمایز مابین گردشگری در طبیعت و اکوتوریسم، ‌می‌توان گردشگری در طبیعت را این گونه تعریف کرد:

 

«گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی، سفر به مناطق طبیعی در رابطه با بهره‏بری گردشگری با انگیزه­ های متفاوت از مناطق طبیعی بوده که آثار مثبت و منفی را برای آن مناطق در بر دارد». ‌بنابرین‏ تعریف گردشگری در طبیعت یا طبیعت­گردی به عنوان یک الگوی فضایی در چند وجه باید مورد توجه قرار گیرد که در وهله اول سفر به مناطق طبیعی است و در وهله دوم بهره­بری از مناطق طبیعی مدنظر ‌می‌باشد و در آخر تاثیراتی که جریان گردشگری در این مناطق برجای می­نهد، دارای اهمیت است.

 

این در حالی است که الگوهای فضایی گردشگری در عصر پسامدرن خود حاصل ساختار شکنی گردشگری دوران مدرن می­باشند و در چارچوب گرایش سرمایه­داری سازمان نایافته برای ادغام تمامی فضاها در چرخه سود، قرار می­ گیرند. گردشگری در طبیعت نیز خود در این چارچوب قرار ‌می‌گیرد از این رو توجه به پایداری به عنوان راهکار مهار سرمایه­داری در این زمینه اهمیت فراوانی دارند به خصوص از آن رو که در این الگوی فضایی، مناطق طبیعی مدنظر می­باشند. هر چند در این بین اکوتوریسم با توجه به ویژگی­های خود در زیر مجموعه گردشگری پایدار نیز قرار ‌می‌گیرد ولی با این وجود همان گونه که بیان شد اکوتوریسم تنها بخش کوچکی و یک گونه از گردشگری در الگوی فضایی گردشگری در طبیعت ‌می‌باشد.

 

۲-۵-­ منافع حاصل از گردشگری

 

توجه به موضوع توریسم می ­تواند در برگیرنده منافع زیر باشد:

 

۱-­ ایجاد درآمد و تقویت تولید ناخالص ملی که این معیار، اهمیت نسبی صنعتی توریسم را در کل اقتصاد بیان می­ کند.

 

۲-­ در مقایسه با سایر بخش­ها به ازای هر واحد سرمایه ­گذاری می ­تواند تعداد بیشتری از نیروی انسانی را به کار گیرد به عبارت دیگر، گردشگری از سایر بخش­ها کاربردی­تر ‌می‌باشد.

 

۳-­ صنعت گردشگری از دیدگاه کیفی بر روی تربیت نیروی کار به تخصص های پیچیده در تمام سطوح نیازی نداشته است بر همین اساس، تأمین نیروی انسانی مورد نیاز آن به سرمایه ­گذاری و صرف وقت زیاد محتاج نیست.

 

۴-­ افراد را با مهارت­ های گوناگون به اشتغال در ‌می‌آورد که یکی از راه­های مؤثر برای رفع مشکل بیکاری است.

 

۵-­ توسعه صنعت گردشگری به توسعه صنایع دستی منجر شده و ضمن گسترش خود، این صنعت را نیز تقویت می­ کند.

 

۶-­ صنعت گردشگری موجب ایجاد اشتغال محلی به صورت­های مستقیم، غیر مستقیم و القایی می­ شود.

 

۷-­ گردشگری می ­تواند به عنوان یکی از سریع­ترین راه­های بازگشت سرمایه تلقی شود.

 

۸-­ توسعه روابط فکری، فرهنگی، هنری و اجتماعی و تحکیم وحدت ملی.

 

۹-­ گسترش مبادلات و همکاری­های بین‌المللی (تقوایی،۵۱:۱۳۸۹).

 

۲-۶-­ تأثیر اقلیم و ارتفاعات در جذب گردشگر


فرم در حال بارگذاری ...

" دانلود پروژه و پایان نامه – قسمت 7 – 4 "

 

درباره نحوه ی ارتباط کالا با سازنده آن ، این مطلب ذکر شده که میان سازنده کالا و محصول تولید شده ، رابطه ای وجود داردکه فاصله زمانی و مکانی آن را قطع نمی کند و گوئی کالا تحت اداره معنوی تولید کننده است . ‌بنابرین‏ ، درصورت وارد آمدن خسارت به شخصی که از آن استفاده ‌کرده‌است ، دراثر وجود رابطه مذکور ، تولید کننده ملزم می شود که خسارت وارد شده به مصرف کننده را جبران و بهای آن را بپردازد.

 

این نظر نیز برای تبیین الزام تولید کننده به جبران خسارت ناشی از کالای تولیدی کافی نیست ؛ زیرا صرفاً به استناد به رابطه مذکور که جنبه معنوی دارد و فاقد استحکام ووجهه حقوقی است، نمی توان هرتولید کننده ای را ملزم دانست که خسارت های وارد شده به مصرف کننده را بپردازد.

 

بررسی نظریه های مربوط به جبران خسارت های ناشی از کالا درحقوق غرب نشان می‌دهد که دراثر فزونی حوادث ناشی از کالاهای معیوب در کشورهای پیشترفته صنعتی ، حقوق ‌دانان برای حمایت از مصرف کنندگان و تحمیل مسئولیت ناشی از کالا بر تولید کننده ، نظریاتی را ارائه داده‌اند . نظریات مورد بحث به مرور زمان متحول شده است.

 

درحقوق غرب قرارداد اهمیت زیادی داشته است. برای اقامه دعوای جبران خسارت شخصی علیه دیگری ، ‌وجود رابطه قراردادی میان آن دو ضروری بود. افزون بر آن ، بر اساس اصل نسبی بودن قراردادها ، الزامات و تعهدات ناشی از قرارداد ، تنها نسبت به طرفین قرارداد مؤثر بود . ‌بنابرین‏ ، درصورت فقدان قرارداد و وارد آمدن خسارت ناشی از کالا به شخص ، وی نمی توانست به اقامه دعوا علیه تولید کننده بپردازد . حتی این نظریه ارائه شده بود که متضرر بهترین شخص برای تحمل ضرر است. از این رو « مسئولیت مطلق مصرف کننده» تا اوائل قرن بیستم بر محاکم کامن لا حکومت داشت وقاعده « بگذار خریدار خود مواظب باشد» پذیرفته شده[۱۲] و زیان دیده ناگزیر، زیان وارد شده بر خویش را تحمل می کرد . علاوه بر تأثیر نسبی بودن قراردادها ، دربیع تضمینی دربرابر مصرف کننده برای فروشنده وجوددارد که کالای سالم و فاقد عیب را به مشتری عرضه کند . به علت فقدان رابطه قراردادی میان تولید کننده و مصرف کننده ، حقوق ‌دانان غربی تلاش کرده‌اند از نظریه تضمین به سود مصرف کننده استفاده نمایند . در این نظریه آمده است که : تولید کننده نه تنها در برابر خریداری که ‌کالا را مستقیماً از وی خریداری ‌کرده‌است ، بلکه در مقابل کلیه مصرف کنندگان تضمین می‌کند که کالا برای مصرف مورد نظر ، دارای سلامت و ایمنی است .به نظریه مذکر ایراداتی وارد شده است از جمله اینکه قائل شدن تعهد ضمنی برای تولید کننده همواره قابل قبول نیست . زیرا تعهد مورد نظر در صورت وجود قرارداد متصور است ودرشرایطی که مصرف کننده تولید کننده را نمی شناسد واز مطلبی که وی صریحاً یا به طور ضمنی برای به عهده گرفتن تضمین بیان کرده باشد ، بی اطلاع است ، نمی توان وجود تضمین مورد نظر را پذیرفت . افزون بر آن ، نظریه مذکور در همه موارد قابل استفاده نیست . مثلاً ممکن است مشتری دراغذیه فروشی به صرف غذا مشغول باشد و ناگهان بطری نوشابه ای که روی پیشخوان قراردارد ، منفجر شود وبه وی آسیب برساند . در این صورت زیان دیده چگونه می‌تواند ‌بر اساس تعهد ضمنی مذکور درخواست جبران خسارت نماید؟

 

نظریه ای به نام تضمین ایمنی مبیع نیز برای حمایت از مصرف کنندگان مورد بحث قرارگرفته است. ‌بر اساس این نظریه ، فروشنده به طور ضمنی متعهد شده است که کالای سالم را به خریدار می فروشدودراثر تعهد ضمنی فروشنده مبنی بر سلامت مورد معامله ، مشتری مستحق دریافت خسارت ناشی از مصرف کالای مورد معامله خواهد بود . این نظریه درباره مواردی که کالای خریداری شده مستقیماً از تولید کننده دریافت نشده است ، بلکه یک یا چند واسطه در فاصله میان تولید تا عرضه نهائی وجوددارد، بحث انگیز است ؛ زیرا در این گونه موارد تولید کننده ، فروشنده بیواسطه کالا نیست وقرارداد فروش نیز میان او و مصرف کننده وجودندارد تا بتوان تعهدی ضمنی برای تولید کننده قائل شد و به استناد آن ، وی را مسئول تلقی نمود .

 

بررسی این مسأله در حقوق امریکا: در محاکم امریکا: با افزایش مشکلات برای مصرف کنندگان ، محاکم امریکا تلاش کردند تا از طریق توسل به کلیات و قواعد عمومی حقوق قراردادی و همچنین تکلیف تولید کننده به ارائه تضمین صریح مبنی بر سلامت و صحت کالا ویا ارائه تضمین تلویحی از طریق درج شروط قراردادی ‌در قراردادهای ‌خرید و فروش از قبیل سود دهی و امکان انتفاع متعارف و عقلائی از آن ، تولید کنندگان را مسئول کالای معیوب بشناسند.

 

ارائه تضمین های مذبور با این محدودیت مواجه بوده که اولاً – تنها جهت جبران خسارات درکالاها مورد استفاده قرار گرفته و ثانیاًً به دلیل اصل نسبی بودن قرارداد ، منحصراًً دربرابر طرف های قراردادی قابل استناد بود. توضیح آنکه این اصل اقتضا داشت که منحصراًً اطراف قرارداد مکلف به جبران خسارات وارده ناشی از نقض شرط صریح یا ضمنی قراردادی هستند . اصل نسبی بودن قرارداد به تولید کنندگان این امکان را می بخشید که از ادعاهای با مبالغ گزاف و بسیار زیاد مصرف کنندگان اجتناب کنند ، زیرا حق جبران خسارت تنها به اطراف قرارداد محدود می شد.

 

در پرونده wright.winterbottom[13] شرکت تولید خودرو طی قراردادی اتومبیل های خودرا به اداره مرکزی پست جهت استفاده در خدمات پستی فروخت ، و حسب قرارداد مذبور مسئولیت نگهداری و تعمیرات اتومبیل در مسئولیت اداره پست بود . خواهان این پرونده ( راننده) توسط اداره پست جهت رانندگی اتومبیل استخدام شد ، تا محصولات پستی را تحویل مشتریان دهد . اتومبیل مذبور به دلیل نقص فنی واژگون وراننده مصدوم گشت ، متعاقباً راننده برعلیه شرکت تولیدی در محکمه اقامه دعوی کرد ، با این استدلال که اتومبیل مذبور به صورت صحیح وسالم به مصرف کننده تحویل نشده بود . دادگاه پس از بررسی های لازم ، با توجه به اصل نسبی بودن قرارداد ، و اینکه راننده طرف قرارداد با اداره مرکزی پست بوده است و نه شرکت تولید خودرو ، رأی به رد ادعای خواهان داد.

 

اما چنانچه شرکت تولید خودرو مسئول شناخته می شد و اصل نسبی بودن قرارداد در رأی دادگاه رعایت نمی شد ، راه برای طرح ادعا نه تنها توسط خواهان (راننده ای که طرف قرارداد با آن شرکت نبود ) بلکه هر شخص دیگری اعم از مسافران ، پیاده رو ها و ‌گروه‌های ناشناس دیگری که به نحوی از انحا ممکن بود از واژگون شدن اتومبیل مصدوم شوند ، به صورت غیرعادلانه باز می شدو در نتیجه انتظارات متعارف شرکت تولید خودرو در سودآوری معاملات تجاری محقق نشده و عملاً بایستی ریسک های غیر قابل پیش‌بینی را متحمل می شد.

 

محاکم امریکا دراواخر قرن نوزدهم میلادی ، راه حل جدید را جهت مقابله با خسارت وارده توسط کالای معیوب طرح کردند که بر اساس آن مسئولیت غیر قراردادی یا مسئولیت مدنی بایستی در حل و فصل اختلافات مدنظر قرار گیرد . اصل مذبور عمدتاًً نسبت به آن دسته از تولید کنندگان و یا تأمین کنندگان کالا که نسبت به عیب موجود درآن اگاهی داشته و مع الوصف آن را به بازار عرضه کردند و خصوصاًً برای کالای ذاتاً خطرناک اعمال می شد . در این دوره ، نظریه مسئولیت مدنی در حقیقت استثنائی بر اصل نسبی بودن قراردادها تلقی می شد ، اگرچه مسئولیت قراردادی نیز کماکان برای جبران خسارات مرتبط به کالاهای معیوب مورد استفاده قرار گرفت.


فرم در حال بارگذاری ...

" دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۳-۳-۴-اصول و محدودیت های حاکم بر جرم انگاری توسط مجلس شورای اسلامی – 3 "

 

در واقع قانون‌گذار در این جوامع وظیفه دارد، هنجارهای مطرح در جامعه را شناسایی نموده و برای محافظت از آن ها، رفتارهای متجاوزانه ‌به این هنجارها را جرم انگاری نماید و خود نقشی در ایجاد و معرفی هنجارها به اجتماع ندارد. ‌بنابرین‏ نخستین هدفی که قانون‌گذار در نظام های حقوقی غرب از جرم‌انگاری رفتارها دنبال می‌کند، محافظت از هنجارهایی است که آن را مورد احترام اجتماع تشخیص می‌دهد.

 

۳-۳-۳-۲-واکنش به رفتارهای خلاف هنجار

 

در بسیاری از مکاتب حقوق جزا که در غرب ارائه شده است، واکنش به رفتار خلاف هنجار افراد به عنوان یکی از اهداف جرم انگاری و مجازات مطرح شده است. برخی از مکاتب مانند مکتب کلاسیک، واکنش به هنجارشکنی و رساندن هنجارشکنان به سزای عمل خود را تنها هدف مجازات ها می‌دانستند و برخی مکاتب مانند مکتب نئوکلاسیک یا مکتب تحققی این امر را یکی از چند هدف مجازات ها به حساب می آوردند. مکتب واکنش اجتماعی نیز اساس و بنیان خود را بر لزوم واکنش به جرم قرار داده بود و بالاخره مکتب دفاع اجتماعی نیز به عنوان یکی از پرطرفدارترین مکاتبی که الهام بخش بسیاری از قوانین جزایی بوده است، با استدلالی نسبتاً متفاوت خواستار واکنش به هنجارشکنی ها شده است(مطهری: ۱۳۸۰، ۴۸).

 

مکتب دفاع اجتماعی اعتقاد دارد پایمال شدن هر یک از هنجارهای مورد احترام اجتماع وجدان عمومی جامعه را به حرکت درآورده و باعث می شود که جامعه خود را در معرض خطر ببیند و به همین دلیل خواستار واکنش ‌به این هنجارشکنی می شود و دستگاه قضایی موظف است در پاسخ ‌به این درخواست جامعه، به رفتارهای خلاف هنجار واکنش نشان دهد. ‌بنابرین‏ رفتارهایی که به هنجارهای اجتماعی تجاوز می نمایند شناسایی و جرم انگاری می‌گردند تا به هنگام ارتکاب آن ها از سوی افراد، دستگاه قضایی بتواند در مقام واکنش به هنجارشکنی در اجتماع از جامعه دفاع کرده و هنجارشکنان را وادار به پرهیز از تعدی به هنجارهای جامعه نماید(نجفی ابرندآبادی: ۱۳۸۷، ۱۲۰).

 

به عقیده برخی حقوق ‌دانان غربی، هرچند امروزه دیگر نمی توان پذیرفت که صرف واکنش به هنجارشکنی افراد در جوامع، هدف حکومت ها از مجازات اشخاص است، اما نمی توان این حقیقت را نیز نادیده گرفت که جامعه مایل به مشاهده اجرای عدالت و پاسخگو بودن افراد در برابر اعمال مجرمانه می‌باشد و از همین رو در کنار تمایل یافتن نسبی جوامع متمدن بشری به اصلاح مجرم و بازگرداندن او به وضعیت یک شهروند معقول همواره واکنش به هنجارشکنی نیز مورد توجه جوامع است. ‌بنابرین‏ واکنش به رفتارهای خلاف هنجار نیز به عنوان یکی از اهداف عمومی جرم انگاری در نظام های حقوقی غربی مد نظر قرار می‌گیرد.

 

۳-۳-۳-۳- اصلاح رفتارهای خلاف هنجار

 

امروزه اندیشه‌های حقوقدانانی مانند گراماتیکا که تلاش برای اصلاح عملی مجرمان را مهم ترین هدف حقوق جزا به شمار می آورند، در قالب نحله های مختلفی در مکتب دفاع اجتماعی نفوذ فراوانی در نظام های حقوقی غربی نموده و درمان حالت ضد اجتماعی افراد مهم ترین کارکرد نظام کیفری هر جامعه محسوب می شود. به نظر می‌رسد که تمام نظام‌های حقوقی غربی تلاش می‌کنند اصلاح رفتارهای خلاف هنجار را به عنوان یکی از اهداف اصلی خود از جرم انگاری این رفتارها مد نظر داشته باشند. در واقع نظام های حقوقی تلاش می‌کنند با جرم انگاری رفتارهای خلاف هنجار، افرادی را که نتوانسته اند خود را با هنجارهای جامعه سازگار نمایند، بالاجبار وادار به اصلاح و تطابق با هنجارهای جامعه نمایند. به بیان دیگر، هدف از جرم انگاری یک رفتار ضداجتماعی قرار دادن فرد هنجار شکن در اختیار حکومت برای اصلاح اجباری وی است. ‌بنابرین‏ نظام های حقوقی رفتارهای خلاف هنجار را جرم انگاری می‌کنند تا بتوانند هنجارشکنان را با توسل به قوای قهریه وادار به اصلاح رفتار و همراهی با هنجارهای اجتماع نمایند(محقق داماد: ۱۳۸۶، ۶۷).

 

اما در سال‌های اخیر جرم شناسان سه اصل کلی پیشنهاد کرده‌اند که باید بر حوزه جرم انگاری حاکم بوده و به عنوان معیار هایی در تصمیم گیری اینکه چه نوع رفتاری بایستی در یک جامعه دموکراتیک و غیر دینی مجرمانه محسوب شود از آن ها استفاده شود. این اصول عبارتند از:

 

الف. غیر اخلاقی بودن رفتار

 

ب. رفتار به صورت آشکار ضد اجتماعی بوده و یا از نظر اجتماعی زیان آور باشد.

 

ج. رفتار بایستی به طور بالفعل یا بالقوه نسبت به دیگران زیان آور باشد یا حداقل حقوق

 

اساسی دیگران را نقض کند(عبدالفتاح: ۱۳۸۱، ۹).

 

۳-۳-۴-اصول و محدودیت های حاکم بر جرم انگاری توسط مجلس شورای اسلامی

 

به عقیده نگارنده، قانون‌گذار اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل۷۱قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی را مکلف به قانونگذاری در حدود مقرر در قانون اساسی نموده است با توجـه به اصل یادشده، اختیار مجلس شورای اسلامی در وضع مقررات کیفری و جرم انگاری بی حدو حصر نیست بلکه تابع محدودیتهای مقرر در قانون اساسی می‌باشد. همچنین از آنجا که ‌بر اساس اصل چهارم قانون اساسی کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این ها باید ‌بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است، لذا یکی دیگر از محدودیت هایی که مجلس شورای اسلامی در وضع ‌مقررات گذاری کیفری در قلمرو حقوق و آزادی های فردی دارد، محدودیت های شرعی است. بـه عبـارتی دیگر، مجلس شورای اسلامی باید در حدود اصول و موازین اسلامی در محدوده رفتارهای خصوصی و فردی جرم انگاری نماید. بر همین اساس، قانون‌گذار اساسی دراصل هفتاد دوم قانون اساسی مقرر نموده که مجلس شورای اسلامی نمی تواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. لذا با توجه به اصل یادشده و نیز اصل ۷۱قانون اساسی، شورای نگهبان در بررسی قوانین کیفری باید این مهم را مورد توجه قرار دهد که مجلس شورای اسلامی در حدود اصول مقرر در قانون اساسی و شرع، اقدام به جرم انگاری نموده و در صورتی که تشخیص دهد اقدام مجلس شورای اسلامی در جرم انگاری در حدود مقرر در قانون اساسی نبوده از تأیید آن خودداری نماید. برای شناخت بهتر محدودیتهای مجلس شورای اسلامی در جرم انگاری، این محدودیت ها را در دو بعد شرعی و قانون اساسی جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

۳-۳-۵- اصول و محدودیتهای شرعی در جرم انگاری

 

در این قسمت به دو اصل از اصول محدودیت های شرعی در امر جرم انگاری اشاره می شود:

 

۳-۳-۵-۱-اصل اباحه


فرم در حال بارگذاری ...

" پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-رؤسا و معاونین زندان ها – 2 "

 

تبصره ۱ – کلیه ضابطین دادگستری و مراجع نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مکلفند در صورت ارجاع گزارش و یا تحویل متهمین در جرایم مشهود از سوی مسئولین مجاز رده های مقاومت نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متهم را تحویل گرفته و گزارش بسیج را ضمیمه ی مدارک ارسالی به مراجع قضایی نمایند .

 

تبصره ۲ – تعیین رده های مقاومت مذکور در تبصره ی ۱به عهده ی فرماندهی نیروی مقاومت می‌باشد .

 

تبصره ۳ – نیروی مقاومت بسیج سپاه ، وظیفه فوق را از طریق افرادی که آموزش های لازم در این زمینه فرا گرفته و مجوز مخصوص را از نیروی مذبور دریافت نموده باشند اجراء خواهد کرد نیروهای مذبور موظفند به هنگام برخورد با متهم مجوز مخصوص خود را در صورت مطالبه ارائه دهند .

 

ماده ۲ : هر گونه توهین یا ایراد ضرب و شتم یا جرح به افراد موضوع این قانون در حین انجام وظایف محوله ، در حکم توهین و مقابله با ضابطین دادگستری و مأمورین دولتی و انتظامی بوده و با مرتکبین برابر مقررات کیفری مربوطه رفتار می شود.(معاونت امر به معروف و نهی از منکر نمسا،۱۳۸۳،۹۶)

 

در هر حال مأمورین مقاومت بسیج بنابر ماده ۱ آیین نامه ی اجرایی قانون حمایت قضایی از بسیج در صورت اقتضای شرایط مکلفند به منظور جلوگیری از امحاء آثار جرم ، فرار متهم و تهیه و ارسال گزارش به مراجع قضایی اقدامات قانونی لازم را به عمل آورند .

 

از بسیجیان ، کسانی ضابط دادگستری محسوب می‌شوند که طبق قانون حمایت قضایی از بسیج ۱۳۷۱ کارت ضابطیت داشته و دخالت آنان در زمانی صورت گیرد که سایر ضابطان در محل نبوده و یا از آنان استمداد بخواهند .(معاونت آموزشی قوه قضاییه ،۸۱-۱۳۸۳،۲۱) امروزه با توجه به کثرت این نیرو در کشور ضرورت آموزش های لازم حقوقی به منظور آشنایی با وظایف و اختیارات ضابطین دادگستری امری اجتناب ناپذیر است.

 

۲-رؤسا و معاونین زندان ها

 

وظیفه ی مدیر زندان فوق العاده مهم است زیرا موظف به رسیدگی به امور زیر است

 

الف ) اداره زندان و تأمین نظم آن

 

ب ) رسیدگی به مسائل مالی

 

ج ) نظارت بر حساب های مختلف

 

شرح وظایف مدیران زندان در ماده ۲۷ آیین نامه قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب ۷ / ۱ / ۱۳۷۲مندرج گردیده است در قسمت پایانی این ماده مقرر شده است که : ……رئیس زندان یا مؤسسه و مراکز وابسته و یا معاونین آن ها به محض اطلاع از وقوع حادثه ای در محیط کار باید شخصاً در محل حاضر شده ، ضمن اتخاذ تدابیر لازم و عاجل برای برقراری نظم و آرامش در صورت لزوم ، مراتب را حسب مورد اسرع وقت به مقامات بالاتر و در صورت و قوع جرم به مقامات قضایی گزارش دهند . در صورت فرار زندانی مسئولین زندان یا مؤسسه باید ضمن انجام اقدامات قانونی گزارش چگونگی حادثه را با معرفی متخلفین فوراً به مدیرکل زندان ها واقدامات تأمینی و تربیتی و نیز مقامات قضایی محل گزارش نمایند .

 

در زمان غیبت رئیس زندان ، معاون زندان جانشین اوست مخصوصاً در امور مربوط به دیسیپلین زندانیان ، معاون زندان دارای وظایف ویژه ای هستند ، رؤسای زندان دارای معاون های مختلف هستند که هر کدام وظایف خاص خود را انجام می‌دهند . معاونت بازرسی ، قضایی ، فرهنگی روابط عمومی و …… به همین منظور در ماده ۲۸ قانون فوق الشعار مقرر گردیده است:

 

معاون زندان برحسب وظیفه و عنوان اختصاصی ( هر یک از معاونت ها ) در ایفای تکالیف مقرر با رئیس زندان همکاری و معاضدت نموده و دستورهای قانونی او را به مورد اجرا می‌گذارد و در غیاب رئیس زندان یکی از معاونین به پیشنهاد وی ( رئیس زندان ) و تصویب مدیرکل ، قائم مقام او بوده ( رئیس زندان ) و مسئولیت امور را بر عهده خواهد داشت .

 

رئیس زندان یک مقام اداری است و به تعبیری یک مدیر ، که وظایف عمده اش ایجاد هماهنگی بین ادارات و بخش های مختلف زندان و نظارت بر حسن اجرای صحیح مقررات است . ‌بنابرین‏ اصولاً به لحاظ سلسله مراتبی که رئیس زندان در رأس تشکیلات این سازمان قرار می‌گیرد ، فرض بر اینکه در تشکیلات یک سازمان ، رئیس ، جامع و دربرگیرنده واقف به تمام وظایفی که ناظر بر اجرای آن است خواهد بود ، گونه ای از ساده انگاری است . واگذاری اختیارات راجع به تنبیه و تشویق ، عفو و آزادی مشروط زندانیان ( که همگی از وظایف دادیار ناظر زندان است ) به رئیس زندان در واقع تفویض اختیاراتی خاص به مقامی است که نه تخصص کافی و نه استعداد علمی مورد نظر را دارد .

 

۳-خلبان هواپیمایی

 

قانون‌گذار ایران این حق را برای فرمانده هواپیمایی قائل شده است که طبق قوانین ایران تحقیقات مقدماتی را انجام دهد ماده ۳۲ قانون هواپیمایی کشور مصوب ۱۳۲۸ در این خصوص چنین بیان می‌دارد :

 

در مواردی که جنجه یا جنایاتی داخل یک هواپیمایی ایرانی در خارج از ایران ارتکاب یابد فرمانده هواپیما مکلف است تا زمانی که مداخله مأمورین صلاحیت دار میسر باشد طبق مقررات قانون اصول محاکمات جزایی ( آیین دادرسی کیفری ) تفتیشات و تحقیقات مقدماتی را به عمل آورده دلایل و مدارک جرم را جمع‌ آوری و تأمین نماید و در صورت لزوم می‌تواند موقتاً مظنونین به ارتکاب جرم را توقیف کند . مسافرین و اعضای هیئت رانندگی را تفتیش و اشیایی را که ممکن است دلیل جرم باشد توقیف نماید ‌در مورد این ماده فرمانده هواپیما برای تفتیش جرم و تحقیقات مقدماتی از ضابطان دادگستری محسوب می شود ……. .

 

ماده ۳۲ قانون مذبور مقرر داشته است :

 

پس از فرود آمدن هواپیما باید گزارش کتبی راجع به موضوع جرم و اقدامات مقدماتی که به عمل آورده است تنظیم و به اداره کل هواپیمایی کشوری ارسال دارد به علاوه در صورتی که هواپیما در ایران فرود آید فرمانده هواپیما مکلف است فوراً وقوع جرم و نتیجه تفتیشات و تحقیقات و اقداماتی را که به عمل آورده به دادستان یا بازرس تسلیم و از مداخله خودداری کند و در موردی که هواپیمای ایرانی بعد از وقوع جرم در خارج از ایران فرودآید فرمانده هواپیما باید مراتب را به اطلاع کنسول ایران که در حوزه او هواپیما فرود آمده رسانیده و از او کسب تکلیف کند .

 

در بند ب ماده ۱ قانون الحاق ایران به کنوانسیون توکیو ‌در مورد اعمالی که جرم نبوده ولی سلامت هواپیما و یا سرنشینان و محمولات را به مخاطره می اندازد و یاسبب اختلال در نظم و آرامش داخلی هواپیما می‌گردد تعیین تکلیف شده است . بنا به سیاق عبارات مواد فوق الاشعار فرمانده هواپیما تنها صلاحیت اقدامات لازم در خصوص جرایم ارتکابی داخل در هواپیما را داشته و به محض تسلیم متهم از مداخله خودداری می کند لذا وظایف او محدود به موارد مطروحه در قانون بوده که در موارد خاص ملزم به انجام آن است .

 

۴-پلیس انتظامی راه آهن


فرم در حال بارگذاری ...

" دانلود پایان نامه های آماده – مبحث اول:حجیت معاینات و تحقیق محلی ازمنظر قانون و فقه – 9 "

 

علاوه بر این دو عرف و لغت به چنین طفلی فرزند آن زن گفته می شود و آیه شریفه: اِن اُمّهاتهم الّا اللائی وَلَدنَهم [۲۱۰] یعنی تنها ‌زن‌هایی که آن ها را زائیده اند مادر آن ها هستند. نیز بر این مطلب دلالت دارد چون طبق این آیه ملاک وجود رابطه مادری و فرزندی تولد کودک از زن است و در تولد از طریق تلقیح مصنوعی هم این حالت وجود دارد.

 

هم چنین نامشروع بودن تلقیح مصنوعی با نطفه غیر شوهر به لحاظ تفکیکی، منافاتی با مشروع بودن الحاق فرزند به مادر به لحاظ وضعی ندارد و چنین کودکی ولدالزنا محسوب نمی شود. هم چنان که کسی با همسر خود در ایام حیض یا روزه ماه رمضان نزدیکی کند عمل حرامی مرتکب شده است ولی اگر زن حامله شود نسب کودک به والدین ثابت است، ‌بنابرین‏ اگر کسی با این نوع از تلقیح حرام شده باشد، فرزند ملحق به زن می شود چرا که در رحم او پرورش یافته همان طور که گفته شد عرفاً و لغتاً فرزند او نامیده می شود و هیچ دلیلی شرعی بر خلاف آن وجود ندارد.[۲۱۱]

 

بند دوم: رابطه طفل با صاحب نطفه

 

در این جا نیز بعضی از حقوق دانان بین موردی که صاحب نطفه (مرد اجنبی) جاهل به عمل تلقیح باشد و موردی که عالم به آن باشد فرق گذارده و ‌در مورد اول طفل را در حکم ولد شبهه و ملحق به صاحب نطفه دانسته و ‌در مورد دوم طفل را در حکم زنازاده به شمار آورده اند. با این استدلال که الحاق طفل به پدر در صورتی است که از طریق متعارف متولد شده باشد و نیز نسب مشروع نیاز به رابطه مشروع دارد و تلقیح مصنوعی از نطفه غیر شوهر اگر به عمد انجام پذیرد در حکم روابط جنسی نامشروع است و نسبی به وجود نمی آید. [۲۱۲]

 

لیکن در این مسأله نیز هم چنان که بعضی از فقها نظر داده‌اند می توان طفل را ملحق به پدر طبیعی خود یعنی صاحب نطفه دانست، اعم از این که عالم یا جاهل به لقاح باشد زیرا بچه از نطفه او متکون شده و عرفاً و لغتاً فرزند او به شمار می‌آید و تلقیح مصنوعی زنا محسوب نمی شود و طفل ناشی از آن ولدالزنا نمی باشد تا نتوان او را به صاحب نطفه ملحق کرد. در تأیید این نظر می توان به آن چه فقهاء امامیه ‌در مورد مساحقه گفته اند نیز استناد نمود. از جمله شیخ طوسی، محقق حلی، شهید ثانی و صاحب جواهر گفته اند هرگاه از طریق مساحقه، نطفه مرد اجنبی وارد رحم زن شود و طفلی از آن پدید آید این طفل ملحق به صاحب نطفه است.[۲۱۳] فقها در این فتوا علاوه بر موارد فوق به روایت محمد بن مسلم از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به نقل از امام حسن مجتبی(ع) استناد نموده اند که در آن حدیث از امام حسن (ع) سوال شد چه می فرمائید درباره زنی که پس از آمیزش با شوهرش با کنیزی باکره مساحقه نمود و با انتقال نطفه مرد، کنیز حامله شد.

 

امام حسن (ع) فرمودند: مهریه دختر از آن زن گرفته می شود، زیرا هنگام زایمان بکارت او از بین می رود و سپس بایستی آن زن را که شوهر داشته سنگسار کنند و دختر باکره را تا وضع حمل مهلت دهند و بچه او را به صاحب نطفه دهند و مادر فرزند را تازیانه بزنند.[۲۱۴]

 

از این روایت چهار حکم استفاده می شود. سنگسار کردن زن، اخذ مهریه دختر از زن به عنوان غرامت، تازیانه زدن دختر بابت مجازات مساحقه و ملحق شدن طفل به صاحب نطفه. فقهاء در عمل بهاین حدیث اختلاف دارند عده ای چون شیخ طوسی و پیروانش ‌به این حدیث عمل کرده‌اند و گروهی به سه حکم آن عمل کرده‌اند و برخی هم مثل ابن ادریس حلی به هر چهار حکم مستنبط از روایت فوق اشکال گرفته و هر چهار حکم را رد کرده و اظهار داشته اند: این فرزند در فراش او متولد نشده است نه به طریق ازدواج و نه به طریق شبهه که به او ملحق گردد. [۲۱۵]

 

بند سوم: رابطه طفل با شوهر زن

 

آنچه که در خصوص الحاق طفل به صاحب نطفه گفته شد در صورتی بود که یقیناً اثبات شود که کودک متولد شده از نطفه مرد اجنبی است؛ لیکن چنان چه انعقاد نطفه طفل از منی مرد اجنبی ثابت نگردد، اماره فراش اقتضاء می‌کند که هر طفلی که از زن شوهردار با رعایت حداقل و حداکثر مدت حمل به دنیا آمده باشد به شوهر ملحق شودف در همین خصوص نیز اگر انتساب فرزند به صاحب منی (مرد اجنبی) مورد تردید قرار گرید فرزند به شوهر ملحق می‌شوند نه به صاحب نطفه و در صورتی که تلقیح با رضایت شوهر انجام شده باشد؛شوهر اقدام به نفی ولد نمی کند و برای او شناسنامه با نام خانوادگی خود می‌گیرد و بدین ترتیب طفل منتسب به شوهر می شود، لیکن اگر بعد از فوت پدر ظاهری، اشخاص ذینفع اقدام به نفی نسب کنند در این صورت باید ثابت نمایند که طفل از نطفه ی شخص دیگری غیر از شوهر بوده است و چنان چه این امر ثابت شود حکم به نفی نسب و عدم الحاق طفل به شوهر زن داده خواهد شد. [۲۱۶]

 

بخش سوم:

 

تحقیق محلی،نظر کارشناس قرعه واقرار در اثبات نسب

 

به همراه قانون و آیین نامه اجرایی نحوه اهدای جنین

 

فصل اول : عناصر و ادله اثبات دعوى

 

مبحث اول:حجیت معاینات و تحقیق محلی ازمنظر قانون و فقه

 

معاینات و تحقیق محلى و معاینات فنى در قانون مدنى از ادله اثبات به حساب نیامده است. معاینات محلى عبارت است از: دیدن محل و مشاهده وضعیت و قراین موجود به وسیله دادگاه که در کـشـف قـرایـن و امـارات و مـلا در اثـبات یا نفى دعوى مؤثر است.

 

مثلا ‌در مورد دعوى دیوار مشترک , مى توان با معاینه محلى قراین و اماراتى از قبیل :ترصیف یا وضع سرتیر را مشاهده نمود و به وسیله آن دلیل دعوى را کشف نمود و در مقابل ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسى مدنى مى گوید: تـحـقیقاتى که دادگاه براى کشف امرى در خلال دادرسى لازم بداند از معاینه محل و تحقیق از گـواههاومسجلین اسناد و ملاحظه پرونده مربوط به دادرسى و امثال این ها تحصیل دلیل نیست

 

کـه ایـن ماده معاینات و تحقیقات انجام شده توسط دادگاه را تحصیل دلیل ندانسته با این که در مثال فوق دستور دادگاه وجدانا تحصیل دلیل مى باشد.

 

گفتار اول:مفهوم تحقیق محلی

 

از دیگر طرق اثبات نسب تحقیقات محلی می‌باشد.تـحـقـیـقات محلى عبارت است از: اطلاعات اهل محل ‌در مورد دعوى و این امرمحدود به مـواردى است که مطابق قانون , بدان استناد شده , ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسى مدنى مى گوید: در مواردى که مطابق قانون به گواهى گواهها مى توان استناد نمود هر گاه یک طرف یا طرفین بـه اطـلاع اهـل مـحل متمسک شوند.

 

اگرچه به طور کلى ذکر کنند واسامى مطلعین را نبرند, دادگاه تحقیق محلى مى نماید. با ملاحظه مجموع مواد مربوط به شهادت و تحقیق محلى چنین به نظر مى رسد که تحقیق محلى واطـلاع مـطـلـعین , غیر از شهادت مى باشد چون شهادت شرایط ویژه دارد که در تحقیق محلى رعـایت آن لازم نیست[۲۱۷].

 

مثلا شرایط مربوط به شخص شاهداز قبیل : وثاقت یا عدالت و رابطه وى با صـاحـب دعـوى و مـجازاتها تعیینى ‌در صورتی که بر خلاف واقع شهادت دهد و همچنین شرای ط مـربوط به اصل شهادت از قبیل آن که شهادت باید مستند به حس باشد .[۲۱۸].


فرم در حال بارگذاری ...

 

update your browser!