وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی: بررسی تأثیر موسیقی در كاهش اضطراب و دلهره

مهمترین عاملی كه بر اساس نظریه تحلیل روانی علت تمام بیماریهای روانی محسوب می شود اضطراب است كه جهت كنترل این عارضه باید موارد و یا گزینه هایی را در زندگی وارد كنیم كه در مكتب تحلیل روانی نقش برجسته ای دارد به نظر فروید اضطراب به عنوان یك تكانه من است یعنسی به همان صورت كه اگر بدن دچار زخم و التهاب و بیماری گردد اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود اگر فرد از نظر روانی دچار مسئله و مشكل شود اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود و اضطراب هم علت محسوب می شود و هم معلول یعنی علت بیماری از ناراحتیهای روانی اضطراب است ، همچنین هر گاه شخص با یك مسله و مشكل روانی مواجه گردد كه موجب كه موجب به هم خوردن تعادل روانی وی گردد احساس اضطراب می كند فروید اضطراب را به سه نوع تقسیم كرده است الف: اضطراب واقعی و هنگامی كه تجربه می شود و اضطراب نوروتیك زمانی بروز می كند كه تكانه های نهاد موجب تهدید فرد در برابر قطع كنترلهای من و ظهور رفتارهایی كه منجر به تنبیه وی خواهد گردید می شوند و اضطراب اخلاقی وقتی ظاهر می شود كه فرد عملی بر خلاف وجدان اخلاقی یا ارزشهای اخلاقی خویش انجام داده یا حتی در نظر دارد كه انجام بدهد به همین دلیل احساس گناه می كند ساختمان شخصیت هر فرد دارای سه قسمت است كه نهاد قسمتی از شخصیت است كه زیست شناسی فطری را شامل می شود و تابعه اصل لذت جویی است . نهاد همواره به دنبال كسب لذت است و بدون توجه به واقعیت می خواهد به حداكثر لذت برسد كه توجه به ظاهر زندگی و تمایل به موسیقی و زیباییهای زندگی می تواند جزء همین اصل لذت جویی باشد كه خود این مساله باعث كاهش اضطراب در افراد می شود در حالی كه من تابع اصل واقعیت است و كوششهای آن در جهت رسیدن به لذت توجه به واقعیت است به عبارت دیگر نهاد خواهان بی چون و چرای لذت هاست و ارضای فوری خواستها را بدون توجه به واقعیت جست و جو می كند وقتی كه شخص با مسئله ای مواجه می شود در رابطه با من خویش آن را ادراك می كند درباره ان فكر می كند و نسبت به آن عمل می كند به عبارت دیگر من هر فرد داننده، كوشنده، تصمیم گیرنده، مضطرب شونده و انجام دهنده اصلی رفتارهای فرد محسوب می شود. كه اساس عملكردهای من پیش فرضهای است كه فرد درباره خود و دنیای خود می سازد (حسین آزاد – انتشارات بعثت). 

بیان مساله

ممكن است اضطراب را نوعی درد داخلی دانست كه سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود می شود و چون بشر دائماً به منظور

پایان نامه

 برقراری تعادل كوشش می كند بنابراین می توان گفت ه اضطراب یك محرك بسیار قوی است امكان دارد این محرك مضر باشد و این خودبستگی به درجه شخصیت افراد كه متوجه فرد است اضطراب متعادل یا نرمال آن است كه به شدت عكس العمل متناسب باشد با مقدار خطر و این خود مفیداست زیرا شخص را وادار می سازد كه با موفقیت ، خطرات را از خود دفع كند و بنابراین مقدار معتدل اضطراب برای رشد و تكامل صحیح شخصیت لازم است و در واقع هیچ فرد بشری نیست كه مقداری اضطراب نداشته باشد كه توجه به تفریحها و علائق آدمی باشد موسیقی و نقاشی گاهی اوقات می تواند تاثیر مثبت جهت كاهش عوامل روانی و مشكلات روحی در افراد باشد كه در تحقیق حاضر به نوع علاقه به موسیقی پاپ و تاثیر آن در كاهش اضطراب به همین موضوع پرداخته و اگر با این عملكرد ها بتوان مقدار اضطراب را كاهش داده و فرد را به سلامت روانی سوق دهیم (سید سعید محمدی – 1382).

سوال مسئله

آیا موسیقی پاپ می تواند تاثیر مثبتی در كاهش اضطراب داشته باشد.

اهداف تحقیق

هدف از تحقیق حاضر این است كه آیا تمایل به موسیقی و نواختن آن می تواند از اضطراب و دلهره كاهش بدهد یا مخصوصاً اگر موسیقی، موسیقی پاپ باشد و نوع نواختن وسایل موسیقی مانند گیتار و… در اضطراب نقش موثری دارد یا نه.

اهمیت و ضرورت تحقیق

اضطراب بهایی است كه بشر كنونی برای تمدن می پردازد به نظر میرسد كه در این عصر به اصطلاح تمدن، مشكلات انسان را همواره رو به تزایر بوده است كه جنگها زندگی شخصی و خانوادگی بشر را در مخاطره انداخته او را در اندوه و ناآرامی اجتماعی رها كرده است امروزه موقعیتهای شغلی و فقر و تنگدستی برای میلیونها تن از افراد بشر نمایان است و به همین دلیل و جهت كاهش اضطراب باید راهكارهایی را به كاربرد تا بتوان دلهره و لرزش و اضطراب را كم و كمتر كنیم كه موسیقی و نواختن آن می تواند عامل موثری در كاهش اضطراب به حساب نیاید و گاهی اوقات همین نواختن باعث بالا رفتن اضطراب در افراد می شود كه تمام این موارد می تواند به افراد و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی آنها مرتبط باشد.

فرضیه تحقیق

موسیقی پاپ در كاهش اضطراب تاثیر مثبت دارد.

متغیرهای تحقیق

موسیقی پاپ                             متغیر مستقل

كاهش اضطراب و اضطراب             متغیر وابسته

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

اضطراب در مفهوم به معنای یك درد روانی است كه فرد زمانی تجربه می كند كه با خطرات یا تهدیدهای بیرونی مواجه باشد اضطراب عبارتند از تنش های بدنی و روحی در برابر موقعیتهای مختلف و لرزش دست وپا و تپش بالای ضربان قلب و تعرق زیاد و بالاخره عبارتند از غره ای است كه آزمودنی از آزمون اضطراب بدست آورده است.

موسیقی پاپ عبارت است از نواختن یا گوش دادن به موسیقی كه از نوع مدرن و كلاسیك است و نواختن آن با وسایلی مثل گیتار – گیتار باس و ارگ و ساكسیفون – و…. دیگر صورت می گیرد.

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

سمینار ارشد رشته روانشناسی: بررسی تاثیر پدر و مادر بر خلق خوی كودكان كه در منزل هستند و كودكان مهد كودك

از لحظه‌ی انعقاد نطفه و در طول زندگی که می‌تواند 60، 70، 80 یا 100 سال طول بکشد، انسان به تدریج دوره‌های مختلفی از شبه جنینی، نوزادی، نوبادگی، کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و پیری را طی می‌کند و در طی این دوران تغییرات زیادی در انسان به وجود می‌آید . این تغییرات زمینه‌های زیادی را در بر می‌گیرد مانند تغییرات جسمی، شناختی و روانی – اجتماعی (وندرزندن،ترجمه گنجی،1385) .

برای بررسی و درک متغیرهای فردی مختلف موجود میان افراد در دوران نوجوانی و بزرگسالی، تاکنون تحقیقات زیادی صورت گرفته است هدف از انجام این تحقیقات، شناخت و درک اثرات خلق و خو، خودباوری، خویشتنداری، عزت نفس و … در ارتباط با شماری از رویداد‌های اجتماعی نظیر رفتارهای پر خطر، سوءاستفاده‌ها و بدرفتاری، افسردگی، خود کشی، خشونت و بزهکاری می‌باشد . شواهد متعددی نشان می‌دهد که خصوصیات فردی باشد در طی دوران نوجوانی و بزرگسالی تغییر می‌کنند . از آنجاییکه، اساس و پایه ی توانایی‌های اجتماعی و فردی و خصوصیات فردی در دوره ی نوزادی و نوپایی شکل می‌گیرد، بنابراین محققان بهترین زمان را برای بررسی و مطالعه خصوصیات فردی و اجتماعی، اوایل دوره ی رشد مخصوصاً دوران نوباوگی می‌دانند (هوک، کلویر – ماوس، 2002) . نوباوگی و نوپایی به دو سال اول زندگی گفته می‌شود که یکی از پرجنب و جوش ترین دوران رشد است . قد کودکان نوپا در پایان سال اول 50 درصد و در دو سالگی 75 درصد بیشتر از زمان تولد استوزن نیز افزایش قابل ملاحظه ای نشان می‌دهد . در 5 ماهگی وزن نسبت به زمان تولد، 2 برابر، در یک سالگی، سه برابر و در دو سالگی، سه برابر و در دو سالگی، چهار برابر شده است . کودکان نوپا به جای افزایش منظم به صورت جهش‌های کوچک رشد می‌کنند . در سر تاسر دوره ی نوبادگی مغز با سرعت حیرت انگیزی به رشد خود ادامه می‌دهد. تولید انبوه سیناپسها در مغز می‌تواند علت جهش‌های رشد مغز در 2 سال اول زندگی باشد . شواهد تأکید می‌کنند که، چند سال اول زندگی، دورانی است که مغز خیلی شبیه اسفنج است، زیرا یادگیری مهارت‌های جدید، سریع و چشمگیر است (برک،2001).

از لحاظ شناختی نوباوگان در طول سال اول به رویدادهای تازه وگیرا، توجه می‌کنند . آنها با انتقال به دوره ی نوپایی برای رفتار عمدی آماده

دانلود مقاله و پایان نامه

 تر می‌شوند و با پیچیده تر شدن برنامه‌ها و فعالیت‌ها مدت توجه در کودکان نوپا افزایش می‌یابد . همچنین از لحاظ حافظه در نیمه ی سال اول زندگی، می‌توانند موضوعات را به یاد بیاورند . طبقه بندی نیز در کودکان نوپا در ابتدا جنبه ادراکی دارد که بر اساس شباهت ظاهری صورت می‌گیرد. اما در پایان سال اول ف طبقه بندی‌ها، مفهومی می‌شود و بالاخره در حدود 11 ماهگی، کودکان نوپا می‌توانند اشیاء را در دو طبقه دسته بندی کنند(کوپنیک،1987 به نقل از برک 2001).

از لحاظ رشد عاطفی و هیجانی، چون اندازه گیری جداگانه تغییرات درونی و فیزیولوژیکی در کودکان غیر ممکن است و از آنجائیکه تغییر در حالات چهره در واکنش به پدیده‌هایی که ایجاد هیجان می‌کند، همگانی است و با تغییر در دستگاه عصبی خود مختار همراه است، برخی از محققان از حالات چهره ی کودک عواطف خاصی را استنباط می‌کنند که مهمترین آنها عبارتند از خنده، ترس، خشم و غریبی کردن (ماسن،ترجمه یاسایی).

کودکان نوپا در ابراز عواطف و خلق و خو با یکدیگر متفاوتند. منظور از خلق و خو، تمایلات و ویژگی‌های ذاتی است که اساس رفتار مشخص را تشکیل می‌دهد. برای مثال کاگان و همکارانش مشاهده کردند که برخی از کودکان از هنگام تولد، وقتی در مقابل یک شخص یا یک موقعیت ناآشنا قرار می‌گیرند، بیش از اندازه کمرویی نشان می‌دهند. این تفاوت‌ها همچنان باقی می‌مانند و پیامدهای اجتماعی عمیقی به همراه می‌آورد (و ندرزندن،ترجمه ی گنجی، 1385).

خلق و خو کانون اصلی رشد شخصیت، تعهد و خود گردانی می‌باشد. خلق وخو شیوه ی منحصر به فردی است که شخص با افراد و موقعیت‌ها ارتباط برقرار می‌کند. از هنگام تولد، تفاوت‌های مشخصی از نظر ویژگی‌های خلق و خویی در کودکان نمایان است (هوک، کلویر – ماوس، 2002).

به طور کلی می‌توان گفت خلق و خو و شخصیت افراد تحت تأثیر دو دسته عوامل موروثی و عوامل محیطی شکل می‌گیرد . عوامل موروثی شامل ویژگی‌های جسمی و آن دسته از آمادگی‌هایی است که احتمالاً از طریق وراثت از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. مثلاً بیماری اسکیزوفرن که تعداد بستری شدگان آن از بزرگترین ارقام بیماری‌های دنیاست، در بین دوقلوهای یکسان که حتی در دو محیط کاملاً مختلف پرورش یافته باشند، به مراتب بیشتر از خواهران و برادران عادی است (احدی، بنی جمالی، 1380).

اگرچه تأثیرات ژنتیکی برخلق و خو مشخص است ولی در عوض هیچ تحقیقی نشان نداده است که نوباوگان سبک‌های هیجانی خود را بدون حمایت محیط حفظ می‌کنند. در عوض وراثت و محیط معمولاً به کمک هم به ثبات سرشت یا خلق وخو را تقویت می‌کنند . از مهمترین عوامل محیطی که در خلق و خوی کودک تأثیر مهم دارد رفتار متقابل پدر و مادر با کودک می‌باشد که به آن اصل دو سویه می‌گویند . رشد کودکان محصول نقش متقابل بین خصوصیات خودشان و افرادی است که با آنها سروکار دارند و نتیجه ی عمده این کنش متقابل بین مادر و کودک، نوعی وابستگی عاطفی است که ایجاد امنیت روانی می‌کند (ماسن، ترجمه ی یاسایی، 1380) در تحقیقی که توسط هوک و کلویر ماوس، (2002)، انجام گرفت نتایج تحقیق نشان داد که

حساسیت و پاسخدهی مادران به عکس العمل‌های کودک موجب ایجاد احساس امنیت در سال‌های اولیه ی زندگی کودک می‌شود و غالباً با افزایش حرف شنوی، همکاری و خود مختاری کودک نوپا همراه است . منظور از حساسیت در اینجا به رفتارهایی اطلاق می‌شود که به موجب آن مادر بر اساس سطح رشد و وضعیت فعلی کودک، به هر گونه اشاره و حرکت کودک نظیر نیات،اهداف و اقدامات توجه دارد و پاسخدهی به واکنش‌ها یا رفتارهای مادرانه ایی اطلاق می‌شود که از اقدامات و رفتارهای کودک قابل پیش بینی بوده و یا بر آنها موثر هستند.

با توجه به این موضوع و اهمیت این رابطه، ما در این پژوهش، به بررسی خلق و خوی کودکان نوپایی که در مراکز شبانه روزی، نگهداری می‌شوند و از داشتن این رابطه و وابستگی عاطفی محروم هستند با کودکان نوپای همسال که در محیط‌های عادی رشد و پرورش می‌یابند، می‌پردازیم تا مشخص شود آیا قرار گرفتن در شرایط محیط‌های شبانه روزی، بر خلق و خوی آنان تأثیر می‌گذارد یا خیر؟
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

پایان نامه انواع برنامه ریزی و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه

بر برنامه ریزی می داند ولی برخی دیگر ، برنامه ریزی جوانب مهم کار مدیریت به شمار می رود هر مدیری وظیفه دارد منهی نوع و وسعت آن را با توجه به میزان اختیارات مدیر و ماهیت کار سازمانی تغیر می کند بنابراین برنامه ریزی درست و به موقع مدیران موجب پیشگیری از اتلاف وقت و به هدر نرفتن سرمایه های انسانی می شود و باعث می شود فعالیتها اهداف پیش بینی شده سوق داده شود .

 

 

 

بیان مسئله :

انواع برنامه ریزی البته از لحاظ دامنه عمل در کل مدتهاست که اذهان عمومی یا شاید اذهان اشخاصی نظیر محققان را در برگرفته است و اخیرا برای چرخش آموزش و پرورش بهتر برنامه ریزی در راس امور قرار گرفته چرا که این مسئله می تواند از یک تا صد در صد تاثیر را برمیزان کارایی مدارس داشته باشد . هر نوع برنامه ریزی مشخص می تواند تاثیر مشخص و پر واضحی را بر کارایی مدارس داشته باشد .

برنامه ریزی، مانند پلی، زمان حال را به آینده مربوط می کند. هر کس ‍ می تواند با برنامه ریزی و تعیین اهداف مورد نظر و پیش بینی راه های دستیابی به آن ها، در جهتی صحیح حرکت نموده و به موفقیت لازم دست یابد.
برنامه ریزی، یکی از ارکان اصلی سازمان ها بوده و ادامه حیات سازمان و دستیابی به نتایج مورد نظر، بدون داشتن برنامه ای مشخص، غیر ممکن می نماید. فقدان برنامه ریزی در سازمان با عدم توفیق سازمان و شکست آن در مأموریت های محول شده ملازم است. برنامه ریزی دو رکن اصلی دارد که عبارت است از: تعیین اهداف و پیش بینی راه های دستیابی به آن ها. دوم آن که، در برنامه ریزی بایستی دو نکته مهم همواره مورد نظر باشد: یکی داشتن دوره زمانی مشخص و دیگر داشتن بودجه و هزینه معین( حكیمی ، 1378، ص 169) .
بنابراین، می توان برنامه ریزی را در یک عبارت مختصر و جامع این گونه تعریف کرد:
برنامه ریزی عبارت است از تعیین اهداف و پیش بینی راه های دستیابی به آن ها در دوره زمانی مشخص و با هزینه معین.برنامه ریزی علاوه بر این که نقش هدایت کردن و راهنمایی را در سازمان به عهده دارد، به مدیران سازمان ها این امکان را می دهد که از منابع و امکانات سازمان به صورت مناسب و بهینه استفاده نمایند. برنامه ریزی می تواند در تصمیم گیری درست، مدیران را یاری داده و با شناسایی به موقع فرصت ها، و عوامل تهدید کننده سازمان، مدیران را در استفاده صحیح از فرصت ها و مقابله به موقع در برابر تهدیدها کمک کند.( همان منبع ، ص170)

و اما سوال اصلی كه در این تحقیق می‌خواهیم به آن پاسخ دهیم این است كه آیا برنامه ریزی توسط مدیران در مدارس شامل  هدف گذاری ، پیش نگری و بودجه بندی است می تواند بر بهتر شدن فعالیت ها در مدارس تاثیر داشته باشد

 

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :

انسانها با حرکت در مسیر تکامل و رشد عقلانی خود به تدریج به ضرورت برنامه ریزی در زندگی واقف شدند و آن را به منزله ابزاری در مدیریت و رهبری نظام آموزشی و اجتماعی مورد توجه قرار دادند سازمانها و موسسه های اداری امروز به طور پیچیده

پژوهش در این زمینه لازم است زیرا برنامه ریزی به عنوان اصلی از اصول اساسی مدیریت، یکی از وظایف مهم و حیاتی مدیران بوده و نقش بسیار مهمی در موفقیت و پیشرفت سازمان ها، و کارآیی و اثر بخشی مدیران دارد. پژوهش در این زمینه لازم است زیرا مدیران همواره تلاش می کنند تا کارآیی و اثر بخشی خود و سازمان شان را افزایش دهند. بی تردید تلاش آن ها بدون توجه به مسأله برنامه ریزی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید؛ چرا که اگر در سازمان برنامه ریزی صورت نگیرد و برنامه های صحیح و دقیق طراحی نشود، بدین معناست که اهداف سازمان و نیز راه ها و ابزار مناسب برای دستیابی به آن ها مشخص نشده است؛و آن گاه که اهداف سازمان و راه های دستیابی به آن ها روشن و مشخص نشده باشد، اثر بخشی و کارآیی به هیچ وجه تحقق نخواهد یافت.
پژوهش در این زمینه لازم است زیرا ضرورت برنامه ریزی قبل از دست زدن به هر کار، و اهمیت ویژه آن امری عقلانی است؛و روشن است که اقدام به هر کار، بدون بررسی جوانب مختلف و برنامه ریزی برای آن، نشان دهنده نقصان عقل و یا عدم بهره گیری صحیح و مناسب از این نعمت بزرگ الهی است.و اما انجام نگرفتن چنین پژوهش هایی در زمینه برنامه ریزی مدیران می‌تواند باعث عدم آگاهی آنها از اهمیت مقوله برنامه ریزی شود و همین بی اطلاعی و نداشتن آگاهی كافی می تواند باعث عدم كارایی در سازمان شود . با انجام نگرفتن چنین پژوهش هایی ما نمی توانیم عیوب و نقاصان هایی را كه در بعضی از برنامه ریزیهای مدیران وجود دارد شناسایی كرده و همین باعث عدم كارایی بهتر در سازمان می شود .

 

اهداف پژوهش :

هدف کلی : بررسی و مقایسه بین انواع برنامه ریزی و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه مقطع متوسطه شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 90-89

اهداف جزیی :

1 – تعیین رابطه بین برنامه ریزی کوتاه مدت مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه

2 – تعیین رابطه بین برنامه ریزی بلند مدت مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه

3 – تعیین رابطه بین برنامه ریزی متمرکز مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه

4 – تعیین رابطه بین برنامه ریزی غیر متمرکز مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه

5 – تعیین رابطه بین برنامه ریزی جامع مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه

6 – تعین رابطه بین برنامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت در مدارس دخترانه و پسرانه

7 – تعیین رابطه بین برنامه ریزی متمرکز و غیر متمرکز در مدارس دخترانه و پسرانه .

 

سوالات پژوهش :

1 – آیا بین برنامه ریزی کوتاه مدت مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معناداری وجود دارد .؟

2 – آیا بین برنامه ریزی بلند مدت مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معنا داری وجود دارد ؟

3 – آیا بین برنامه ریزی متمرکز مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معنا داری وجود دارد ؟

4 – آیا بین برنامه ریزی غیر متمرکز مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معنا داری وجود دارد ؟

5 – آیا بین برنامه ریزی جامع مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معناداری وجود دارد ؟

6 – آیا بین تاثیر برنامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت مدیران در مدارس دخترانه و پسرانه بر میزان کارایی تفاوت معناداری وجود دارد ؟

7 – آیا بین برنامه ریزی متمرکز و غیر متمرکز مدیران در مدارس دخترانه و پسرانهبر میزان کارایی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟

8 –  آیا میزان کارایی در مدارس دخترانه و پسرانه متفاوت است .

 

فرضیات :

1 –بین برنامه ریزی کوتاه مدت و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معنا داری وجود دارد .

2 – بین برنامه ریزی بلند مدت مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معنا داری وجود دارد

3 – بین برنامه ریزی متمرکز مدیران و میزان کارایی آن در مدارس دخترانه و پسرانه رابطه معناداری وجود دارد

4 – بین برنامه ریزی غیر متمرکز مدیران و میزان کارایی آن در مدارس رابطه معناداری وجود دارد

5 – بین برنامه ریزی جامع  مدیران و میزان کارایی آن در مدارس رابطه معنا داری وجود دارد

6 –بین تاثیر برنامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت مدیران در مدارس دخترانه و پسرانه بر میزان کارایی تفاوت معناداری وجود دارد

7 –بین برنامه ریزی متمرکز و غیر متمرکز مدیران در مدارس دخترانه و پسرانه بر میزان کارایی تفاوت معنا داری وجود دارد

8 –  آ میزان کارایی در مدارس دخترانه و پسرانه متفاوت است .

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی -گسترش نوآوری در موسسات آموزش عالی بر مبنای مدل مالكوم بالدریچ

با پیشرفت های روز افزون علم و فناوری و جریان گستردگی اطلاعات و ارتباطات جوامع امروزی بیش از پیش دچار پیچیدگی و چالش شده است.لذا هر جامعه و سازمانی برای بقاء و جلوگیری از رکود و عقب ماندگی نیازمند تحول و نوآوری است. و از آنجا که نو آوری تغییری است معنی دار که برای بهبود خدمات و فرآیندهای سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای ذینفعان سازمانها صورت می گیرد برای دستیابی به تمامی ابعاد مقوله ی نوآوری باید بر تمامی بخش های یک سازمان متمرکز شد.)شرفی،1387)

در این بین دانشگاهها به عنوان سازمان هائی که نقش اساسی در تولید اندیشه های جدید و نیز انباشت و انتقال دانش جدید دارند و به صورتی روزافزون نیازمند به روزسازی و ارتقاء نوآوری هستند که  مورد توجه ما در مطالعه ی پیش رو قرار گرفته اند. از میان مدل های تعالی کیفیت و نوآوری نیز مدل مالكوم بالدریج[1] را در نظر گرفته ایم که بر مبنای این مدل سازوکارها و مجموعه ارزشها و مفاهیم کلیدی در قالب 8 معیار برای ارتقاء نوآوری تعریف شده است.از جمله مزایای عمده این مدل بر سایر مدل های تعالی عملکرد موجود مانند: مدل کانجی[2]، EQFM [3]و یا دمینیگ[4] این است که با توجه به مطالعه ما در حوزه ی محیط آموزشی دانشگاه این مدل مراکز آموزشی را دربرگرفته و شامل می گردد.(صفایی فخری وجلال وندی،1389)

از طرفی کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغه هائی است که همیشه نظام های دانشگاهی برای دستیابی به آن تلاش می کنند.

بنابراین ارتقای مستمر کیفیت آموزش عالی مستلزم استفاده از ارزیابی آموزشی است و لزوم استقرار یک سیستم ارزیابی کارآمد و هدفمند در نظام آموزشی عالی به منظور بررسی و ارزشیابی کیفیت و نوآوری های آموزشی امری اساسی است که شاید امروزه بیش از پیش نیاز به آن از طرف دانشگاه ها و مراکز آموزشی احساس می شود.(لبانی مطلق،1387)

بر این اساس آنچه که نیاز است یک مدل یا ابزار است که فرآیندی سیستماتیک برای پیشبرد و مدیریت که با هدف بهبود عملکرد سازمانها در کلیه ابعاد و ارتقای کیفیت طراحی شده باشد.اگر چه هیچ یک از الگوهای بهبود کیفیت بدون محدودیت نیست مفید بودن مدل بالدریج در آموزش عالی نسبت به سایر مدل های مشابه به روشنی مشخص است زیرا این معیار با شروع فرآیند بهبود و ارزیابی نظام یافته چهارچوب قابل اعتمادی را از طریق تغییرات همراه با نوآوری فراهم می کند.(لبانی مطلق،1387)

دانلود مقاله و پایان نامه

 

پژوهش حاضر بنا بر تعاریفی که از مقوله نوآوری در موسسات آموزش عالی وجود دارد به بررسی راهکارها و روش هایی می پردازدکه بر مبنای اصول هشت گانه مدل مالکوم بالدریج منجر به گسترش نوآوری در این موسسات می گردد.در این راستا با طرح پرسشنامه هایی در ارتباط با هر یک از معیار های مدل و نیز انجام مصاحبه با افراد صاحب نظر در زمینه تحقیق به جمع آوری اطلاعات لازم پرداخته ایم که در نهایت بتوانیم بتوانیم به جمع بندی و نتیجه گیری از این نظرات راهکارهای مقتضی و مورد استفاده برای نوآوری را که بنابر تعریف فرآیند هدایت شده طرح ایده های جدید و دانش جدید در باب تولیدات و خدمات یک سازمان است بر مبنای مدل مالکوم بالدریج بیابیم. (احدی و مسچی،1387)

 

1-2. بیان مسئله

رشد بی وقفه دانش و تکنولوژی در جهان فرامدرن کنونی و گستردگی دامنه آن کشورهای در حال توسعه را ملزم به سرمایه گذاری در تربیت و پرورش افرادی خلاق و نوآور نموده است تا بنیادهای علمی جامعه را مستحکم نموده و به ارتقاء تکنولوژیک کشور همت گذارند. از آنجا که موفقیت شرکت ها و سازمانها در گرو افزایش نوآوری آنهاست ضرورت توجه به نوآوری و کاربست آن درجامعه ، تسهیل گر دستیابی به اهداف توسعه پایدار است. ( امیدیان زاده، ۱۳۸۷) و از آنجا که دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مرکز تحولات یک جامعه هستند باید باید به گونه ای مدیریت شوند که نوآوری به عنوان دانشی ضروری مطرح گردیده و گسترش داده شود. ( صالحی امیدی۱۳۸۷)

با توجه به این مطالب مسئله تحقیق پیش رو این است که با توجه به انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات و در محیط پر رقابت امروزی که تقاضا برای ورود به دانشگاه پیش از پیش بالا رفته و انتظارات مشتریان آموزش عالی با چالش های فراوانی مواجه شده نیاز به نوآوری در آموزش عالی الزامی است! دانشگاه ها باید به گونه ای مدیریت شوند که نوآوری به عنوان یک فرهنگ و بخشی از فعالیت های روزانه درآید( هریس[5] به نقل از نصر آزادانی،1387).

واضح است که بسیاری مؤسسات آموزشی فاقد یک چهارچوب سیستماتیک برای ایجاد تغییرات و مدیریت نوآوری هستند که در این بین مالكوم بالدریج مدل مناسبی را برای تعالی عملکرد ارائه می دهد و می توان قسمت مجهول مسئله را که همان ایجاد راهکارهائی برای ارتقاء نوآوری در یک سازمان است را بر اساس آن روشن ساخت، هدف از تحقیق حاضر بررسی استراتژی های ممکن برای ارتقاء و گسترش فعالیت‌های نوآورانه در آموزش عالی بر پایه مدل بالدریج است. معیار مذکور معیار جامعی برای تنظیم رسالت، چشم انداز، ارزشها، اهداف و چالش های راهبردی فراهم می سازد که تا کنون مؤسسات آموزشی زیادی برای بهبود درونی و ارتقاء سطح کیفیت استفاده نموده اند( لبانی مطلق، 1387)و متغیری که در این تحقیق سعی در بررسی آن داریم راهکارهای گسترش نوآوری در مراکز آموزش عالی می باشد و به طور موردی دانشگاه ایلام مورد بررسی قرار گرفته است.

طبیعی است که آموزش عالی دارای همه ی عناصری است که برای تغییر و نوآوری ضروری است و آنچه که نیاز است یک مدل یا ابزار است که فرآیندی سیستماتیک برای پیشبرد و مدیریت تغییرات فراهم سازد که ما از میان مدل های تعالی عملکرد موجود مدل مالكوم بالدریج را به این منظور انتخاب کرده ایم.

مساله اصلی تحقیق حاضر یافتن راهکارها و روش هایی است که بر مبنای مدل انتخابی ما تحت عنوان مدل تعالی عملکرد مالکوم بالدریج و بر اساس معیارهای هفت گانه این مدل به صورتی سیستماتیک و نظام یافته بتواند نوآوری و خلاقیت را در یک موسسه آموزش عالی اشاعه دهد چراکه موسسات آموزش عالی بعنوان مرکز تحولات در جامعه نیازمند به روز سازی و بهبود اوضاع برای رویارویی با مسائل و چالش های پیش رو هستند.

[1] – malkom Baldrige

[2] -Kanji

[3] – europen    foundation   for  quality  managment

[4] -Deming

[5] – haris crise

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

پایان نامه علوم تربیتی (مدیریت برنامه ریزی آموزشی) رابطه عزت نفس و سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی

:

یکی از طبیعی ترین گروههایی که می تواند نیازهای انسان را ارضا کند خانواده است. وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان و تربیت آن ها، برقراری ارتباطات سالم اعضا با هم و کمک به، استقلال کودکان است، حتی اگر کودک کم توان ذهنی1، نابینا2 ، یا ناشنوا  3باشد. کم توان ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثر شرایط مختلف قبل از تولد و یا پس از تولد کودک پدید می آید.تولد و حضور كودكی با كم توانی ذهنی در هر خانواده ای می تواند رویدادی نامطلوب و چالش زا تلقی شود كه احتمالا تنیدگی، سرخوردگی، احساس غم و نومیدی را به دنبال خواهد داشت. شواهد متعدد حاکی از آن است که والدین كودكان دارای مشكلات هوشی، به احتمال بیشتری با مشكلات اجتماعی، اقتصادی و هیجانی كه غالبا ماهیت محدود كننده، مخرب و فراگیر دارند، مواجه می شوند. در چنین موقعیتی گر چه همه اعضای خانواده و كاركرد آن، آسیب می بیند فرض بر این است كه مشكلات مربوط به مراقبت از فرزند مشكل دار، والدین، به ویژه مادر را در معرض خطر ابتلا به مشكلات مربوط به سلامت روانی قرار می دهد بررسیها نشان داده اند كه والدین دارای فرزند كم توان ذهنی، در مقایسه باوالدین كودكان عادی، سطح سلامت عمومی  پایین تر و اضطراب بیشتر احساس شرم و خجالت بیشتر و سطح بهزیستی روانشناختی پایین تری دارند (میکائیلی ،1388).

در سالهای اخیر در کشور ایران مانند سایر کشور های جهان علاقه بخصوص مهم از طرف مقامات دولتی و هم از جانب مردم به امر بهداشت روانی نشان داده شده است و اثرات آن در بهبود و اوضاع بیمارستانهای روانی و به کاربردن روشهای صحیح در پیشگیری مشاهده می گردد. عدم سازش وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهور و فراوان است و در هرطبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی اشخاص نامتعادل وجود دارند.هر شخص ممکن است گرفتار ناراحتی روانی شود خود به خود کافی نیست زیرا که بهداشت فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده  بلکه هدف اصلی آن پیشگیری ا ز وقوع ناراحتی ها  می باشد. پیشگیری عبارت است از به وجود آمده عاملی که مکمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی است. یکی از شرایط اصولی بهداشت اصولی بهداشت روانی این است که شخص به خود احترام بگذارد و خود را دوست بدارد(شاملو، 1376).

در طول یک قرن گذشته بسیاری از روانشناسان اتفاق نظر دارند که انسان نیازمند به عزت نفس است. در ادبیات روانشناختی مطالب مفصلی درباره عزت نفس وجود دارد و تا امروز تحقیقات و مطالعات زیادی درباره عزت نفس و ارتباط آن با متغیرهای متعدد دیگر انجام گرفته است که بیشتر تحقیقات این مطلب مهم و اساسی را تایید می کنند که عزت نفس بالا از عوامل مثبت و موثر در بهداشت روانی و عزت نفس پایین از عوامل مستعد کننده ناراحتی های روانی می باشد. عزت نفس عبارت است: از احساس ارزشمند بودن، این حس از مجموع افکار احساسات، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی  دارند، نیازمند عزت نفس هستند. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند، معمولاً احساس خوبی نیز به زندگی دارند.آنها می توانند با اطمینان، مشکلات مواجه شوند و از عهده آنها بر آیند(کلمز 1375).

کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر به گروهی از کم توانان-ذهنی اطلاق می شود که دارای بهره هوشی 50 تا75 هستند و از نظر سنی در محدوده 6-12 در قرار دارند. در پژوهش حاضر منظور از کم توان  ذهنی آموزش پذیر کسی است که براساس تشخیص کارشناسان سنجش آموزش و پرورش در آموزشگاههای استثنایی مشغول به تحصیل هستند. همچنین والدین دارای کودکان کم توان ذهنی از جمله گروههای مورد بررسی در مطالعه حاضر هستند. در پژوهش حاضر کودک عادی به کودکی گفته می شود که مشکل کم توان ذهنی یا نابینایی و ناشنوایی ندارد و دچاراختلالات یادگیری نیست و از نظر روانی مشکل خاصی ندارد. کودک استثنایی و والدین نه تنها بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند بلکه سایر اعضای نظام خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند. وجود کودک استثنایی اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می شود. در تعریف سلامت روانی باید این نکته را در نظر داشت که هر انسانی که بتواند با مسائل عمیق خود کنار بیاید، باید با خود و دیگران  سازش یابد و در برابر تعارض های اجتناب ناپذیر درونی خود دچار استیصال نشود و خود را به وسیله جامعه طرد نسازد فردی است دارای سلامت روانی(نریمانی و همکاران،1386).

تقریباً 60 سال پیش سازمان بهداشت جهانی سلامت را به عنوان  حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفاً بیمار نبودن تعریف کرد(سازمان بهداشت جهانی،2001 و 2004). جاهودا(1958) از نداشتن بیمار روانی به عنوان معیار سلامت روانی انتقاد و به جای آن معیارهای چندگانه را برای سلامت روانی ارائه کرد. متاسفانه تا مدتها پیشرفت قابل ملاحظه ای در کاربرد این دیدگاههای در قلمروهای علمی و عملی مشاهده نشد. سلامت یک مفهوم چند بعدی است که علاوه بر بیمار و ناتوان نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی1را نیز در بر می گیرد. اغلب روانپزشکان، روان شناسان و محققان بهداشت روانی جنبه های مثبت سلامت را نادیده می گیرند. تلاش هایی که در جهت گذر از الگوهای سنتی سلامتی صورت گرفته گر چه زمینه لازم را برای تلقی سلامت به عنوان حالتی از بهزیستی(نه صرفا نبود بیماری) فراهم ساخته ولی کافی نیست. البته الگوهای جدید سلامت نیز به طور عمده بر ویژگیهای منفی تاکید دارند و در آنها ابزارهای اندازه گیری سلامت اغلب با مشکلات بدنی(تحرک2، درد3، خستگی و اختلالات خواب)، مشکلات روانی (افسردگی4، اضطراب5 و نگرانی) و مشکلات اجتماعی(ناتوانی در ایفای نقش اجتماعی، مشکلات زناشویی) سروکار دارند. در دهه گذشته ریف6 و همکارانش(1926) 6 الگوی بهزیستی روانشناختی یا بهداشت روانی مثبت را ارائه کردند. بر اساس الگوی ریف بهزیستی روانشناختی از 6 عامل تشکیل می شود. پذیرش خود(داشتن نگرش مثبت به خود) رابطه مثبت با دیگران(برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و توانایی همدلی)، خودمختاری(احساس استقلال و توانایی ایستادگی در مقابل فشارهای اجتماعی) ، زندگی هدفمند ( داشتن هدف در زندگی و معنا دادن به آن) رشد شخصی(احساس رشد مستمر) و تسلط بر محیط(توانایی فرد در مدیریت محیط). الگوی ریف به طور گسترده در جهان مورد توجه قرار گرفته است. ریف این الگو را بر اساس مطالعه متون بهداشت  روانی ارائه کرد و  اظهار داشت مولفه های الگو، معیارهای بهداشت روانی مثبت است و این ابعاد کمک می کند تا سطح بهزیستی و کارکرد مثبت شخص را اندازه گیری کرد.(ریف وهمکارانش 1926)

از ویژگیهای عمده انسان آگاهی او از رفتار خود و برخوداری وی از نیروی تفکر است، انسان می تواند از رفتار خود آگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور مختلف از نیروی تفکر خود استفاده کند، اما انسان همیشه از آنچه که انجام     می دهد آگاه نیست، به سخن دیگر گاهی انسان عملی را انجام می دهد که اما از انگیزه رفتار خود یا هدف آن رفتار آگاه نمی باشد. وقتی والدین برای اولین بار با این حقیقت روبرو می شوند که کودکشان استثنایی است واکنش  آنها پیامد هایی خواهد داشت، وجود کودک معلول ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط یک یک افراد خانواده با هم و هریک از آنها با کودک معلول وارد می سازد و همین اثرات ناخوشایند چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه قابلیت حل نیابند ضایعات جبران ناپذیری بر روان والدین، سایر نوباوگان خانواده خصوصاً کودک معمول باقی می گذارد. واکنشهای شایع والدین ممکن است به صورت احساس گناه1 ناکامی و محرومیت2 انکار واقعیت یا کتمان حقیقت3 اضطراب و نگرانی باشد0 این قبیل واکنشها تا زمانی که به کنترل در نیایند و تعدیل نشوند نه فقط سلامت روانی اعضای خانواده را به مخاطره می اندازند بلکه نوع تعامل و ارتباط اعضای خانواده و کودک معلول ذهنی یا جسمی را پیچیده   می سازد و در نهایت موجب اضمحلال انرژی  روانی و دیگر توانمندیهای آنان می شوند(میلانی فر1347)

2-1 بیان مسأله:

حضور كودك عقب مانده ذهنی در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد و سلامت روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار می‌دهد، كودك بر اثر تعارض‌های شدید میان اعضای خانواده، كل خانواده را درگیر بحران می‌كند. ممكن است روابط خانوادگی، افزایش فشارهای ناخواسته جسمی، هیجانی و مالی ضعیف شود كودك عقب مانده ذهنی می‌تواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد كند از جمله ایجاد تشدید اختلافاتی زناشویی،‌جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خجالت و خشم1 و بسیاری از مسایل دیگر(بردن2، 1980).مراقبت مداوم از كودك عقب مانده ذهنی اغلب برای والدین استرس‌زا می‌باشد زیرا این دشواری های كودكان به طور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها اثر می‌گذارد(كرنیك3 و همكاران، 1983). تحقیقات نشان داده است كه والدین كودكان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشكلات زندگی خانوادگی و دشواری‌های عاطفی قرار دارند(بكمن4، 1991 سینگر واوروین 1989).

به طور كلی خانواده كودك معلول به لحاظ داشتن كودكی متفاوت با سایر كودكان با مشكلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبه روست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد می‌كنند كه سبب بر هم خوردن آرامش و یكپارچگی خانواده می‌شوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. عزت نفس یكی از مهمترین عوامل تحول و شكل‌گیری شخصیت است و نقش بنیادین در سلامت روانی دارد به گونه‌ای كه عزت نفس پایین و شكل‌گیری احساس خود كم بینی در والدین زمینه‌های آسیب روانی را فراهم می‌نماید( ولی زاده و همكاران و 1387).

عزت نفس5 مفهوم روانشناختی بسیار عام و در عین حال بسیار مهم است اما به طور کلی می توان عزت نفس را احساس ارزشمندی شخص تعریف نمود. احساسات و افکار مردم درباره خودشان اغلب بر احساس تجارب روزانه تغییر پذیر است و به طور موقت بر احساس فرد تاثیر می گذارند. البته عزت نفس، بنیادی تر از آن است که  افت و خیزهای معمول می توان نوسانات گذرایی بر نحوه احساستشان نسبت به خود ایجاد کند، ولی این تاثیرات بسیار محدودند، بر عکس آنهایی که عزت نفس پایینی دارند افت و خیزهای معمول می تواند زندگی آنها را دگرگون کند. عزت نفس معمولاً به عنوان ارزیابی شخص از ارزشمندی خویش تعریف می‌شود افرادی كه عزت نفس بالایی دارند خودپذیرا و خود ارزشمند هستند. روانشناسان اجتماعی عزت نفس را ارزیابی مثبت و منفی از خود می‌دانند به طوری كه فرض       می شود عزت نفس تا حدودی با ثبات است. عزت نفس یا همان احترام به خود یكی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشكیل می‌دهد و به طور حتم روی جنبه‌های شخصی انسان اثر می‌گذارد و كمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه‌های شخصیت به صورت ناهماهنگ خواهد شد و حتی ممكن است باعث پدیدآیی بیماریهای روانی گوناگون مانندافسردگی، كمرویی، پرخاشگری1، ترس و… شود(بیابانگرد،‌).

عزت نفس بالا بستگی به شكل‌دهی ارزشها و استانداردهای خود والدین دارد همچنین به رفتار سالم بستگی دارد، زمانی كه افراد از سلامتی كامل برخوردار باشند ولی عزت نفس بالایی نداشته باشند در رفتار خود عزت نفس پایین نشان می‌دهند(شاطرلو،1386).

سلامت روانی یكی از مباحث مهمی است كه در رشد و بالندگی خانواده و جامعه موثر می‌باشد. سازمان بهداشت جهانی2(2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی كه درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده كرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف می‌كند. به طور كلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های روانی، كنترل عوامل موثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است(میلانی فرد، 1386).

با توجه به فراوانی کودکان عقب مانده ذهنی که هم بر جامعه و هم بر خانواده بار مالی و بخصوص بار عاطفی و روانی به دنبال دارند و از سوی دیگر این کودکان طبق اصل 130 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارایی حقوق هستند ازجمله  اینکه دولت موظف است برای این کودکان در حد توان خدمات آموزش و رفاهی فراهم سازد. این در حالی است که یک کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ای  ساختار خانواده را تحت تاثیر قرار داده و سلامت روان اعضای بخصوص والدین را تحت الشعاع قرار می دهد بخصوص که کارکردهای روانشناختی خانواده را مختل می سازد که بهترین این کار کردها عبارتند از:

الف) ابراز کردن: والدین و تک تک فرزندان باید اجازه  ابراز احساسات ،افکار و نظرات خودرا داشته باشند.

ب) اتحاد: خانواده باید یک سیستم متحد و هماهنگ باشد.

ج) ساختار و سازمان: خانواده باید دارای چارچوب، ساختار و سازمان باشد.

د) معنویت و مذهب: خانواده باید ارزشهای مذهبی خود را به اعضا عرضه بدارد.

و) کنترل: خانواده باید اعضای خود را کنترل نماید(آلن  1 2001).

هدف سلامت روان فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده بلكه هدف آن به وجود آمدن عواملی كه مكمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماری‌های شدید روانی و به طور كلی هدف سازمان روان پیشگیری است(شاملو 1382). وجود كودك معلول می‌تواند ضایعات واثرات جبران ناپذیری بروضعیت سلامت روانی و والدین داشته باشد و آدلر در نظام روانشناختی فردی بیان كرده است كه احساس حقارت از طریق تجربه به قدرت شخصی بر انسان تسلط پیدا می‌كند با این وجود آغاز مفهوم منبع كنترل به عنوان یك سازه روان شناختی به دو دهه قبل بر می‌گردد(ادوارد1، 1977).

آموزش‌های روان شناختی شامل آموزش مهارتهای زندگی و آموزش ابراز وجود درمانهای روان شناختی مانند رفتار درمانی و انواع فنون روان درمان و توان بخشی مانند مشكلات ادراكی و شناختی از جمله مداخله‌های روان شناختی تلقی می شوند همچنین مداخله‌های روان شناختی شامل هر گونه اقداماتی است كه روان شناسان و مشاوران به منظور پیشگیری درمان و كاهش مشكلات روان شناختی افراد بکار می برند. هدف نهایی این مداخله‌ها كمك به افراد برای درک بهتر خود و جهان پیرامون، افزایش قابلیت و توانمندی سازگاری و ارتقای سلامت روانی است(یوسفی 1387).

به منظور کاهش مشکلات در رابطه با بروز نقایص جسمی و ذهنی معمولاً در هر جامعه به دو اقدام اساسی می پردازند: قدم اول سعی و کوشش هرچه بیشتر در امر پیشگیری از معلولیت و جلوگیری از بروز نقایص ذهنی و جسمی یا در اختیار گذاردن راه حلهای و رهنمود های لازم ازطریق کتب و مقالات و برنامه های رادیویی، تلویزیونی و غیره بر جامعه و سازمانهای ذیصلاح تا درصد بروز اینگونه عوارض را تا حد امکان کاهش دهند. اقدام اساسی دوم ایجاد امکانات لازم رفاهی و توانبخش مناسب جهت ارائه خدمات به کودکان معلول خانواده آنهاست0از آنجا که وجود کودک معلول زمینه ای برای برای تغییر رفتار اعضای خانواده فراهم می کند، داشتن کودکی معلول در حکم ضربه روانی قابل توجه، موجب بروز احساسات و عکس العمل های  متضاد و تشدید نیازهای و  ایجاد نیازهای جدید، نگرشهای متفاوت و رفتارهای مختلف می شود وبهداشت روانی، تعامل روانی، اجتماعی و روابط والدین، کودک را تحت تاثیر قرارمی دهد0 یکی از مفاهیم اصلی مدل سلامت ،بهزیستی است. مدل سلامت سه نوع بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی را با هم ترکیب کرده ومفهوم جامع و کامل از بهزیستی را هم که جنبه عاطفی(بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کاربردی(بهزیستی روانشناختی و اجتماعی) سلامت روانی را در بر می گیرد به وجود آورده است. سلامت روانی دارای 13 نشانه است که 2 نشانه مرتبط با بهزیستی هیجانی 5 نشانه مرتبط با بهزیستی اجتماعی و 6 نشانه مرتبط با بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است. ودارای مولفه های 1- خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد و …)2- رشد شخصی(داشتن رشد مداوم و …)3- روابط مثبت با دیگران(داشتن روابط گرم و …)4- هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی)5-پذیرش خود(داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و …) 6- تسلط بر محیط (توانایی انتخاب و ایجاد محیطی مناسب و…) می باشد. همچنین والدینی که دارای عزت نفس بالایی می باشند، سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی بهتری نسبت به والدینی دارند که دارای عزت نفس پایین هستند0 با توجه به موضوع تحقیق، سئوال اصلی تحقیق را چنین طرح می کنیم: آیا بین عزت نفس و سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی دروالدین کودکان عادی واستثنایی رابطه ی معناداری وجوددارد؟

 

 

3-1 ضرورت واهمیت پژوهش:

خانواده یک نظام اجتماعی و از ارکان جامعه را به نوعی کوچکترین سلول اجتماعی می باشد که از مناسبات قانونی و شرعی بین زن و شوهر تشکیل می گردد و وظیفه والدین مراقبت از فرزندان و تربیت آنها، برقراری ارتباطات سالم اعضای خانواده با هم و کمک به استقلال کودکان می باشد. از طرفی به اعتقاد جمعی از روان شناسان، مهمترین ابزار انسان برای رسیدن به سعادت خوشبختی عزت نفس می باشد. فقدان عزت نفس یا احساس مقاومت در تماس با دیگران خود را به صورت خجالت، شرمندگی، خود بینی اغراق آمیز و نیاز به خود نمایی و تمایل شدید به تمجید و تاکید دیگران بروز می دهد(فرهادی، 1384).

به اعتقاد برخی از روان شناسان، هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزت نفس افراد کاهش می یابد، به عبارت دیگر ، بین شادمانی و عزت نفس ارتباط علی متقابل وجود دارد. تامین بهداشت همه افراد جامعه از مهم ترین مسایل اساسی هر کشور است، این امر در سه جنبه جسمانی، روانی و اجتماعی مورد ملاحظه قرار می گیرد، در صورتی که بعد روانی بهداشت به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، فراوانی مشکلات روانی و رفتاری رو به فزونی خواهد گذاشت تا حدی که عوارض ناشی از بی توجهی به آن در ابعاد فردی و اجتماعی، خانوادگی و انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اثرات سوء و غیر قابل جبران رادر پی خواهد گذاشت( نوابی نژاد،1376).

بدیهی است که بیماری روانی مخصوص یک قشر یا یک منطقه خاص نبوده و تمامی طبقات جامعه را در بر        می گیرد و هیچ انسانی از فشار روانی و اجتماعی مصون نیست و به طور کلی باید گفت وجود یک بیماری روانی به کار و اقتصاد خانواده لطمه  وارد می کند، در آمد سرانه را کاهش می دهد و رفاه و نشاط فردی را از اعضای خانواده سلب می کند و با تخریب وضایع کردن نیروی انسانی، در اقتصاد واجتماع تاثیر عمیق و سوء بر جای می گذارد. به همین دلیل بهداشت روان در اغلب کشورها در راس برنامه برنامه ملی و بهداشت همگانی قرار دارد(میلانی فر، 1385).

حضور یک کودک استثنایی در خانواده فشار روانی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند سلامت روان آنان را به مخاطره اندازد. بسیار حائز اهمیت است که والدین کودکان دارای نیازهای ویژه با نوع احساسات خود در برخورد با کودکان آشنا شوند. برای سازش با کودک خود نیاز دارند که احساس نسبتاً  خوبی در مورد خود پیدا کنند. زندگی،  ازدواج وکار والدین این گونه کودکان ایجاب می کند تا حدی رضایتمندی را احساس کنند، ممکن است با توجه به این واقعیت که کودکی ناتوان دارند احساس غم وناراحتی کنند، اما نیازی نیست که کل زندگی آنها را هاله ای از غم فرا گیرد(مفیدی، 1376).

اسکینر1 اظهار می دارد که سلامت روانی و رفتارانسان سالم معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی بامشکل روبرو شود ازطریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبود و بهنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش به طور متناوب استفاده می جوید تا وقتی که به هنجار مورد پذیرش اجتماع برسد، به علاوه انسان سالم بایستی آزاد بودن خودش را نوعی توهم پندارد و بداند که رفتار او تابعی ازمحیط می باشد و هر رفتار توسط حدودی از عوامل محیطی مشخص گردد. انسان سالم کسی است که  از تایید ات اجتماعی بیشتری به خاطر رفتارهای متناسب از عوامل متناسب از دیدگاه اسکنیر این باشد که انسان بایستی از علم، به برای پیش بینی بلکه برای تسلط بر محیط خودش استفاده کند. بنابراین فرد سالم کسی است که بتواند با هر روش بیشتری از اصول  علمی استفاده کند و به نتایج سودمندانه تری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال، هدفمندی، غایت نگری و غیره را کنار بگذارد0 رفتار و ویژگیهای شخصیتی والدین تحت تاثیر رویدادهایی است که درسالهای زندگی برای آنها اتفاق می افتد از این رو برای درک فرایندهای روانی آنها یعنی ادارک، الگوهای تفکر، انگیزه ها، هیجانها تعارضها و شیوه های مقابله با آن بایستی بدانیم که این فرایندها از کجا سرچشمه می گیرند و چگونه با گذشت  زمان تغییر می کنند. واکنش همه والدین در مقابل معلولیت فرزندشان یکسان نیست، ولی به طور کلی می توان پذیرفت که قریب به اتفاق والدین این گونه کودکان در مقابل معولیت های فرزندشان به نحوی واکنش نامطلوب ازخود بروز می دهند که نوع و میزان این عکس العمل ها با توجه به جنبه های شخصیتی آنها، زمان بروز واکنش و … با یکدیگر متفاوت می باشد، لذا تمام والدین احتیاج به نوعی کمک دارند تا بتواند ابتدا به طور کامل با مشکلاتشان را با افراد متخصص داشته باشند و از این مهم جز با آگاهی و اطلاع دقیق و مستدل از مسائل و مشکلات والدین دارای فرزند معمول و بررسی وضعیت روانشناختی والدین مسیر نمی گردد با توجه به اینکه وضعیت روانشناختی والدین به طور مستقیم و غیر مستقیم بر شکل گیری رفتار کودکان و مناسبات اجتماعی خویش تاثیر اساسی دارد بسیار حایز اهمیت خواهد بود که بدانیم که والدین این کودکان دارای چه ویژگیهای شخصیتی بوده و چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند تا از این رهگذر داده های دقیق تری جهت استفاده از روشهای مشاوره و توانبخشی و درمان فراهم آورده و زمینه های لازم جهت اقدامات خاص و اساسی  در ابعاد مشاوره، انجمن اولیاء و مربیان، کودکان استثنایی،آموزش خانواده و …. فراهم گردد(اسکینر،1932).

نتایج این پژوهش می تواند برای والدین، مربیان و….که مسئول تعلیم و تربیت کودکان هستند الهام بخش باشد یا به احساسات و نیازهای کودکان توجه نموده و در زمینه ی کمک به عزت نفس و سلامت روانی و همچنین بهزیستی روانشناختی و همچنین خود شکوفایی والدین گام بردارد.

علاوه براین نتایجی این نوع تحقیقات می تواند راهگشایی باشد برای پژوهشگران و دانشجویان روانشناسی که در این زمینه به تحقیق خواهند پرداخت 0

4-1 اهداف پژوهش:

هدف کلی پژوهش حاضر،بررسی ومقایسه ی رابطه بین عزت نفس و سلامت روانی و بهزیستی روان شناختی دروالدین کودکان عادی و کودکان استثنایی می باشد.

 

1-4-1 اهداف جزئی:

1- بررسی رابطه ی بین ویژگی های جمعیت شناختی آزمودنیها(جنس،سن،میزان تحصیلات )و بهزیستی روانشناختی .

2- بررسی و مقایسه ی عزت نفس و بهزیستی روانشناختی در بین والدین کودکان عادی و استثنایی.

3- بررسی و مقایسه ی سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی در بین والدین کودکان عادی و استثنایی.

4- مقایسه ی میزان عزت نفس در بین والدین کودکان عادی و استثنایی.

5- مقایسه سلامت روان در بین والدین کودکان عادی و استثنایی.

 

5-1 سئوالات تحقیق:

1-آیا بین میزان عزت نفس و بهزیستی روانشناختی در والدین کودکان عادی و استثنایی رابطه معناداری وجود دارد؟

2-آیا بین سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی در والدین کودکان عادی و استثنایی رابطه معناداری وجود دارد؟

3- آیا بین بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی واستثنایی رابطه معنی داری وجود دارد؟

4- آیابین میزان عزت نفس در بین  والدین کودکان عادی واستثنایی رابطه ی معنا داری وجوددارد؟

5- آیابین میزان سلامت روان در بین والدین کودکان عادی واستثنایی رابطه ی معنا داری وجوددارد؟

6- آیا بین میزان بهزیستی روانشناختی (با توجه به متغیرهای زمینه ای) در بین والدین کودکان عادی واستثنایی رابطه ی معناداری وجود دارد ؟

 

 

6-1 تعاریف نظری وعملیاتی عزت نفس:

1-6-1 تعریف نظری عزت نفس

عزت نفس معمولاً به عنوان ارزشیابی شخص از ارزشمندی خویش تعریف می‌شود افرادی كه عزت نفس بالایی دارند خودپذیرا و خود ارزشمند هستند. روانشناسان اجتماعی عزت نفس را ارزیابی مثبت و منفی از خود می‌دانند به طوری كه فرض می شود عزت نفس تا حدودی با ثبات است عزت نفس یا همان خود بزرگواری یكی از خصوصیات مهم واساسی شخصیت هر فردی را تشكیل می‌دهد(شاطرلو،1386).

2-6-1تعریف نظری سلامت روان:

سازمان بهداشت جهانی (2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی كه درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده كرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف می‌كند. به طور كلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های روانی، كنترل عوامل موثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است.(میلانفرد،1382)

 

3-6-1 تعریف نظری بهزیستی روانشناختی:

بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است و دارای مؤلفه های :

  • خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد)
  • رشد شخصی (داشتن رشد مداوم)
  • روابط مثبت با دیگران (داشتن روابط گرم و …)
  • هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی و …)
  • پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و …)
  • تسلط بر محیط (توانایی انتخاب و ایجاد محیطی مناسب و …) می باشد.

 

4-6-1 تعریف نظری کم توان ذهنی:

عقبماندگی ذهنی «کم توانی ذهنی[1]» هم نامیده می شود. لذا در این پژوهش از این اصطلاح استفاده خواهد شد. کم توان ذهنی مربوط می شود به کنش عمومی هوشی که به طور معنی داری یا قابل ملاحظه ای کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده ودر طی دوران رشد پدیدار می شود(سیف نراقی، نادری ،1382).

کم توان ذهنی بر اساس تعریف” AAMD“[2] دراین تحقیق مدنظر می باشد ومنظور آن دسته از کودکان کم توان ذهنی که درسطح آموزش پذیر بوده ومحدوده سنی آنان بین 14-9 سال ودارای بهره هوشی بین 55-70 می باشند ودرحال حاضردر مدارس چناران مشغول به

پایان نامه

 دریافت برنامه های آموزشی، تحصیلی وتوانبخشی هستند.

والدین کودکان کم توان ذهنی: منظور از والدین در اینجا مادر و پدر کودکان می باشد که حداقل دارای یک کودک کم توان ذهنی آموزش پذیربوده که درمدارس استثنایی روزانه تحصیل می کند وخدمات توانبخشی دریافت می نماید، پاسخگوی پرسشنامه های این پژوهش والدین هستند که مسئولیت دانش آموز را برعهده دارند.

در فرهنگ آموزش کودکان استثنایی تعریف شده است:

آموزش و پرورش ویژه، به آموزش و پرورشی گفته می شود که برای کودکان با نیازهای ویژه در نظر گرفته شده یعنی کودکانی که به دلایل مختلف نمی توانند به طور کامل از برنامه درسی عادی بهره ببرند.

کودکان استثنایی نیز به کودکانی گفته می شود که بر خلاف اکثریت افراد هم سن خود درشرایط عادی قادربه سازگاری با محیط نباشد واز نظر فکری، جسمانی ، عقلانی، رفتاری با همسالان خود فرق کلی داشته و احتیاج به روشهای خاص تربیتی و آموزشی، درمانی و …. داشته باشد( میلانی فر، 1374).

بنابراین از نظر آموزش کودکی استثنایی است که برای تامین حداکثر نیازهای تربیتی و آموزشی او تغییراتی درشیوه های تربیتی و آموزشی خانواده و در برنامه های مدارس عادی داده  شود.

 

5-6-1 تعریف عملیاتی عزت نفس:

میزان نمره ای است که آزمودنیهااز پرسشنامه عزت نفس هترتون و پولوی کسب می نمایند. نمرات بالا نشان دهنده عزت نفس بالا و نمرات پایین نشان دهنده عزت نفس پایین است.

6-6-1تعریف عملیاتی سلامت روان:

میزان نمره ای است که آزمودنیها از پرسشنامه 28 ماده ای سلامت روان هترتون وپولوی کسب می نمایند .

.Mental Retarded                      1

Blindness.2

Deafness.3

well-beig.1

Mobilty.2

3.Pain

4.Depression

5.Anxiety

Ryff.6

FRUSTRATIon.1

Frustation.2

Denial of Reality.3

Anger       .1

  1. 2. Burden

3.Crnic

  1. 4. Beckman
  2. 5. Self- esteem

 

 

1.Aggression

.World Heallh Organization2

. Allen 1

.Edwards2

1.Skinner

[1] Mental retarded

[2] American Assosietion mental  Retardtion

*اصطلاح عقب مانده ذهنی ونام انجمن عقب مانده ذهنی آمریکا (AAMR)درسال2007به اصطلاح کم توان ذهنی وانجمن کم توان ذهنی ورشدی {اید}(AAIDD) تغییر کرده است.

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد

یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...