ارزشهای اجتماعی بُعد مهمی از نظام فرهنگی هر جامعه محسوب میشود, چرا که شناخت نظام فرهنگی جز در سایه شناخت آنان ممکن نمیگردد. در عین حال اهمیت ارزشهای اجتماعی از آن روست که ترجیحات و سوگیریهای ارزشی یکی از مهمترین تعیینکنندههای جهتهای رفتاری اعضای یک جامعه به شمار میروند. ارزشها ریشه در باورها و عقاید یک جامعه دارند و براساس این باورهاست که اعضای جامعه چیزی را خوب یا بد, زشت یا زیبا, اخلاقی یا غیراخلاقی میدانند. بنابراین میتوان گفت تغییرات اجتماعی ریشه در تغییر باورها و ارزشهای یک جامعه دارند و تا زمانی که باورها و ارزشهای اجتماعی در یک جامعه تغییر ننماید, در آن جامعه تغییری بوجود نخواهدآمد. از این رو سنجش نظام ارزشی جوامع از مهم ترین دغدغههای اندیشمندان علوم اجتماعی به شمار میرود.
ارزشهای اجتماعی, دیرپا و ماندگارند و یک شبه تغییر نمینمایند. همانگونه که استقرار ارزشها دیر زمانی به طول میانجامد, تغییر آنها و جایگزینی ارزشهای نوین نیز اینگونه میباشد. نهایتاً باید گفت تغییر ارزشها به تغییر نظام اجتماعی منجر خواهد شد و پربیراه نیست که موضوع تغییر ارزشهای اجتماعی مورد توجه صاحبنظران, اندیشمندان و مسئولان کشور قرار دارد.
بیگمان بخش مهمی از چالشهای فرهنگی موجود در جامعه ما ناشی از تعارض ارزشها و یا مقاومتهایی است که در مقابل دگرگونی ارزشها صورت میگیرد. چالش سنت و تجدد یکی از این چالشهای دیرینهای است که بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای مسلمان را در خود غوطهور ساخته است. مظاهر این چالش را میتوان در ابعاد و زوایای گوناگون زندگی اجتماعی دید. به عنوان مثال چالش میان دین که سرچشمه اصلی فرهنگ سنتی ماست و فرهنگ مدرن هر روز جدی و شدیدتر میشود. اخذ و جذب تکنولوژیکه میوه فرهنگ مدرن است, امروزه گریزناپذیر است و تندادن به لوازم نهفته در آن که همانا عناصر فرهنگی غرب میباشد, گریز ناپذیرتر. امروزه توسعه اقتصادی که در بطن خود آرزوی آوردن صنعت و تکنولوژی غرب را میپروراند, به یکی از کارزارهای اصلی رقابت میان سنت و تجدد درآمده, که امید خلاصی از آن خود آرزویی است بزرگتر. از دیگر سو باید توجه داشت که ابعاد فرهنگی نوسازی اقتصادی نیز مسئله قابل ملاحظهای است که نباید از آن مغفول ماند. برخی مطالعات جامعه شناختی حاکی از آن است که آنچه در دهه دوم انقلاب اسلامی تحت عنوان نوسازی اقتصادی صورت گرفته, نقش مهمی در دگرگونیهای ارزشی بعد از انقلاب ایفاء نموده است.(رفیع پور,1377,ص537 و کوثری78,ص3)
علاوه بر صنعتی شدن و توسعه اقتصادی, رشد و نمو تکنولوژی فرهنگی که جهان را چون دهکدهای کوچک درآورده نیز کارزاری جدید به این رقابت میان سنت و تجدد افزوده است و این پرسش را پیش روی ما نهاده که آیا چالشهای این عرصه سر آمدنی است و یا همچنان باید ادامه آن را انتظار کشید؟ در کنار رشد تکنولوژی و تسهیل رفت و آمد میان کشورهای مختلف, رسانهها از عوامل این دگرگونیهای فرهنگی در جهان جدید به شمار میروند. اگر روزی مارکوپلو میبایست از ونیز پا به سفر طول و دراز چین بگذارد و طی این سفر پرمخاطره، در سفرنامه خود، مردمان اروپا را با فرهنگهای شرقی آشنا کند، امروزه این جعبهء جادویی بی هیچ مخاطره و دردسری این وظیفه را انجام میدهد.گسترش ماهوارهها، به تعبیر «مک لوهان» جهان را بسان یک دهکده کوچکی کرده است که مردم جنوبیترین نقاط استرالیا میتوانند لحظه به لحظه شاهد یک گروگانگیری مسلحانه در مسکو باشند و یا یک رویداد جام جهانی فوتبال را نیمی از مردم کرهء زمین به طور مستقیم مشاهده کنند. اگر روزی پیدا کردن یک دوست از یک فرهنگ بیگانه، متضمن سفر حداقل از یک کشور به کشور دیگر بود، امروزه با ورود اینترنت به صحنه زندگی مردم و استفاده از چتهای اینترنتی به هرکسی این امکان را میدهد که دهها دوست از فرهنگهای دیگر داشته باشد و گفتگو با آدمهای متفاوت از فرهنگهای مختلف بهترین راهگشا برای درک جدیدی از جهان شود و تغییر در آراء و افکار و عقاید طرفهای درگیر در این تعاملات را به ارمغان آورد.
اگر در گذشته مردمان محکوم بودند که در فرهنگی که به دنیا آمدهاند، تا آخرعمر با همان عقاید زندگیکنند و تن به ملزومات همان فرهنگ بسپرند و در مواجهه با مسائل، فقط یک هنجار یا راهحل فرهنگی مقابل خود ببینند، امروزه مردمان همیشه در حال محکزدن هنجارهای سنتی خود هستند و چه بسا افراد راه حلها و هنجارهای سنتی فرهنگهای دیگر را به عاریت بگیرند. چیزی که پذیرش آن برای نسلهای جوان آسانتراست.
اگر در گذشته در هند و در یکی از هفتاد ودو ملت ساکن در این شبه قاره، زنی که شوهرش میمرد مجبور بود که زنده زنده با جنازهء شوهرش بسوزد و چه بسا این مسئله براحتی نیز برای وی و قبیله اش پذیرفته شده بود، امروزه مراودهء فرهنگی و امکان وجود راههای دیگر برای زنان هندی پس از مرگ شوهر، دیگر نمیتوان به چنین رأیی تن داد، نه برای خود زن و نه برای اقوام و نزدیکان وی. چه بسا امروزه یک ازدواج رمانتیک جایگزین تقدیر مرگ دیروز شود و یا حکمی مثل سنگسار که از احکام صریح دین اسلام میباشد، در زمان حاضر و در مواجهه فرهنگی که مواجهه عقلانیتی هم در آن ملحوظ است، باعث شده این حکم برای بسیاری از مسلمین نیز غیرقابل پذیرش باشد!
تکثر فرهنگی به عنوان دیگر کارزاری است که در دنیای امروز توانسته چالشی بزرگ پیشاروی سنتگرایان قرار دهد. تفکیک اجتماعی گروههای متعدد اجتماعی که هرکدام خرده فرهنگ خاص خود را حمل میکنند, پیامد اجتنابناپذیر این تکثر فرهنگی و چالشهای فرهنگی ناشی از آن به شمار میرود. در جامعه امروز ما دو رویکرد آرمان گرا و واقعگرا در مورد این مسئله وجود دارد. نگاه آرمانگرا با دلبستگی ذاتی خود به سنت, سعی در حذف هرگونه چالش و تعارض پیش آمده به نفع سنت میکند, حال آنکه نگاه واقعبینانه, تکثر و گوناگونی فرهنگی را به عنوان امری لازم و واقعی در نظر میگیرد و اجازه نمیدهد سنگینی ارزشهای سنتی راه را بر ارزشهای مدرن ببندد.
امروزه جامعهشناسان, مردم شناسان و روانشناسان اجتماعی بیشترین سعی خود را بر روی بررسی نظام ارزشی و مسائلی نظیر شکاف ارزشی در سطوح ملی و نسلی (درون نسلی و بین نسلی) گذاردهاند که حاکی از اهمیت موضوع مورد نظر دارد. آنان در پی یافتن پاسخهایی برای سئوالاتی از این قبیل میباشند: آیا اصلا چنین تحولات ارزشی آنگونه که توصیف میشود, روی داده است؟ تغییر ارزشها در جامعه در طی نسلهای مختلف چه نگرانیهایی را میتواند ببار بنشاند؟ آیا در چنین دنیایی که نسلهای مختلف با ارزشهای مختلفی زندگی مینمایند, امکان همزیستی ممکن است؟ و کلاً دوام و پایداری جامعه مورد نظر چگونه حاصل میشود؟ و عامل یا عوامل اصلی این تغییر و دگرگونیها را در کجا باید جستجو نمود؟و…
تجربه چند دهه اخیر جامعه ایران نشان از تحولات اجتماعی عظیمی است که جامعه را در دورههای مختلف دستخوش تغییرات بنیادین قرار داده است. با توجه به آنچه پیشتر گفته شد, چالشهای ما بین ارزشهای سنتی و مدرن, و همچنین ورود تکنولوژی و فرهنگ نهفته در بطن آن, بعلاوه تحولاّت عمیق و گسترده سیاسی و اقتصادی و پیدایش یک طبقه متوسط پرشمار شهری- روستایی و افزایش بی سابقه مصرف کالاهای جدید، تحولات ساختاری در ترکیب جمعیتی و بالا رفتن نسبت جمعیت جوان کشور،تحولات اساسی در مرجعیت فرهنگی جامعه از طریق گسترش شبکه گستردهای از مدارس و دانشگاهها، اشاعه وسایل و امکانات جدید ارتباطی با افزون شدن فعالیت شبکههای ویدئویی وتلوزیونی ماهوارهای، گسترش اینترنت در سالهای اخیر و ورود به زندگی عادّی شهروندان همگی بصورت عاملی درآمدهاند که باعث گشتهاند تغییرات ارزشی در جامعه ایران با شدت و حدّت بیشتری نمایان شود و جامعه ما در وضعیت درحال گذاری قرار داده, که لاجرم دگرگونیهای اجتماعی و تحولات فرهنگی را با نوسانهای بیشتری نسبت به کشورهای دیگر به ثبت برسانند.
ارزشهای جامعه ایران درسه قرن اخیر تغییرات بسیاری کرده است. تحولات گسترده جامعه ایران در دهه پنجاه که منتهی به انقلاب اسلامی شد ودر دهه شصت که با جنگ هشتساله با عراق ادامه یافت و دوران پس از جنگ در دهه هفتاد این دگرگونیهای ارزشی را بخوبی نشان میدهند.
بعنوان مثال برای درک تغییرات ارزشی در جامعه ایران میتوان دست به بررسی تغییر ذائقه سینمایی در دوره بیست ساله بعد از انقلاب زد. مثلاً فیلمهای “برزخیها” و “بایکوت ” که حاوی مضامینی انقلابی و ظلم ستیزی و مبارزه برای رسیدن به آرمانهای متعالی میباشند، به ترتیب در سالهای 60 و 65 به عنوان پرفروش ترین فیلمهای سال انتخاب شدند. با گذشت یک دهه، در سال هفتاد فیلم “عروس” توانست به این جایگاه برسد در حالیکه نه به خاطر مضمون انقلابیگری یا آرمانخواهی، بلکه به خاطر وجود هنرپیشه نقش اول زن توانست پرفروشترین فیلم سال شود. این تغییری بود که در دیگر فیلمهای دهه هفتاد نیز روی داد، یعنی وجود جذابیتهای ظاهری هنرپیشههای فیلم از عوامل مهم تاثیرگذار در موفقیت فروش گیشه به شمار آمدند. درست چیزی که در دهه 60 سهم چندانی در جذب تماشاچی نداشت. اینها همه نشان از یک چیز میباشد و آن تغییر ذائقه سینماروها که اغلب نسل جوان را در خود جای میدهد، میباشد. طبعاً بررسی و تجزیه و تحلیل سینمای کشور در دو دهه اخیر میتواند تغییرات و تحولات ارزشی رخ داده شده درایران را به روشنی به تصویر بکشد. که البته پژوهشی جداگانه و مفصّلی را میطلبد.
شناخت تغییرات ارزشی برای مسئولین و مدیران یک جامعه بسیار حائز اهمیت است. همان طورکه یک پزشک باید همیشه مقدار فشار و تعداد ضربان قلب مریض خود را تحت نظر داشته باشد تا در صورت تغییری در علائم هشدار دهنده، به مداوای بیمار خود بپردازد، مسئولین و کارگزاران یک جامعه نیز باید با در نظر داشتن تغییرات فرهنگی یک جامعه، نوسانهای آنرا به دقت در نظر بگیرند. البته شاید به زعم عدهای تعبیر و تمثیل طبیب و بیمار برای کارگزاران فرهنگی یک جامعه، برگرفته از قرائتی اقتدارگرایانه از جامعه و فرهنگ باشد، که شاید پُر بیراه هم نباشد، اما حداقل میتوان با آنان به این توافق رسید که مسئولین و مدیران یک جامعه با دریافت و شناخت تغییرات فرهنگی جامعه بهتر میتوانند به وظایف خود که همانا برنامهریزی صحیح درباره آینده و ارائه خدمات بهتر به اعضای جامعه میباشد،
بپردازند.
با توجه به مباحثی که تاکنون مطرح کردیم و ذکراهمیت بحث، تحقیق حاضر نیز در این راستا ارزیابی میشود. دغدغه اصلی محقّق، شناخت و درک تغییرات فرهنگی در میان نسل سوم انقلاب میباشد. یعنی نسلی که تا چند سال آینده به تدریج زمام امور کشور و هدایت جامعه ایران را بدست میگیرد. در حقیقت شناخت و درک تغییرات ارزشی و فرهنگی این نسل یعنی تعیین مسیر فردای جامعه ایران و این خود به وضوح اهمیت و لزوم انجام چنین تحقیقی را بیان میدارد. و هرچه این تحقیق در سطح وسیعتر و گستردهتری انجام شود، اعتبار آن بیشترخواهد بود. اما با توجه به محدودیتهای مالی و زمانی موجود، چارهای جز محدودکردن جمعیت مورد بررسی نداشتیم.
اهداف تحقیق در وهله اوّل شناخت ارزشهای مورد اقبال جمعیت مورد بررسی (یعنی دانشآموزان دبیرستانهای پسرانه شهر تهران) میباشد و در مرحله بعد سعی در تبیین عوامل مؤثر بر این ارزشها را داریم. از این بابت در طرح عنوان پایاننامه از لفظ ترجیحات ارزشی استفاده شده، چون در میان طیف مورد بررسی، پیش بینی میشود که همگونی زیادی مشاهده شود، الاّ اینکه بعضی ترجیحات ارزشی درطیفهای مختلف (مثلا طبقات بالا یا پایین) دیده شود. مثلا پیشبینی میشود که طبقه بالای اقتصادی- اجتماعی، ارزشهای زیباشناختی را نسبت به طبقات پایین جامعه مرجح بدانند.
اهداف عام این تحقیق عبارتند از شناخت ارزشهای دانشآموزان مطابق طبقهبندی آلپورت. یعنی برای دانشآموزان تهرانی آیا در نقاط مختلف شهر تهران ارزشهای سیاسی, اجتماعی, اقتصادی, مذهبی, زیباشناختی و علمی تفاوتی میکند. عموماً کدام دسته از ارزشها برای دانشآموزان از اولویت بالاتری برخوردار است؟ از دیگر اهداف این تحقیق بررسی و شناخت بعضی ارزشها و هنجارهای خاص در میان دانشآموزان میباشد. مانند میزان مذهبیبودن دانشآموزش, میزان خوشبینبین بودن و میزان رعایت هنجارهای اجتماعی، از قبیل میزان موافقت یا عدم موافقت با پرداخت کرایه وسائل نقلیه عمومی, موافقت یا عدم موافقت با پرداخت مالیات, روابط آزادانه دختر و پسر و … میباشد.
از اهداف خاص این تحقیق میتوان بررسی عوامل موثر بر ارزشهای دانشآموزان را برشمرد. آیا گروهی از این ارزشها برای دانشآموزان شمال شهر نسبت به دانشآموزان جنوب شهر از اهمیت بالاتری برخوردارند؟آیا پایگاه اقتصادی اجتماعی بر روی ارزشهای ششگانه تاثیری میگذارد؟ تاثیر و نقش خانواده بر روی ارزشهای دانشآموزی چقدر است؟ آیا معلم و یا عامل دیگری میتواند در ترجیحدادن ارزشی نسبت به ارزش دیگر موثر باشد؟
در زمینه ترجیحات ارزشی تحقیقات کمی صورت گرفته و به همین دلیل این موضوع علیرغم اهمیت زیادی که دارد, آنچنان که شایسته آن میباشد, مورد توجه و عنایت قرار نگرفته است.
در میان کارهایی که در همین زمینه انجام گرفته است, یکی تحقیقی است که کاوه تیموری در زمینه فاصله ارزشی پدران و پسران انجام داده و دیگری تحقیقی است که امیر ملکی تحت عنوان بررسی رابطه پایگاه اقتصادی اجتماعی با گرایشهای ارزشی نوجوانان انجام داده است،که از این پایان نامه کمک شایانی گرفتهایم.
ملکی در تحقیق خود بر آن بود که ضمن ارائه تصویری از نگرشها و اولویتهای ارزشی نوجوانان, روشن کند که نوجوانان برخاسته از پایگاههای اجتماعی متفاوت, در کدام یک از نگرشهای ارزشی به هم شبیه و در کدامیک با یکدیگر متفاوتند. وی با چهارچوب نظری تلفیقی که مشتمل از نظریه اینگلهارت, نظریه خرده فرهنگ طبقاتی و ملاحظات روانشناختی نسلی بود سعی در تبیین مسئله مورد نظر نمود. وی با توضیح کامل چهارچوب نظری خود مدلی تحلیلی خود را ارائه داده است. ملکی تقسیم بندی آلپورت از ارزشها را به عنوان معیاری جهت طیفبندی ارزشها بکار برده است و بر پایه آن دست به ساختن فرضیات خود نموده است.
فرضیههای وی که بر اساس مدل تحلیلیاش ساخته شده است عبارتند از:
نتایج بدست آمده از تحقیق وی نشان میدهد که:
بین پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده و ارزشهای مذهبی نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد. پایگاه اقتصادی اجتماعی پایینتر برای ارزشهای مذهبی اهمیت بیشتری قائل است.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بحث تغییر و تحولات از مهمترین بحث هایی است که امروزه در جامعه شناسی و سایر علوم به عنوان بحثی اساسی مورد توجه قرار می گیرد با توجه به سرعت پیشرفت علم و تکنولوژی و بالا رفتن سرعت نوآوری در بسیاری از امور بحث تغییر و تطبیق و یا نوآوری از مهمترین مباحث به شمار می آید.
ارزشهای فرهنگی نیز به عنوان یکی از عوامل تغییر یا عاملی است که در مقابل تغییر مقاومت می کنند. هرچند که نباید این عامل را به عنوان تنها عامل مؤثر، مورد بررسی قرار داد، و سایر عوامل را نادیده گرفت .
دگرگونیهای اجتماعی وبه ویژه، فرهنگی که در این بررسی مورد توجه قرار گرفته اند می توانند از عوامل بسیاری، مانند تبدیل شدن یک روستا به شهر که در جامعه ی مورد مطالعه تحقق پذیرفته است و یا ورود تکنولوژی پیشرفته ی ارتباطات و… ناشی شوند.اما آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته ورود دانشگاه به عنوان یک مرکز علمی جدید در روستا شهر خاروانا می باشد. منظور از دانشگاه در اینجا علاوه بر مرکز علمی، ورود افرادی است که در این مرکز از نقاط مختلف کشور گرد آمده اند و به تحصیل می پردازند اما این افراد کنش هایی نیز با مردم روستا شهر مورد بررسی دارند در طرح مسأله ی تحقیق به تفصیل در مورد روستا، شهر و روستا شهر و سایر مواردی که در اینجا توضیح داده شده مطالبی آورده شده است. با توجه به تمام مسائلی که عنوان شد هدف این مطالعه، تغییرات فرهنگی است که ایجاد دانشگاه به عنوان عاملی نوسبب آن شده است.
طرح مسأله
جوامع انسانی هیچگاه ایستایی کامل را تجربه نکرده اند و اگر چنین به نظر می رسد که برخی از جوامع دچار ایستایی بوده اند به این دلیل است که تغییرات در این جوامع آنقدر به آرامی و به تدریج رخ داده که برای کسی قابل رؤیت نبوده است. اما جهان امروز به سرعت در حال تغییر است، اگر در گذشته فرهنگها توانایی تطبیق و یا اصلاح عناصر جدید را در درون خود داشتند، در جوامع امروزی کنترل تغییرات، مسأله ی عمده را تشکیل می دهند .
بانیان و پیشکسوتان علوم اجتماعی یا کلاسیک های جامعه شناسی در قالب حوزه ی مطالعاتی خود در سطحی کلان مباحثی را چون تکامل، تغییر و توسعه ی جوامع و یا به عبارتی گذار تاریخی جوامع و چگونگی این گذار و حرکت آن را محور بحث و مورد کنکاش قرار داده اند . به تعبیر باتامور، جامعه شناسی از ابتدا با فلسفه ی تاریخ و با تعبیر هایی که از تغییرات سریع و شدید جوامع اروپایی در قرن هجدهم و نوزدهم به عمل آمد ارتباط نزدیک داشت. مورخان همه علاقمند بودند انقلابهای سیاسی و اجتماعی عصر خود را در چهارچوب نظریه ی عمومی تاریخ تبیین و تفسیر کنند .
تأثیر عمیق این نگرش را می توان در آثار نخستین جامعه شناسان نظیر کنت، مارکس، دورکیم و ماکس وبر مشاهده کرد. ( ازکیا ؛ 1379 ، 69 )
در کشور ما گسترش روزا فزون فرآورده های نوسازی که در عرصه ی اقتصادی بیشتر نمایان شده است تغییراتی در ارزشها و هنجارها و شیوه ی زندگی مردم ایجاد کرد . همین مسأله دغدغه هایی را برای صاحبنظران ما به وجود آورده بعضی نسبت به این تغییرات خوش بین هستند(طرفدار نظر یه های نوسازی نوسازی که توسعه ی اقتصادی را مهم تلقی می کنند) و آن را در راستای فرهنگ ، یا هنجارها و ارزشهای گذشته می دانند و در مقابل برخی نسبت به اینگونه دگرگونی بدبین هستند( طرفداران نظریه های توسعه ی پایدار) و معتقدند که این تغییرات در راستای فرهنگ گذشته نمی باشد ، بلکه گسستی در ارزشها و هنجارهای گذشته وجود دارد .
دگرگونی در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و … رخ می دهد . آنچه در اینجا به آن پرداخته می شود مسأله ی دگرگونی در بعد فرهنگی می باشد. بنابراین شناخت این دگرگونی و اینکه چه عواملی سبب این دگرگونی می شود یا آن را تسریع می کنند و همچنین جهت و سمت و سوی این دگرگونی، از جمله مسائلی است که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است.
حفظ و تغییر فرهنگ دغدغه ی همیشگی بشر و جوامع انسانی بوده است ، نیاز به پیوستگی و همبستگی طولی و عرضی با گذشته های تاریخی اجتماعی خویش با دیگر اعضای جامعه گرایش را به سوی اتخاذ سیاستهایی در جهت حفظ و ثبات در اجزای کلیت فرهنگ سوق داده است و از سوی دیگر، ضرورت و نیاز به انطباق با محیط پیرامونی در برخی از جوامع چنان سرعت گرفت که پیوستگی و همبستگی با گذشتگان و دیگر اعضای جامعه دچار مخاطره ی جدی شد .
چرا به فرهنگ می پردازیم ؟ دلیل اهمیت فرهنگ این است که (( فرهنگ به مثابه وسیله ای کارساز و پویاست که می تواند محیط اجتماعی را با آنچه در پیرامون آن است سازگار نماید . از این رو فرهنگ با برخورداری از چنین نیرویی می تواند بر روند تحول و دگرگونی اجتماعی اثر بگذارد )).( اینگلهارت ؛ 1373 ،15 )
دگرگونی فرهنگی امری تدریجی است، و یک شبه رخ نمی دهد. علل دگرگونی فرهنگها در این است که هر فرهنگ، رهیافت مردم را در تطابق با محیط نشان می دهد. به طور کلی در بلند مدت این رهیافتها به دگرگونی های اقتصادی تکنولوژیکی و سیاسی پاسخ می دهند، هر چند فرهنگها در پاسخ به دگرگونی های محیط اقتصادی ، اجتماعی سیاسی و تکنولوژیک تغییرمی کنند، اما به نوبه ی خود نیز به محیط شکل می دهند. بنابراین فرهنگ، عنصر علی ضروری است که به شکل گیری جامعه کمک می کند، فرهنگ، ثابت نیست .
( اینگلهارت ؛ 1373 ،15 )
مکانهای متفاوت به یک میزان تحت تأثیر و در معرض دگرگونی نیستند. (( نقاط شهری معمولاً ارتباط و آشنایی فراوانی با ارزشهای مادی جدید و نظایر آنها دارند، به عبارت دیگر نقاط شهری به خاطر ویژگیهای مربوط به پویایی خود به عنوان جامعه ای باز، همواره شاهد تحولات ارزشی فرهنگی و دگرگونی در نظام هنجاری خود می باشند، از این رو مشاهده کردن ارزشهای فرهنگی جدید در نقاط شهری از دیدگاه جامعه شناسان شهری جریانی عادی می باشد.یعنی در نقاط شهری نمی توان انتظار ایستایی فرهنگی را داشت)). ( شفیعی ؛ 1380 ، 20 )
اما در رابطه با روستا و تغییرات فرهنگی نظریات مختلفی را بیان می کنند. عده ای از نظریه پردازان روستایی، روستا را محیطی ایستا می دانند که تغییر را باید از بیرون وارد کرد. نظریه پردازان نوسازی از این دسته هستند.اما مطابق با نظریات توسعه ی پایدار روستا محیطی ایستا نیست وباید آن را به صورت یکپارچه و چند بعدی مورد بررسی قرار داد. آنچه تحقیق قصد بررسی آن را دارد، تغییرات فرهنگی است که با ایجاد دانشگاه درمرکز بخش خاروانا که در استان آذربایجان شرقی و در شهرستان ورزقان واقع شده است، رخ می دهد.
در اینجا می توان بررسی کرد که عامل بیرونی و وارداتی چه تأثیراتی می تواند بر فرهنگ داشته باشد؟ اگر تأثیراتی در حوزه ی فرهنگ دارد عمق آن چقدر است و تا چه حدی به تغییر می انجامد ؟
چه عاملی سبب پذیرش ایجاد دانشگاه در این روستا شده است؟آیا ایجاد دانشگاه و گسترش آن عامل توسعه به حساب می آید؟ یا اینکه ضد توسعه است ونتایج مخرب زیادی را در پی دارد.مشارکت مردم در ایجاد و ماندگاری آن تا چه حد است؟
روستای خاروانا که در استان آذربایجان شرقی واقع است در سال 1380 به مرکز بخش تبدیل شد و عنوان شهر رابه خود اختصاص داد و دارای شهرداری شد .
اما با توجه به تعاریفی که از شهر و روستا می شود و معیاری برای تمایز شهر از روستاست نمی توان خاروانا را در قالب هیچ کدام از این دو تعریف قرار داد .در زیر به تعاریفی استناد می شودکه در رابطه با روستا و شهر وجود دارد تا به یک نتیجه ی کلی در ارتباط با روستا و یا شهر بودن خاروانا رسید :
در سرشماریهای 1365 و 1375 کلیه ی نقاطی را که دارای شهرداری بوده اند شهر محسوب شده اند ( بدون در نظر گرفتن تعداد جمعیت آنها) در سرشماریهای قبلی داشتن 5 هزار نفر جمعیت ملاک تعریف بوده است.
(نقدی ; 1375، 18-19)
دکتر صدیق نیز مجموعه ی تعاریف شهر را در چهار دسته تقسیم بندی نموده است :
علاوه بر این معیارها، معیارهای دیگری نیز برای تعریف شهر وجود دارد :
پیش از پرداختن به اختلافات بین شهرو روستا ابتدا به چند تعریف از شهر و روستا اشاره می شود :
( رضوانی ؛ 1374 ،16 )
دربیان اختلافات بین شهر و روستا نیز اندیشمندان نظرات بسیاری ارائه کرده اند که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم :
به عقیده ی دکتر محسنی اولین و آشکارترین اختلاف مربوط به جنبه ی جغرافیایی شهر است که به کلی با ده متفاوت است .
و در تفاوت شهر و روستا برخی از اندیشمندان به این نکات توجه می کنند:
الف – قدرت ارزشهای سنتی:
این ارزشها به منزله ی یک حاکم در روستا حکمفرمایی می کنند .
ب – ارتباطات و تماسهای اولیه :
در روستا ارتباطات چهره به چهره است ، در شهر غیر مستقیم و رسمی و ثانویه است.
ج – سادگی و یکنواختی زندگی :
یعنی اینها حداقل تغییرات را تجربه می کنند، و به دست آوردن مقام و جاه طلبی در نواحی روستایی کمتر به چشم می خورد . سطح زندگی شاهد تغییرات سریع نبوده و به کندی تغییر می یابد .
د – تخصص گرایی :
تولیدات در نقاط شهری بر اساس تخصص و در قالب تخصص صورت می گیرد. در حالی که فعالیت و تخصص مسلط در جامعه روستایی کشاورزی است. شهرنشینان وابستگی های مختلف سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و … را دارند در حالیکه روستائیان به ندرت وابستگی های سازمانی و صنفی دارند .
ه- استقرار و جایگزینی درست افراد :
با رقابت در نقاط شهری، افراد عموماً در منصبها و مشاغل خود استقرار می یابند. در حالیکه در نقاط روستایی چنین فرصت و امکانی کمتر وجود دارد .
و – تحرک اجتماعی :
جامعه ی شهری نیاز به تحرک دارد و آن را تقویت می کند. در این جوامع بیشتر تأکید بر اکتساب است تا انتساب . پویایی و حرکت لازمه ی تداوم حیات جوامع شهری است .
ز – محدوده های تخصصی :
هر منطقه را به فعالیتی اختصاص می دهد .
ح – موقعیت زنان:
منظور از موقعیت زنان ،فعالیت زنان شهری در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی می باشد.اما در رابطه با زنان روستایی فعالیت زنان روستایی در مزارع موجب به دست آوردن درآمد نمی گردد.
ط – تضاد در تفاوت بین خصلتها :
روستائیان تحمل کمتری در برابر اعتقادات جدید دارند. اما شهرنشینان خودشان را با شرایط و اعتقادات جدید وفق می دهند.( زرنقی ؛ 1382 ، 27-28 -29 )
با این تفاسیر در مورد خاروانا باید گفت که ، خاروانا روستا شهری دارای 2500 نفر جمعیت است اکثر ساکنین آن به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند و کارمندان شاغل در اداراتی مانند بخشداری و شهرداری و … بیشتر غیر بومی هستند و انجام کارهای تخصصی با غیر بومیان است که از خارج از روستا آمده اند و صنعت و خدمات در این روستا نقشی ندارد با توجه به اینکه این روستا سرشار از معادنی است که در صورت بهره برداری و استفاده از آن می تواند نقش مهمی در ایجاد اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی ساکنان و پدیدار شدن شاخه ی جدیدی از اشتغال و سبک زندگی برای ساکنان منطقه باشد، روابط حاکم بر افراد روستا غالباً از نوع روابط اولیه (چهره به چهره ) است و ساکنان آن همدیگر را می شناسند و علاوه بر مطالب گفته شده مشارکت زنان در عرصه جامعه ی مورد بررسی در حداقل ممکن است.
مطابق با آنچه دربالا به ان اشاره شد چه نامی برای منطقه ی مورد مطالعه برازنده تر است ؟
این منطقه از نظر تسهیلات رفاهی مانند مسافرخانه، رستوران و … برای ارائه ی خدمات به میهمانان غیر بومی در مضیقه است و همچنین دارای جاده ای نامناسب و پر از پیچ های متعدد است که فقط افرادی که در اینجا ساکن هستند و یا بنا به اقتضای شغلشان در آن رفت و آمد می کنند به آن آشنا هستند .
اما واژه ای ما بین روستا و شهرنیز وجود دارد که آن روستا شهر است در اینجا به این موضوع پرداخته می شود که آیا می توان منطقه ی مورد بررسی ما را روستا شهر نامید ؟
در این رابطه برخی از صاحبنظران، معیارهای جمعیتی، برخی دیگر معیارهای کارکردی و برخی نیز امکانات و خدمات سکونتگاهها را مبنای تعریف خود قرار داده اند. اما در میان تعاریف مختلف از روستا شهرها بیشتر صاحبنظران ملاک جمعیتی سکونتگاهها را مد نظر قرار داده اند .
جان فرید من[2] و مایک داگلاس[3] به عنوان نخستین صاحبنظران تئوری روستا شهر، روستا شهر را شهری با 10 تا 50 هزار نفر جمعیت می دانند. و با توجه به نقش و کارکرد روستا شهر و ناحیه ی اطراف آن به تعریف ناحیه ی روستا شهر می پردازند .( فریدمن و داگلاس ؛ 1975 ، 62 )
همچنین نظریان ،با ملاک قرار دادن میزان جمعیت 25000 نفر، معتقد به تمایز بین شهرهای کوچک و روستا شهر بوده و بیان می دارد که طبق سرشماری سال 1365 تعداد 333 روستا شهر کمتر از 25000 نفر در ایران وجود داشته است.( نظریان ؛1379 ، 159 )
علاوه بر معیار جمعیت برخی دیگر از محققان ضمن در نظر داشتن ملاک میزان جمعیت معیار کارکردی سکونتگاهها را در نظر گرفته و با توجه به نوع فعالیت شاغلان سکونتگاهها ، روستا شهرها را به بیانی تعریف کرده اند . این عده از محققان بر کارکرد کشاورزی روستا شهرها تأکید می کنند و معتقدند روستا شهرها (urban village) یا (rurban) نقش خدماتی، کشاورزی دارند و به جای واژه ی (agropolice) این واژه ها را به کار می برند.( جاسبرینگ ؛ 1932 ، 512 ).
سعیدی اصطلاح روستا شهررا برای توصیف شرایط بسیاری از شهرهای کشورهای جنوب در سالهای اخیرمناسب می داندوبه نظر وی ، وا ژه ی urban(شهری ) و rural(روستایی) به صورت rurban رواج یافته است این اصطلاح از دو صفت انگلیسی که در بالا به آن اشاره شد ساخته شده و عبارت است از ترکیب و ادغام ساختارهای اجتماعی شهری و روستایی در حاشیه ی مراکز شهری.
( سعیدی ؛ 1377 ، 124 – 125 )
علی اکبری روستا شهر را یک مجموعه ی زیستی مستقل و منفصل از مادر شهر اصلی می داند که شامل ساخت و سازهای نسبتاً سازمان یافته ای است که در محدوده ی یک روستا انجام می گیرد و به آن ماهیت شبه شهری می بخشد . اینگونه سکونتگاهها از ویژگیهای صرفاً روستائی شان فاصله گرفته و با این حال موقعیت شهری هم نیافته اند و مراحل گذار شهری را سپری می کنند، به این دلیل برخی از عناصر و خصوصیات روستایی همچنان در آنها دیده می شود .روستا شهر، در نامگذاری و تعریف این تیپ شهری به کار می رود، که بیانگر (village city) است. درایران در مواردی واژه ی روستاشهر شهری گرایی یا نفوذ فرهنگ و عناصر شهری در نواحی روستایی است.( علی اکبری ؛ 1383 ، 209 -210 )
رضوانی، واژه ی روستا شهر را با شهرهای کشاورزی یکی می داند و معتقد است که ((روستا شهر یا شهرهای کشاورزی روستاهای بزرگ و پرجمعیتی هستند که در آنها چشم اندازهای شهری و روستایی با هم ادغام شده اند و فعالیت اقتصادی غالب بر این روستا ها امکان دارد که فعالیت کشاورزی باشد ولی فعالیتهای خدماتی و گاهی صنعتی نیز در آنها رواج دارد.همچنین ساختار اجتماعی، فرهنگی و کالبدی این روستا ها به شهر شباهت دارد. این قبیل روستا ها را که ترکیبی از چشم اندازهای فیزیکی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شهر و روستا در آنها دیده می شود را می توان روستا شهر نامید)).( رضوانی ؛ 1377 ،142 )
در واقع با تکیه بر نظریاتی که بیان شد در ایران دو نوع روستا شهر وجود دارد :1 – روستا شهر هایی که در اثر نفوذ فر هنگ شهری گرایی به وجود آمده اند.2 – شهر های کشاورزیکه در آنها چشم اندازهای روستایی و شهری ادغام شده اند.
چرا خاروانا را می توان روستا شهر نامید؟
در رابطه با خاروانا باید گفت که دامداران این منطقه ( کسانی که دارای گوسفندان زیادی هستند) در تابستان به ییلاق کوچ می کنند و در فصول سرد سال به روستا و به خانه های خویش مراجعت می کنند و برای تغذیه ی دامهای خود از علوفه ی خشکی که در تابستان کشت کرده اند استفاده می کنند.زبان ساکنین این روستا شهر مانند ساکنین سایر نقاط آذربایجان شرقی ترکی است و مذهب آنان نیز شیعه است. از نظر جمعیتی هم دارای رشد منفی و مهاجر فرستی بالایی هستند. از نظر سطح سواد نیز تحصیلات در دوره ی دبیرستان به خصوص برای دختران پایین است . و مشارکت زنان در اداره ی امور روستا به صفر می رسد با ایجاد شهرداری در این روستا شهر تغییراتی از نظر کالبدی به وجود آمده است البته قبل از ایجاد شهرداری به علت اجرای طرح هادی در روستا تغییراتی کالبدی به وجو آمده بود که ازجمله ی آنها کشیدن خیابان بود که سبب تغییراتی در کالبد روستا شد بدین نحوکه قسمتی از قبرستان روستا و یا خانه های ساکنین را ویران کرد و ساکنین نیز به اجبار به قسمت پایین ده که مناطق اداری در آن وجود دارند رفتند و در آنجامنازل مسکونی خود را احداث کردند .
مسأله ی اصلی تحقیق
با اینکه تغییراتی که به آنها اشاره شد اهمیت خود را دارا هستند، اما آنچه مهم است تغییراتی است که به علت ایجاد دانشگاه در این روستا شهر در حال وقوع است تغییراتی که از دید انسانهایی که در آن محیط زندگی می کنند شاید پنهان بماند اما این تغییرات رخ می دهند و در ارزشها، فرهنگ وسبک زندگی و پوشش مردم تأثیرات خود را دارند.
دانشگاه آزاد اسلامی خاروانا در سال 1383 در لوای دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورزقان کار خود را آغاز کرد ناگفته نماند که احداث دانشگاه به خواست مردم و با تصمیم گیری خارواناییهای مقیم شهر تهران که در حسینیه ی امام موسی ابن جعفر در مراسم گوناگون با هم گردهمایی و مشارکت دارند و با کمک مالی این افراد( حدوداً 400 نفر از مهاجرین این روستا شهر می باشند که به طور دائم در تهران زندگی می کنند و هر کدام متناسب با درآمد خود به احداث دانشگاه کمک مالی کردند) که حدود 300 میلیون ریال می باشد، صورت گرفت، علت این امر هم شاید این موضوع باشد که این افراد که خود در مرکز زندگی می کنند و طرز فکری متفاوتی رادارند احداث دانشگاه را توجه بیشتر به این منطقه ی تاریخی و پیشرفت و توسعه ی آن قلمداد کرده اند و یکی از ملزومات رسیدن به توسعه در این
روستا شهر را ایجاد دانشگاه دانستند. یعنی این طرح می تواند توسعه زا باشد.اجرای این برنامه در این روستا شهر دارای نتایجی بوده است که محقق را بر آن داشت تا به بررسی آن بپردازد و از طریق این جامعه ی کوچک به چگونگی به وجود آمدن تغییرات در یک جامعه و دلایل آن پی ببرد وبه این مسأله بپردازد که طرحی با اهداف مشخص پس از اجرا در یک روستا شهر چه پیامدهایی را می تواند در پی داشته باشد در مورد این روستا شهر نیز بیطرفانه به بررسی این تغییرات که در ادامه ی بحث به بخشی از آنها که رخ داده است و یا در حال رخ دادن است پرداخته خواهد شد.
در سال 1383 تعداد دانشجویان پذیرفته شده 130 نفر و در مقطع کاردانی و صرفاً حسابداری و عمران و کامپیوتر و زبان انگلیسی بوده است. به دلیل محدود بودن خوابگاه، دانشجویان پسر به اجاره کردن خانه های ساکنین اقدام کردند . این دانشجویان از شهرهای مختلف کشور برای مثال تهران، رشت، شیراز، شبستر و … پذیرفته شدند و از نظر زبان و فرهنگ، کاملاً با این مردم متفاوت می باشند. و این روستا شهر با توجه به افزوده شدن این تعداد با مسأله ی اجاره نشینی و بالا رفتن قیمت اجاره ها و منازل روبروشدکه البته این تغییری مادی و قابل رؤیت می باشد. در سال 1384این تعداد به 159 نفر افزایش می یابند.در سال 1385 به دلیل کمبود برخی از امکانات دانشگاه در جوابگو بودن به نیاز دانشجویان پذیرش صورت نگرفته است ، اما در سال 1386 دوباره دانشگاه پذیرش خواهد داشت.
با توجه به آنچه گفته شد در یک روستا شهر که جمعیت کمی دارد این افزایش با توجه به جمعیت اندک این روستا شهرنقش بسیار مهمی در حیات اقتصادی و فرهنگی آن ایفا می کند .و تعاملات جدیدی که پیش از این سابقه نداشته است دیده می شود که نوع آن از جنس تعاملات رویاروی و افراد آشنا نمی باشد، روستایی که تا پیش از این همه همدیگر را می شناختند و دارای روابط چهره به چهره بودند و کنترل اجتماعی شدیدی بر آن حاکم بود.
در ادامه جدولی ارائه می شود که در آن تعداد دانشجویان و رشته ها ی آنها و شهر هایی که ساکن آن بوده اند بر حسب سال ورود آورده شده است .
تقسیم بندی تعداد ورودی دانشجویان برحسب سال ، جنس، شهر ، رشته تحصیلی
| سال | تعداد | زن | مرد | شهر | رشته تحصیلی |
| 1383 | 130 | 6 | 124 | تهران ، رشت ، شیراز، شبستر، قم ، تبریز | کامپیوتر، حسابداری ، زبان انگلیسی، عمران |
| 1384 | 29 | 8 | 21 | علمدار ، ورزقان ، خاروانا ، جلفا | حسابداری ، زبان انگلیسی |
| 1385 | 0 | 0 | 0 | ___ | ___ |
| جمع کل | 159 | 14 | 145 | ||
( امور دانشجویی دانشگاه خاروانا ، 1385)
همچنین اساتید این دانشگاه نیز از شهرهای تبریز، مرند و شبستر برای تدریس به خاروانا می آیند که در کل تعداد آنها 21 نفر می باشد ، برای رفت و آمد اساتید نیز دانشگاه سرویس ایاب و ذهاب در نظر گرفته است.
کارمندان دانشگاه نیز 6 نفر هستند که 3 نفر از آنها از خاروانا می باشند و 3 نفر دیگر نیز ازساکنان شهرهای اطراف خاروانا هستند. رئیس دانشگاه نیز از شهر مرند است که نزدیک خاروانا است.
اما با ورود این افراد، گاه بین این افراد و بومیان تعارضاتی به وجود آمد که به دلیل بینش متفاوت آنها (روستائیان و دانشجویان )در برخورد با مسائل مختلف امری اجتناب ناپذیر است برای مثال کشمکشهایی که در انتخابات ریاست جمهوری میان مردم و دانشجویان به وجود آمد. و یا طرز پوشش و آرایش موی سر که آنها بر طبق باورهای خود دارای سبک خاصی هستند که بعضاً برای اهالی تعجب برانگیز و خلاف ارزشهاست که از جانب قشر جوان روستاشهر قابل تقلید و مطلوب است اما سایر اقشار آن را مذموم به شمار می آورند. و گاه با بی اعتنایی و اعتراض مواجه می شود.اینکه چه کسانی به این ارزشهای جدید اعتراض می کنند، نوآوران و آنان که سبک هایی مطابق با ارزشهای خود در مقابله با این تعارضات به وجود می آورند و این تغییر چه سمت و سویی خواهد داشت و آیا سبب اضمحلال فرهنگی و آسیب های فرهنگی خواهد شد و یا ناهنجاری ها و آنومی هایی، از جنسی دیگر و غیر قابل باور مردم به وجود خواهد آورد و پیامد آنها چه خواهد بود خود جای بحث و بررسی فراوان دارد.
در واقع می توان به تأثیرات متفاوتی که احداث دانشگاه بر روی گروههای مختلف سنی در این روستا داشته است پرداخت و اینکه چه کسانی به طور مستقیم با دانشجویان رابطه دارند و چه گروههای سنی تمایل یه نزدیکی و الگو برداری از آنان دارند و آیا این الگو برداری فقط در زمینه ی مسائل ظاهری ، مثل نوع لباس و آرایش مو و… است که گاهاً بعضی از آنها مذموم شمرده می شود و یا اینکه در رابطه با ادامه ی تحصیل و تغییر دیدگاهها در رابطه با تحصیلات عالیه نیز می باشد. در رابطه با سنین بالاتر نیز همینطور، آیا آنها خود را در معرض این ارتباطات و همکاریها قرار می دهند و یا اینکه با این افراد به عنوان بیگانگان و کسانی که ثبات و امنیت خاطر در زندگی آنها را تهدید می کند برخورد می کنند . علاوه بر گروههای سنی مختلف باید دید که کدام یک از دو گروه زنان و مردان بیشتر در این رابطه حضور دارند و کدامیک بیشتر تحت تأثیر این رابطه قرار دارند ؟ از دید کدامیک از آنها رفتار و سبک زندگی دانشجویان قابل پذیرش است ؟
گروههای شغلی مختلف را نیز می توان در این مورد برسی کرد که در این روستا شهر گروه عمده ی شغلی را کشاورزان تشکیل می د هند و پس از آنا ن دامداران که البته آنها خود هم کشاورزند و هم دامدار و گروه بعدی پیشه وران هستند که شامل مغازه داران و نانوایی و … هستند و گروه بعدی کارمندان هستند که بخش عمده ای از آنان را غیر بومی ها تشکیل می دهند که بعضی از آنها چندین سال است که ساکن روستا شهر خاروانا هستند .
[1] – نقدی، به نقل ازکلانتری ؛ 1375 ،ص 21
[2] -John Fridman
[3] -Mike Douglass
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
مسکن[1] اساسیترین نیاز انسان بشمار می آید و مکانی است که انسان را از همه حوادث جهان بیرون محافظت میکند(Arora and Bindra,1994:1). واز جمله نخستین مسائلی است که انسان همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای رفع این مساله ویافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده است (اهری،1367).مشکل مسکن موضوعی است که امروزه همه کشورها را به نوعی متناسب با شرایطشان گرفتار ساخته است در حالیکه در کشورهای پیشرفته، مسکن بعدی از رفاه اجتماعی بوده و برنامههای توسعه مسکن بر بهبود کیفی متمرکزاند(Barlow and Duncan,1994:4)ٌ، در کشورما نیز مسکن یک نیاز اولیه محسوب شده و تامین آن همردیف با تامین غذا و پوشاک به شمار آمده است. در جامعهای که طبق اصل چهل وسوم قانون اساسی یکی از نیازهای اساسی هرفرد و خانواده مسکن بوده و طبق اصل سی ویکم داشتن مسکن متناسب با نیاز حق هر فرد و خانواده ایرانی است. همواره در طول تاریخ مسکن یکی از احتیاجات اساسی زندگی ایرانیها می بوده حتی در هزاره های قبل از میلاد ایرانیها در زمینه احداث خانهها و ایجاد شهر پیشرفت قابل ملاحظهای کرده و سومریها نیز در 5 هزار سال قبل در دشت پهناور نینوا بدون برخورداری از امکانات تمدن امروزی برای خانهسازی مساعی کافی مبذول می داشته اند. بعد از ظهور دین مبین اسلام و با مهاجرت پیامبر به مدینه خانه سازی مورد توجه زیاد قرار گرفت و در قرآن مجید هم به خانه آباد شده سوگند یاد شده است.«والبیت المعمور»(سوره طور آیه چهار). بنجامین دزرایلی[2] معتقد است که مسکن مهمترین تامین کننده تمدن و مهمترین نگهدار فرهنگ اجتماعی جامعه است. بدین صورت که بهبود وضعیت مسکن و خدمات شهری، افزایش ثبات اجتماعی، بهبود شرایط محیطی، بهبودکلی در کیفیت زندگی و انگیزه مشارکت در اجتماع را به دنبال دارد. در گزارشی که توسط گروهی از کارشناسان سازمان ملل تهیه شده بر نقش کلیدی مسکن در بالا بردن وحدت جامعه تاکید شده است(United Nations,1974). نقش مسکن در اقتصاد کشورها هم حائـز اهمیت است. تقریباً یک چهارم از ثروت ملی در کشوری نظیر آمریکا به صورت واحدهای مسکونی شهری وروستایی است. احتیاج به مسکن در جامعه با افزایش جمعیت تشدید می گردد. و لذا علاوه بر تعداد، ترکیب و نحوۀ توزیع جمعیت،
عوامل دیگری از قبیل وضع معیشت، الگوی ازدواج، نوع خانوادهها از نظر هستهای یا گسترده بودن، مهاجرت و سطح درآمد درآن تاثیرگذار میباشند و به دلیل همین تعددعوامل، راهحلهای جامع و آگاهانهتری را میطلبد. این مسئله در کشورهای پرجمعیتی که میزان رشد جمعیتی بالایی دارند، از شدت بیشتری برخوردار است و در مواردی به صورت گره کوری درآمده است که نه امکانات داخلی میتوانند آن را بگشایند و نه کمکهای خارجی قادر به حل آن هستند (زنجانی،156:1371).
تقاضا برای مسکن از تغییر در اندازۀ جمعیت،ترکیب جمعیت ومحل اقامت می تواند به صورت مستقیم تاثیر بپذیرد. تغییرات در باروری، الگوهای ازدواج، مهاجرت و همچنین مرگ ومیر نیز بطور مستقیم بر نیاز به مسکن تاثیر می گذارند. در کشورهای در حال توسعه جهان، روند باروری، مرگ ومیر و مهاجرت در طی چندین دهه اخیر ابعاد متعددی از تقاضای مسکن را ایجاد نموده است. و تغییرات در الگوهای ازدواج و طلاق، ساختار سنی جمعیت و متوسط بعد خانوار هم به این تقاضا افزوده اند که البته نباید تاثیر سوانح و بلایای طبیعی مثل سیل، زلزله و … را نیز در این مورد نادیده انگاشت (حیدرآبادی،2:1380).
علی رغم تلاشهای زیادی که در جهت تامین مسکن، بعد از انقلاب اسلامی صورت گرفته، شواهد حاکی از آنست که هنوز هم تامین مسکن یکی از مشکلات کشور ایران محسوب می شود که این امر خود ضرورت نقد و بررسی سیاستها واقدامات گذشته را جهت تنظیم برنامه ای سنجیده تر الزامی می سازد.
بیان مسئله:
کشور ایران در دو دهۀ اخیر از رشد جمعیتی بالایی برخوردار بوده و جمعیت آن از 7/33 میلیون نفر در سال1355به بیش از 60میلیون نفر در سال1375رسیده است. رشد جمعیت در طول این مدت 93/2درصد بوده است. بیشترین میزان رشد جمعیت کشور در دهۀ 65-1355(با رشد91/3درصد) حادث شده است. همراه با افزایش نرخ رشد در این دهه، روند شهرنشینی نیز سرعت بیشتری گرفت و نرخ رشد سالانه جمعیت شهرنشین در این مدت به4/5 درصد رسید، در حالیکه نرخ رشد سالانه جمعیت روستایی در طی این دهه تنها4/2درصد بوده است. همراه با کاهش نرخ رشد جمعیت کشور در دهۀ75-1365، سرعت افزایش میزان شهرنشینی کاهش یافت و نرخ رشد سالانه جمعیت شهری کشور به2/3درصد در فاصله این دهه رسید در حالیکه جمعیت روستایی کشور در سالهای اخیر در حدود23میلیون تثبیت گردیده است(طبق جدول شمارة1-1). بخش عمده ای از افزایش جمعیت شهرنشین در دو دهۀ اخیر معلول عواملی همچون مهاجرت روستاییان به شهرها، اسکان عشایر، تبدیل تعدادی از نقاط روستایی به شهرها بوده بگونه ای که تعداد شهرها از373 شهر درسال 1355به 612 شهر در سال1375افزایش یافته است. این افزایش ها پیامدهای اجتماعی، اقتصادی نامطلوبی، ازجمله کاهش سرمایهگذاری در بخش های آموزش، بهداشت، درمان،مسکن وافزایش بیکاری را بهمراه داشته است.
[1] Housing ,Dwelling
[2] Disraeli,Benijamin
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است