ملی کردن به عنوان یکی از اهرم های سلب مالکیت خصوصی با اهداف گوناگون و مختلفی انجام می شود. به عنوان مثال رژیم های انقلابی سوسیالیست، ملی کردن را به صورت یکی از اهداف اساسی خود که برانداختن مالکیت خصوصیِ وسایل تولید است دنبال می کردند. در رژیم های اقتصاد آزاد نیز ملی کردن بعضی از رشته های صنایع و ارتباطات و خدمات به سود همگان به ویژه پس از جنگ جهانی دوم رایج شد. نوع دیگر ملی کردن اکثراً در کشورهای جهان سوم که تحت سلطه استعمار و استبداد بوده اند با هدف باز پس گیری منابع طبیعی و تولیدی انجام می گیرد. هدف اصلی از این گونه ملی کردن، انطباق نظام مالکیت و مدیریت صنایع ملی شده با مبانی ایدئولوژیک نظام جدید و اهداف و آرمانهای انقلابی است. اغلب این موارد بدون پرداخت هرگونه غرامت انجام شده و کارخانجات، صنایع و مؤسسات با کلیۀ اموال متعلق به آنها از مالکیت مالکین خصوصی منتزع و به دولت منقل شده است. مانند ملی کردن برخی کارخانجات، شرکت های خصوصی و تولیدی، سرمایه های خارجی و… که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به موجب مصوبات شورای انقلاب صورت گرفت.(قانون ملی شدن بانک ها مصوب 17/3/58 و قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران مصوب 10/4/58). اما نوع دیگر ملی شدن به معنی لغو مالکیتهای خصوصی قبلی، تملک و استقرار مالکیت دولت بر منابعی است که تا پیش از آن از مشترکات عمومی و یا مباحات محسوب و مطابق ماده 27 قانون مدنی، افراد مجاز بودند «هر یک از اقسام مختلفه آنها را تملک کرده و یا از آنها استفاده کنند.». با گسترش جمعیت، افزایش نیازها و کمبود این منابع و نظر به سایر مصالح عمومی، دولت مجبور شد با وضع قوانین و مقررات، تملک این گونه مباحات توسط اشخاص خصوصی را منتفی و یا محدود نماید و صرفاً تحت ضوابط و شرایط خاصی اجازه «استفاده» از این منابع را به شرط دریافت مجوز از دولت آن هم به میزان و مقدار مشخص به افراد بدهد. به عنوان مثال طبق مواد 148 تا 160 قانون مدنی مصوب 18/2/1307 آب های عمومی، انهار طبیعی، رودخانه ها و منابع آب زیرزمینی جزء «مباحات » محسوب می شد که هر کس می توانست با رعایت قوانین مربوط آن را حیازت نموده و مالک آن شود. قوانین مورد اشاره در این راستا همان مقررات مندرج در مواد 148 تا 160 قانون مدنی است که ضوابط ساده ای از قبیل رعایت حق تقدم افراد در تملک آب های مباح، چگونگی تقسیم آب در نهرهایی که توسط دو یا چند نفر مشترکاًٌ احداث می شود و… بوده است. اما «قانون آب و نحوه ملی شدن آن» مصوب 12/4/1347 به حاکمیت مواد یاد شده پایان داد و آب های عمومی را از زمرۀ مباحات خارج و به عنوان «ثروت ملی» در اختیار دولت قرار داد.
ملی کردن جنگلها و مراتع را نیز می توان از این نوع ارزیابی کرد. زیرا تا قبل از تصویب لایحه قانونی ملی شدن، اشخاص می توانستند با تصرف و تبدیل این منابع و اخذ سند مالکیت به ویژه در مورد مراتع، همانند مباحات آنها را تملک کنند، آزادانه با قطع درختان جنگلی در جنگلهای عمومی از چوب آنها استفاده یا دام های خود را در آن تعلیف نمایند. اما با تصویب قانون مذکور تمامی جنگلها و مراتع به عنوان ثروت عمومی متعلق به دولت اعلام شد.
با ذکر موارد فوق باید گفت که اراضی ملی به موجب ماده 1 قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع مصوب 1341 جزو اموال عمومی محسوب می شوند و مالکیت دولت بر آن ها به سبب ادارۀ آن ها می باشد و جزو اموال دولتی به مفهوم خاص محسوب نمی شود. همچنین اراضی موات
خارج از محدوده شهرها به موجب قانون مرجع تشخیص اراضی موات و ابطال اسناد آن مصوب 1365 دارای مرجع تشخیص متفاوت از اراضی موات داخل محدوده شهرهاست و دولتی محسوب و سند مالکیت آن ها به نام دولت صادر می شود. طبق ماده 1 و 2 قانون ملی شدن جنگل، عرصه و اعیانی کلیه جنگل و مراتع و بیشه های طبیعی و اراضی جنگلی کشور جزء اموال عمومی و متعلق به دولت اعلام گردید و تصرف و اسناد مالکیت افراد بی اعتبار تلقی شده است. حفظ، احیاء و توسعه منابع فوق و بهره برداری از آن ها به عهده سازمان جنگل بانی ایران واگذار شد. اما در پی تصویب قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور مصوب 1371 این مهم به وزارت جهاد سازندگی محول شد. لازم به ذکر است مطابق تبصره های 2 و 3 ماده 3 همان ماده توده های جنلگی محاط در زمین های زراعی که در اراضی جنگلداری شمال کشور و در محدوده اسناد مالکیت رسمی اشخاص واقع شده باشند، عرصه و محاط تاسیسات و خانه های روستایی و همچنین زمین های زراعی و باغات واقعه در محدوده اسناد مالکیت جنگل ها و مراتع که تا تاریخ تصویب قانون ملی شدن جنگل احداث شده اند و اراضی موات و بایر واقع در محدوده قانونی شهرها از شمول قانون ملی شدن جنگل ها خارج اند. اکنون با ادغام وزارت خانه های جهاد سازندگی و کشاورزی و تشکیل وزارت جهاد کشاورزی وظایف مذکور در حیطه اختیارات این وزارتخانه می باشد و از طریق سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور به اجرای آن مبادرت می نماید. در تازه ترین اقدام نیز شعب و دادگاه ویژه در زمینه رسیدگی به این زمینه تشکیل شده است.
ب: ضرورت پژوهش
مهمترین ضروتِ انجام پژوهش این است که با توجه به تغییراتی که در شیوه اعتراض به ملی شدن اراضی ملی صورت گرفته است تا کنون اثر منقح و قابل اتکایی در این زمینه کار نشده است؛ کتبی که نیز در این زمینه موجود است بیشتر به کلیات پرداخته و گذشته از آن به روز نیستند. در این راستا با توجه به اینکه تشخیص اولیه اراضی ملی با سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور (مرجع اداری تشخیص اولیه) می باشد این ضرورت آشکار می شود که طرق اعتراض به ملی شدن نزد محاکم قضایی چگونه بوده و اصولا رویه و سیر اعتراض به آرای این مراجع چگونه است؟ پاسخ به این موارد، همچنین تشریح انواع اراضی با تکیه بر اراضی ملی در این پژوهش مورد تأکید قرار گرفته است.
ج: سوالات تحقیق
سوال اصلی
سوالات فرعی
د: فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی:
باتوجه به اصل 45 قانون اساسی، اراضی ملی از مصادیق بارز انفال و دارای جایگاه ویژه ای است.
فرضیه فرعی:
ه: هدف تحقیق
تغییرات قوانین و مقررات اخیر در مورد قابلیت اعتراض در مراجع سابق مانند کمیسیون ماده واحده با تشکیل شعب ویژه تا کنون، ابهاماتی ایجاد کرده است که شناخت دقیق اراضی ملی و چگونگی اعتراض به ملی شدن اراضی مهم می نماید که بررسی آن مهمترین هدف این تحقیق است. در کنار این امر مساله مهم دیگر نیز قوانین حاکم در این زمینه است. این نکته نیز قابل توجه است که با اتمام کار کمیسیون ماده واحده(با احتساب عدم ورودی پرونده جدید به این کمیسیون) این سوال مطرح می شود که اشخاص چگونه می توانند اعتراضات خود را پیگیری کنند. در کنار این اهداف نیز می توان به اهداف دیگر این تحقیق اشاره کرده که شامل مواردی در رابطه با نقش کاداستر در جلوگیری از زمین خواری و نقش شواری حفاظت از بیت المال در جلوگیری از تملک و تصرف اراضی ملی را ذکر کرد.
و: روش پژوهش
با استفاده از مدل ترکیبی؛ توصیفی و تحلیلی به مطالعه موضوع پرداخته و جهت بررسی مسأله، فرضیه و پرسشهای پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و از طریق منابع مکتوب نظیر کتب، مقالات، پایاننامهها، پژوهشها، قوانین و مقررات و اینترنت به این امر اقدام نمودهام.
بیان مسئله
1-2-1- مسئله چیست و مشکل کدام است؟
یکی از کامل ترین توصیفاتی که درباره خانه آمده توصیفی است که جبران خلیل جبران در کتاب «پیامبر» خود آورده: «خانه کالبد بزرگ شماست.» در این بیان خانه به شدت به وجود انسان وابسته است و از وجود و ویژگیهای انسانی متاثر میباشد و واسطهای است که انسان بین خود و جهان پیرامونش برگزیده.
خانهها و الگوهای زندگی انسان با تحول و تکامل او رشد کرده و با ویژگیها و نیازهای او سازگار میگردند و از محدودیت و یا انبساط ذهنیت او متاثر میشوند. در واقع آنچه که در رأس همه عوامل در تجارب خانه سازی انسان موثر بوده خود او و روان دلیل میتوان ادعا کرد که خانه ارگانیسمی متغیر بوده و مفاهیم متعدد و پیچیدهای دارد.
تحولات عظیم و تجربه خانه سازی در دوران معاصر این امر را به روشنی نشان میدهند. با عوض شدن شیوه زندگی مفهوم و مصداق خانه و سکونت جای خود را به واحد مسکونی و اسکان واگذار کرده و نسلهای جدید راه و روش و شیوه و منش دیگری را برای زندگی خصوصی و
اجتماعی خود برگزیدهاند.
نکته قابل اهمیت این است که سازمان فضایی خانه نیز تحت تاثیر این رویکرد به شدت دگرگون شده و این تاثیر عمیقی است که بر جای مانده و به راحتی قابل لمس میباشد. خانههای کوچک و جمع و جور و راحت جای خانههای بزرگ قدیمی و پر دردسر را گرفتهاند و امکانات بی نظیر و آسایش خانههای جدید مورد استقبال نسل امروز واقع شده و دلمشغولی معماران و مسئولان امروز مفاهیمی چون مسکن اجتماعی با زیر بنایی محدود- ضرورت اسکان در ارتفاع و بحثهایی از این قبیل را تشکیل میدهد و این در حالی است که این قبیل مسائل در گذشته مطرح نبوده است. خانهها جعبههایی هستند که روی هم گذاشته شدهاند.
اما بحث ما در اینجا ارائه تحلیل سطحی و یا جامع از نارساییهای موجود و پرداختن فوری به راه حلها و راهکارها نیست، بلکه این اعتقاد قوی وجود دارد که این مسائل ریشه دار تر و عمیق تر از آن میباشند که تنها در ذکر چند واژه خلاصه شوند و باید پرسید که منشا این مشکلات در چیست و اینکه:
*چه عواملی روشها و تجارب (سنت) گذشته را بی اعتبار کرده و به وضعیت موجود انجامیده است ؟
*چه بستر و زمینهای و چه دلایلی کارایی شیوهها و وضعیت موجود را زیر سئوال میبرد؟
با وجود تکامل خانهها باز هم این توافق به طور گسترده وجود دارد که خانههایی که ما در آنها زندگی میکنیم برای مردم امروز طراحی نشدهاند و شرایط نشان میدهد که ما به فرم جدید و ساختار کاملاً متفاوتی از خانهها نیاز داریم که پاسخگوی ویژگیها و شرایطمان باشد چرا که به نظر میرسد خانههای امروز معنای جدیدی پیدا کردهاند. با روند رو به رشد و فزاینده جمعیت بحران فضا امری بدیهی است. مسلماً فضای زندگی محدودتر میشود و باید پرسید در این شرایط سکونت چه معنایی دارد؟ همینطور خانه دیگر در طبیعت ساخته نمیشود و در نتیجه روابط مسکن و فضا ساختگی و تصنعی است. همینطور استفاده رو به گسترش از فن آوری دیجیتال و ارتباطات- محدودیت فضای زندگی- توجیه اقتصادی- نحوه عملکرد و زندگی ما- نیاز به فضاهایی برای تفکر و تناسب فیزیکی و سلامتی روان و تغذیه روح انسانی- ارتباط با محیط شهری و در عین حال برخوردار از خلوتی درونی و شخصی و …
فرم خانه دائماً تکامل یافته است و ما نمیتوانیم به برداشت و تصور قبلی مان از خانه ادامه دهیم و در عین حال مشکلات را برطرف سازیم. یکی از اشتباهاتمان کم بها دادن به امکانات الگوهای جدید و پافشاری بی مورد بر الگوهای رایج و یا گذشته است. در حالیکه بسیاری از پیشتازان این زمان معتقدند که ما در انقلاب صنعتی دیگری هستیم و هزاره آینده خانههایمان را گریز از طرحهاو کانسپتهای بنیادین فرداهای دیروز میدانند.
در انتهای این بحث برای تاکید بر چنین برداشت و رویه غلطی که ما در ایران در نتیجه تحلیلهای سطحی و راه حلهای فوری در پیش گرفته ایم باید خاطر نشان کرد که در ایران بجز الگوی سنتی سکونت که همه آنرا میشناسیم الگوی دیگری وجود ندارد و آنچه پس از آن شاهد هستیم درایت و التقاط میباشد. باید به این نکته توجه داشت که اصرار بر تعریف یک الگوی ویژه ایرانی در ابتدا کاملاً اشتباه است و ما را از بحث اصلی دور میسازد. ما نیز همگام با بسیاری از ملل دیگر از مزایای دستاوردهای جهانی بهره میگیریم و البته این به معنای تناقض نیست و ایرانی بودن ما را زیر سئوال نمیبرد. اما مبین این مطلب است که در چنین شرایطی نمیتوانیم بر واقعیتی پافشاری نماییم که دیگر وجود خارجی ندارد.
در جامعه و نظام اجتماعی ایران دیگر خبری از خانوادههای گسترده نیست و ما دیگر هزینه و یا زمین کافی برای احداث خانه- باغهای گذشته (البته اگر چنین تعبیری کاملاً صحیح باشد) در اختیار نداریم.
واقعیتهای امروز چیزهای دیگری است که باید با آنها روبرو شده و آنها را صمیمانه بپذیریم. ما در طول این زمان سپری شده به عنوان یک جامعه انسانی مسیر تحول را پیموده ایم و متحول شده ایم و بدین ترتیب بانسلهای گذشته در جهان بینی و ویژگیهای انسان و شیوه زندگی تفاوتهای قابل ملاحظهای داریم.
منابع طبیعی منابعی هستند خدادادی که بشر در تشکیل و به وجود آمدن اولیۀ آنها دخالتی نداشته است و از جنبۀ حیاتی به دو دستۀ میرا و زایا تقسیمبندی میشوند. به منابعی که پس از بهرهبرداری کاهش یافته و هیچگاه به صورت اولیه برنمیگردد نظیر معادن و مخازن، منابع میرا گفته میشوند و بالعکس منابعی که در صورت مدیریت صحیح پس از بهرهبرداری مجدداً به وضعیت اولیه برمیگردد مانند جنگلها و مراتع به منابع زایا معروف هستند (رزاقی،1378: 13).
بهاینترتیب، یکی از مظاهر منابع طبیعی تجدیدشونده مراتع هستند که تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است.
1- تعاریف مرتع :
تعریف جامعۀ مرتعداران[1](1974)، در مورد مرتع چنین است : کلیۀ اراضی دارای پوششطبیعی بهنحویکه خوراک دام از آن حاصل میشود و تجدید حیات آن بهطور طبیعی انجام میپذیرد و همچنین آن قسمت از اراضی که برای کمک به تجدید حیات پوششگیاهی طبیعی آن بهنحوی از انحاء بشر دخالت نموده است و پس از این دخالت آن را همانند سایر مراتع طبیعی اداره مینمایند.
هدی[2](1975)، مراتع را شامل کلیۀ مناطق با پوشش بوته، گراس، جنگلهای غیرانبوه و همچنین مناطقی که به علت وجود املاح شن و صخره و سرانجام خشکی محیط امکان تولید جنگل تجارتی و یا زراعت میسر نیست، میداند.
در کتاب[3](1956)، کلیۀ اراضی غیرمحصور با پوششطبیعی و بارندگیکم را که مورد چرای دامهای اهلی و حیات وحش قرار میگیرد مرتع میداند.
والنتین[4](1971)، مرتع را شامل اراضی با پوششطبیعی یا بذرکاری شده با گونههای بومی و غیربومی که علوفه مورد مصرف دام را تأمین مینماید، میداند.
مقدم، مراتع را شامل اراضی با پوششطبیعی (علفی، شامل گیاهان، گندمیان، شبهگندمیان، پهنبرگان، نیمهبوتهایها، درختچهای، درختی به صورت تودههای تنگ) یا اراضی که جهت کمک به حفاظت آب و خاک و تولید علوفه مبادرت به کشت گیاهان میگردد ولی در هر حال استفاده از این گیاهان همانند پوششطبیعی مرتع خواهد بود، میداند (مقدم،1377: 2).
استودارت[5](1967)، مرتع را شامل اراضی با پوششگیاهی طبیعی که هیچگونه عملیات کشاورزی در آنها صورت نمیگیرد، میداند. تنها اقدامات اصلاحی مانند بذرپاشی، کودپاشی و یا بوتهکاری در جهت تقویت گونههای موجود صورت میگیرد.
چنانچه تعدادی درخت یا درختچه به صورت پراکنده در این اراضی موجود باشد، مراتع مشجر و در صورت غالب بودن درخت در این مناطق (وجود درختان با تعداد زیاد) این اراضی جنگل[6] نامیده میشوند (سرداری،1378: 7).
قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع کشور در سال 1346 مرتع را اینگونه تعریف کرده است. مرتع به گروه مرتع غیرمشجر و مرتع مشجر تقسیمبندی میشود :
مرتع غیرمشجر : زمینی است اعم از کوه و دامنه یا زمینی مسطح که در فصل چرا، دارای پوششی از نباتات علوفهای خودرو بوده و با توجه به سابقۀ چرا، عرفاً مرتع شناخته شود. اراضی که آیش زراعتاند، ولوآنکه دارای پوشش نباتات خودرو باشند، مشمول تعریف مرتع نیستند.
مرتع مشجر : اگر مرتع دارای درختان جنگلی خودرو باشد، مرتع مشجر نامیده میشود. مشروط بر آنکه حجم درختان موجود در هر هکتار، در شمال از حوزۀ آستارا تا حوزۀ گلیداغی بیش از پنجاه متر مکعب و در سایر مناطق ایران بیش از بیست متر مکعب نباشد (وزارت جهاد کشاورزی،1383: 69).
در تعریف ارائه شده از سوی انجمن مرتعداری ایران در سال 1383، مرتع زمینی است اعم از کوه و دامنه و یا زمینی مسطح با پوششی از نباتات طبیعی خودرو که پوششگیاهی آن غالباً علفی، بوتهای ـ درختچهای و یا به صورت پراکنده درخت بوده و به عنوان منبع تولید غذا برای دام و حیاتوحش و یا سایر مواهب طبیعی مورد استفاده قرار گیرد.
تبصره : مواهب طبیعی عبارتنداز حفظ خاک، تعدیل و ذخیرۀ آب، تلطیف هوا، گردشگری،حفظ ذخایر ژنتیکی، زیستگاه حیات وحش، محصولات غیرعلوفه غذایی، صنعتی، دارویی میباشد (اسکندری،1384: 6).
در تعریفی دیگر از سوی صندوق بین المللی توسعۀ کشاورزی[7] مرتع زمینی است که پوششطبیعی آن در حالت کلیماکس یا پتانسیل طبیعی، غالباً گراس، شبهگراس، پهنبرگ یا بوتهای است. مراتع زمینی است که به صورت طبیعی یا مصنوعی دارای پوششگیاهی شده است و مانند پوششطبیعی مدیریت میشود را نیز شامل میشود. مراتع گراسلندهای طبیعی، ساواناها، بوتهزارها، اکثر بیابانها، توندرا، جوامع آلپی، مردابهای ساحلی و چمنزارهای مرطوب را دربرمیگیرند. مرتع زمینی است با پوششطبیعی که مورد چرا قرار میگیرد و یا دارای پتانسیل چرا میباشد و مانند اکوسیستم طبیعی مدیریت میشود. مرتع، اراضی جنگلی قابل چرا را نیز شامل میشود (همان:6).
تعریف مرتع در (Range Glossary.Version 3 technical reference,734-6) عرصهای است که پوشش گیاهان بومی (کلیماکس یا پتانسیل طبیعی) آن غالباً متشکل از گراس، شبهگراس، پهنبرگان یا بوتهایها بوده و مانند اکوسیستم طبیعی مدیریت میشوند و چنانچه گیاهان جدیدی به این عرصه وارد شوند، آنها نیز همانند آن مدیریت خواهند شد. مرتع واژهای گسترده است که گراسلندهای طبیعی، ساوانا، بوتهزار، بسیاری از بیابانها، توندرا، جوامع آلپی، مرداب، چمنزارهای مرطوب را در برمیگیرد (SRM, 1999). مؤلفین این فرهنگ جنگلهای بلوط و pinyon – Juniper را نیز مشمول این تعریف میدانند (اسکندری،1384: 7).
همچنین مراتع را تحت عناوین زیر میتوان در منابع مختلف دید، که این عناوین با توجه به پوششگیاهی موجود در مرتع عنوان شدهاند :
چراگاه[8] : شامل اراضی است که معمولاً پوشش آن اصلاح شده و غالباً آبیاری میشود، درست اراضی و قطعات مراتع در مناطق مرطوب نیز میتوان چراگاه اطلاق نمود.
علفزار[9] : شامل مراتعی است با پوششی از گیاهان با غالبیت گراسها تحت اقالیم مرطوب و نیمهمرطوب با خاک عمیق و حاصلخیز.
گراس لند[10] : شامل اراضی با پوشش غالب گراس و شبهگراس تحت شرایط آبوهوایی مرطوب تا نیمهخشک. جهت آشنایی تعریف گراس و انواع آن ذکر میشود :
کلیۀ گیاهان خانواده گندمیان در منابع انگلیسی تحت این نام خوانده میشوند. گراسها خود بر مبنای شکل ظاهری و ارتفاع و خصوصیات رشد به گروههای زیر تقسیم میشوند :
الف ـ گراسهای بلند[11] : شامل گراسهایی با ارتفاع 250- 150 سانتیمتر میشود. عمدتاً در مناطق گرم و مرطوب رشد مینمایند ….
ب ـ گراسهای متوسط[12] : شامل گراسهایی با ارتفاع 150- 50 سانتیمتر که عمدتاً گیاهان مرحلۀ کلیماکس اراضی با پوشش گراس را شامل میشود ….
ج ـ گراسهای کوتاه[13] : شامل گراسهایی با ارتفاع حداکثر تا 50 سانتیمتر ….
د ـ گراسهای فصل خنک[14] : شامل گراسهایی که در فصول خنک سال رشد دارند ….
ح ـ گراسهای فصل گرم[15] : شامل گیاهانی که در فصول گرم سال رشد دارند ….
و ـ گراسهای کلاف مانند[16] : با رشد عمودی و به صورت توده و کلاف ….
ز ـ گراسهای خزنده[17] : گراسهایی که علاوه بر بذر با اندامهای گیاهی مانند ریزروم و استولون نیز تکثیر مییابند. ریشههای فشرده و به همبافته و انبوهی در خاک ایجاد مینمایند ….
مراتع نیمهبوتهای[18] : شامل مراتع با غالبیت گیاهان نیمهبوتهای دائمی در تحت شرایط آب وهوایی خشک و نیمهخشک ….
مراتع بوتهای[19] : شامل مراتعی با غالبیت گیاهان بوتهای بزرگ ـ درختچهای در تحت شرایط آبوهوایی خشک و نیمهخشک ….
ساوان[20] : شامل مراتعی با غالبیت گراسها و وجود درختان یا درختچه به صورت منفرد و پراکنده و یا مجتمع در تحت شرایط آب و هوایی مرطوب و در حد فاصل مرتع و جنگل است.
توندرا[21] : مراتعی در مناطق نزدیک قطب یا ارتفاعات بالا (آلپی) بدون پوشش درختی، شامل گراس ـ شبهگراس ـ گیاهان پهنبرگ بوتهای کوتاهقد ـ خزه ـ گلسنگ.
آلپی[22] : شامل مراتعی در حد فوقانی پوشش درختی از لحاظ ارتفاع از سطح دریا با آب و هوای سرد و معمولاٌ بدون دورۀ خشکی.
چمنزار[23] : شامل مراتعی با پوششی از گیاهان علفی چندساله با غالبیت گراسها و شبهگراسها در سطح محدود و در مناطق خشک و نیمهخشک که آب تحتالارضی در دسترس گیاهان است. شامل دو نوع چمنزار مرطوب[24] (با خاک سطحی مرطوب در طول تابستان) و چمنزار خشک[25] (با خاک سطحی خشک در طول تابستان) است (مقدم،1377: 6-3).
2- اهمیت مراتع :
براساس برآورد سطح اراضی توسط افراد و سازمانهای مختلف میتوان گفت بیشترین سطح خشکیها در کرۀ زمین به مراتع اختصاص دارد.
ـ هدی (1975) اعلام نمود که سطح اراضی جهان عبارتست از مراتع 47%، اراضی کشاورزی 10%، جنگلهای تجاری 28% و پوشش یخهای دائمی 15% خشکیها را شامل میشود.
ـ کوک[26] (1983) نیز سطح اراضی جهان را چنین تقسیمبندی نمود : مراتع43%، اراضی کشاورزی 20%، جنگلها 18%، مناطق مسکونی و صنعتی 4% و پوشش یخهای دائمی 15% سطح خشکیهای زمین است.
ـ طبق آمار سازمان خواروبار و کشاورزی جهانی[27]، حدوداً بیش از 133/2 میلیارد هکتار مرتع در سطح جهان وجود دارد که با احتساب سطح جنگلهای غیرتولیدی به مساحت 366/1 میلیارد هکتار که مورد تعلیف دامهاست و همچنین دو سوم جنگلهای تجاری (حدود 2 میلیارد هکتار) که معمولاً توسط دام تعلیف میشوند، سطح اراضی که مورد استفاده چرایی دام قرار میگیرد حدود 5/5 میلیارد هکتار خواهد بود (بدری پور،1384).
بهاینترتیب مراتع در هر جامعهای از مهمترین منابع تولید میباشند که اهمیت بسزایی در امر دامپروری و تأمین پروتئین حیوانی بر عهده دارند. اما میتوان گفت ارزش مراتع تنها در تولید علوفه برای دام نیست بلکه پوششگیاهی مرتع ارائهکنندۀ خدمات بسیاری هستند که هر یک از آنها ارزشی به مراتب بیشتر از تولید علوفه را دارند و برخی از آنها برای زندگی انسانها حیاتی است.
ارزش یک هکتار مرتع در طول یک سال 232 دلار است[28]. ارزش علوفهای آن 57 دلار در هکتار معادل 5/24 درصد و مابقی 5/75 درصد ارزشهای زیستمحیطی مانند حفظ خاک، آب، تنظیم گاز، دفع ضایعات، گردهافشانی، کنترل بیولوژیکی و …. میباشد (اسکندری،1384: 11).
ارزش اکولوژیکی و زیستمحیطی مراتع شامل موارد زیر میباشد :
براساس طرح تعادل دام و مرتع مصوبه 6/5/1380 شورای منابع طبیعی ارزش ریالی کنترل فرسایش خاک و کنترل روان آب تقریباً 3/2 برابر ارزش تولید علوفه است. ارزش زیستمحیطی مرتع در ایران بین 4 تا 8 برابر علوفه است. با توجه به برآورد 7/10 میلیون تن علوفۀ خشک از مراتع و احتساب ارزش ریالی هر کیلوگرم 1000 ریال تنها ارزش ریالی علوفه مراتع بالغ بر 10700 میلیون ریال خواهد بود (همان منبع،1384: 12).
[1] Society of Range Management
[2] Heady
[3] Handbook On Range Management
[4] Vallentine
[5] Stoddart
[6] The Forest
[7] IFAD Glossary.
[8] Pasture
[9] Prairie
[10] Grassland
[11] Tall – Grasses
[12] Mid – Grasses
[13] Short – grasses
[14] Cool – Season Grasses
[15] Warm – Season Grasses
[16] Banch Grasses
[17] Sod – Forming Grasses
[18] Semi – Shrub
[19] Shrub
[20] Savann
[21] Tundra
[22] Alpine
[23] Meadow
[24] Wet meadow
[25] Dry meadow
[26] Cook
[27] FAO
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
با رشد و گسترش شاخه های مختلف رشته زبان شناسی و افزایش شواهد و مدارک زبان شناختی که انسان شناسان از نقاط مختلف جهان جمع آوری کردند ، تفاوتهای زنان و مردان در استفاده از زبان کم کم مورد توجه قرار گرفت. این مدارک و شواهد همگی بر این نکته تاکید داشتند که زنان و مردان زبان را به شیوه متفاوتی به کار می گیرند. هر جنسی برای خود اصطلاحات ،واژه ها ،ممنوعیت ها ،تاکیدها و حتی اشکال نحوی خاصی را استعمال می کند که جنس مخالف از آن پرهیز می کند، گویی که هر جنسی گونهء زبانی خاص خود را دارد. جامعه شناسی زبان [1] از رشته هایی است که کاربرد زبان را تحت تاثیر متغیرهای اجتماعی و از جمله جنسیت بررسی می کند. این رشته از جمله رشته های بین رشته ای[2] است که حدود چهار دهه قدمت دارد و پیدایش آن به زمان تحقیقات لباو(1972)[3] در آمریکا و ترادگیل[4] در انگلستان (1980) بر می گردد.زمینه اصلی تحقیقات لباو گوناگونی های زبانی و توجیه آنها بر پایه متغیرهای اجتماعی بود. در کنار این مطالعات به تدریج جنبه های دیگر زبان که در ارتباط با عوامل اجتماعی،فرهنگی،سیاسی وتاریخی بود مورد توجه و بررسی قرارگرفت (مدرسی1368:13).از دیدگاه زبان شناسان اجتماعی[5] ،زبان یک واحد ثابت و بدون تغییر نیست که تنها با بررسی شکل انتزاعی آن بتوان به شناخت آن نائل شد (چنانچه در زبان شناسی زایشی چامسکی[6] این اتفاق می افتد) این دسته از محققان بیشتر از آنکه به زبان در شکل انتزاعی و ایده آل آن بپردازند،زبان را درسطح گفتار واقعی آنچه که در جامعه تحت تاثیر متغیر هایی چون جنسیت ،طبقه ،نژاد ،مذهب و.. شکل می گیرد، بررسی می کنند. در نتیجه این تحقیقات مطالعات دیگری نظیر تحلیل گفتمان (و تحلیل انتقادی گفتمان ) [7] شکل گرفتند. این مطالعات نیز با پیش فرض بنیادی تاثیر گذاری عوامل اجتماعی در زبان کار خود را آغاز می کنندولی به واحدهای زبانی فراتر از جمله(متن) می پردازد واین تاثیر را تا آنجا ادامه می دهند که زبان را بازنمای ساختارهای اجتماعی که در آن تولید شده است می دانند.
اصطلاح تحلیل گفتمان برای اولین بار توسط زلیک هریس [8]( 1953) زبان شناس انگلیسی به کار برده شد و در دهه نود توسط نورمن فرکلاف[9](1992) به تحلیل انتقادی گفتمان تبدیل شده و به جایگاه شایسته خود دست یافت. تحلیل انتقادی گفتمان یک قطعه زبانی (اعم از گفتاری یا نوشتاری)را چون یک متن[10] در نظر می گیرد و برای تحلیل این متن به عوامل درون متن اکتفا نمی کند، بلکه با مطرح کردن تاثیر عوامل خارج از متن [11]به بررسی تاثیر و بازنمایی ساختار ها ی اجتماعی- ساختارهایی که در بر دارنده سلطه اجتماعی هستند- در متن مورد نظرمی پردازد. سلطه اجتماعی ،فرایندی نیست كه در یك مقطع زمانی خاص اتفاق بیافتد و تمام شود ، بلكه به صورت مدوام در جریان است و به علت همین سلطه آمیز بودن آن هر لحظه باید تكرار و تاكید شود. تنوع روابط بشری وقرار گرفتن انسانها در موقعیت های گوناگون کمک می کند که تناقض این نظام سلطه آمیز آشکار شود. (فر كلاف :1379؛112)در مقابل این مقاومتها ؛ ساختار های سلطه آمیز زبان می كوشند تا در جریان مشروع سازی اعمال و تداوم سلطه در روابط زبانی واجتماعی را پنهان كننند، روابطی كه در تاثیر متقابل از یكدیگر قرار دارند.
این مشروع سازی تنها از طریق فرایند طبیعی سازی امور غیر طبیعی وغیر بدیهی انجام می شود.(همان) وكار تحلیل انتقادی این است كه این تحریف واقعیات را نشان داده و روابط حاكم بر متن را آشكار كند.
این رساله در حوزه زبان شناسی اجتماعی با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان یا به اختصار (CDA)به بررسی تعامل زبان و جنسیت می پردازد و جنبه های مختلف گفتمانهای زنانه و مردانه را در ادبیات معاصر فارسی بررسی می کند.
این پژوهش از بین متغیرهای گوناگونی که بر گفتمان تاثیر می گذارند،خود را به دو متغیر جنسیت و زمان محدود می کند تا از این منظر به بررسی چهار اثر داستانی ،دو اثر در دهه چهل ودو اثر در دهه هشتاد بپردازد و تحول گفتمانهای ادبی را بررسی کند. عنوان پژوهش حاضر « تحول گفتمان ادبی دو نسل از داستان نویسان معاصر ایران با تاکید بر جنسیت نویسندگان است» است .
در وجه اهمیت و ضرورت تحقیق می توان از دو جنبه عام وخاص سخن گفت. اهمیت عام وكلی پرداختن به این مساله ، همان پرداختن به تمام مسائلی است كه متغییر جنسیت را به عنوان عاملی موثر در تعاملات اجتماعی و فرهنگی در نظر می گیرندو براین عقیده هستند كه جنسیت عامل نا برابری وعدم توازن در روابط اجتماعی انسانهاست و با تنش زدایی از روابط دو جنس بخش مهمی از روابط بشری را تنش زدایی می كند. گام براشتن به سوی دنیایی كه هر چه كمتر به این نابرابری ها آلوده باشد،توجیه گر ضرورت و اهمیت این تحقیقات است.
و اما اهمیت خاص این تحقیقات (مطالعه بر روی گفتمان ادبیات مكتوب)از ویژگی های زبان سرچشمه می گیرد.:
1-زبان به عنوان گسترده ترین عرصه تعاملات بشری،جایی است كه بیشترین تماسها ،برخوردها و ارتباطات درآن رخ می دهدو به خوبی بازنمای قواعد و ساختارهای حاكم بر تعاملات بشری است.
2-زبان به عنوان یك سیستم نشانه ای به خوبی تن می دهد تا دال و مدلولهایش كشف و نظام معنایی مستتر در ساختارهایش آشكار شود.نظام معنایی كه می كوشد جلوه های سلطه آمیز خود را به عنوان امور بدیهی و یا عقل سلیم پنهان كند .
اهمیت و ضرورت خاص این تحقیق كه آن را در شكل كنونی اش مطرح می سازد، ،مطالعه انتقادی زبان به منظور كشف و آشكار كردن گفتمانهای حاكم بر متون ادبی است. گفتمانهایی كه به گفته فركلاف(1379) توسط ساختار های اجتماعی تعیین می شود ودر حیات و تدوام این ساختار ها نقش دارند.
در این رساله پرسش های زیر مد نظر بوده اند:
3- آیا بین نثر داستانی ،داستان نویسان زن و مرد از نظر استفاده از واژگان قدیمی (قاعده کاهی زمانی) تفاوتی مشاهده می شود و اگر آری این تفاوت با توجه به جنسیت نویسندگان چگونه است ؟
4-آیا بین نثر داستانی ،داستان نویسان زن ومرد ا ز نظر نقض قواعد نحوی زبان تفاوتی مشاهده می شود و اگر آری این تفاوت با توجه به جنسیت نویسندگان چگونه است ؟
5-آیا بین نثر داستانی ،داستان نویسان زن ومرد از نظر استفاده از ساخت یا گویشی خارج از زبان معیار (قاعده کاهی گویشی )تفاوتی مشاهده می شود و اگر آری این تفاوت با توجه به جنسیت نویسندگان چگونه است؟
در دسته بندی عام روشهای مطالعه در انسان شناسی به دو دسته روشهای میدانی و کتابخانه ای ، روش تحقیق این مطالعه در دسته روشهای تحقیق اسنادی یا کتابخانه ای جای می گیرد ولی از این طبقه بندی عام که بگذریم روش تحقیق این رساله تحلیل انتقادی گفتمان است .این پژوهش با استفاده از این روش و در سه مرحله انجام گرفته است :
در این مرحله گویه هایی که بتوانند بازنمای تفاوت گفتمانهای زنانه و مردانه در نثر ادبیات داستانی معاصر باشد ،گردآوری و تنظیم شدند.این گویه ها با سویه زبان شناسی اجتماعی و اغلب از گویه هایی که نزد فرمالیستها به عنوان برجسته سازی(معیار ادبیت یک متن) دانسته می شوند ،برگزیده شدند.
– گرد آوری و تلخیص داده ها :
در این مرحله متون منتخب برای استخراج گویه های مورد نظر چند باره خوانی شدند . در این مرحله داده های مورد نظر در جداولی خلاصه و فهرست شدند.
-تحلیل و نتیجه گیر داده ها :
در این مرحله داده های استخراج شده با توجه به بنیاد های نظری رساله که مفصلا در بخش نظریه ها و شرح روش تحلیل گفتمان آمده اند، تحلیل شدند .
[1] Sociology of language
[2] interdisciplinary
[3] W.Labov
[4] P.Trudgill
[5] Sociolinguistics
[6] N.Chomsky
[7] critical discourse analysis
[8]Zelic Haric
[9] N.Fairkough
[10] context
[11] context of situation
[12] Taboo
[13] Item
از آنجا که این معادل اغلب در رشته جامعه شناسی به کار گرفته می شود ،می توان با اندکی تسامح از شاخص نیز استفاده کرد،
Indictor شاخص ابزار بازنمایی یا عینی کردن یک مفهوم انتزاعی با ذهنی است . (ادامه نمونه متن)
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
کارایی ادوات نیمه هادی در مصارف مختلف، به چگونگی ساختار آن ها و پارامترهای مختلف الکتریکی وابسته است. در میان افزاره های مختلف نیمه هادی، ترانزیستورهای اثر میدان توجه صنعت الکترونیک را به خود جلب کرده است. کارایی بالای این افزاره ها، موارد استفاده ی آن ها را از نانوتکنولوژی تا ترانزیستورهای قدرت گسترش داده است ]3-1[. در افزاره های قدرت، پارامترهایی از قبیل ولتاژ شکست، مقاومت حالت روشن ، سرعت کلیدزنی و فرکانس کاری، از ویژگی های الکتریکی مهم تر می باشند. بنابراین، برای بهبود کارایی این دسته از افزاره ها می بایست ضمن بررسی عملکرد دقیق هر ساختار، روش های نوینی را ارائه و مورد ارزیابی قرار داد.
در این فصل به بررسی مشخصه ی ترانزیستور اثر میدان پرداخته می شود، تا با درک مفهوم کلی و نحوه ی سازوکار این ترانزیستور ها، بتوان ترانزیستورهای قدرت را مورد ارزیابی قرار داد. در ادامه ی این فصل نیز به کاربردهای افزاره های قدرت و انواع آن ها اشاره شده است.
1-1) مشخصات جریان-ولتاژ ترانزیستور اثر میدان MOSFET
مشخصه ی جریان- ولتاژ ترانزیستور MOS در شکل (1-1) نشان داده شده است. چنانچه ولتاژ مثبت VD بین درین و سورس و ولتاژ VG کمتر از ولتاژ آستانه به گیت اعمال شود، افزاره در حالت انسداد قرار می گیرد. این ولتاژ انسداد MOSFET با شکست بهمنی محدود می شود. با توجه به شکل (1-1)، در ولتاژهای VD پایین، مشخصه ی جریان-ولتاژ شبیه یک خط راست می باشد که به این قسمت، ناحیه ی اهمی ترانزیستور می گویند.
با توجه به شیب خط راست و برای یک ولتاژ گیت معیّن VG، مقاومت حالت روشن بدست می آید. همچنین در این مشخصه، گذر بین ناحیه اهمی و ناحیه سوراخ شدگی ، شبه اشباع نامیده می شود.
همان طور که در شکل مشاهده می شود، این ناحیه به صورت سهمی وار است.
شکل (1-1)- مشخصه جریان-ولتاژ ترانزیستور MOSFET ]4[.
1-1-1) مشخصات کانال ترانزیستور MOSFET
برای بررسی مشخصات ناحیه ی کانال، به گیت ترانزیستور ولتاژی بیشتر از ولتاژ آستانه اعمال می شود تا کانال در آستانه ی وارونگی قرار گیرد. این شرایط در شکل (1-2) نشان داده شده است. بار کانال در حالت وارونگی از رابطه ی زیر بدست می آید:
(1-1)
که در این رابطه، C ox خازن مربوط به اکسید گیت است و VT ولتاژ آستانه ترانزیستور می باشد. باید توجه شود که حامل ها در برقراری جریان در کانال وارونه، نقشی اساسی دارند. با بررسی مقاومت ناحیه ی کانال می توان رابطه ای را برای جریان بدست آورد. مقاومت ناحیه ی کانال در حالت وارونگی از رابطه زیر بدست می آید ]4[:
(1-2)
که در آن، L طول ناحیه کانال ترانزیستور می باشد و W، پهنای آن است. پارامترهایی که به هندسه افزاره مربوط می-شود را می توان به صورت:
(1-3)
نشان داد.
شکل (1-2)- کانال ترانزیستور MOSFET: الف) VD≤VG-VT ب) VD=VG-VT ج) VD≥VG-VT ]4[.
با افزایش جریان، افت ولتاژ V(y) در طول کانال توسعه می یابد. در این شرایط، کانال ترانزیستور نازک تر می شود. همچنین، در طول کانال (y)، بار Q(y) وجود دارد. با در نظر گرفتن بار Q(y)در کانال ترانزیستور می توان مقاومت کانال را در راستای yبدست آورد. چنانچه یک جزء دیفرانسیلی dR از مقاومت کانال ترانزیستور را در نظر بگیریم، با توجه به معادله (1-2) می توان نوشت:
(1-4)
که در این رابطه، Q(y) برابر است با:
(1-5)
در جزء دیفرانسیلی dR، افت ولتاژ از رابطه ی زیر بدست می-آید:
(1-6)
با جایگذاری معادلات (1-4) و (1-5) در معادله ی (1-6)، جریان به صورت رابطه ی زیر می شود:
(1-7)
که در آن، ولتاژ VD بین مرزهای 0=y و L=y از رابطه:
(1-8)
بدست می آید.
با انتگرال گیری از رابطه ی (1-8)، مشخصه ی جریان درین بر حسب ولتاژ گیت برای محدوده ی VD<VG-VT بدست می آید:
(1-9)
این مشخصه، مربوط به قسمت سهمی وار (شبه اشباع) شکل (1-1) است. برای ولتاژهای درین پایین، جریان درین را می-توان به صورت زیر تقریب زد:
(1-10)
این رابطه برای ناحیه ی اهمی معتبر است. گذر از ناحیه ی سوراخ شدگی، با مشتق گیری از رابطه ی (1-9) بدست می-آید ، بعد از آن کانال، برای ولتاژ:
(1-11)
در حالت سوراخ شدگی قرار می گیرد.
برای ولتاژهای درین بالا، با وارد کردن معادله ی (1-11) در معادله ی (1-9)، مشخصات ترانزیستور در ناحیه سوراخ شدگی بدست می آید. در این ناحیه، جریان حتی برای ولتاژهای درین بالا، تقریباً ثابت باقی می ماند:
(1-12)
با توجه به رابطه ی (1-12)، جریان IDsat مستقل از VD است. علّت فیزیکی این پدیده، نفوذ میدان الکتریکی به داخل ناحیه ی P می باشد. بنابراین، وقتی که ولتاژ درین به طور موثری افزایش یابد، طول کانال کوتاه تر می گردد . کوتاه شدن طول کانال موجب افزایش جریان در ولتاژهای بالا می شود.
چنانچه رابطه ی (1-9) با مشخصات افزاره های قدرت واقعی مقایسه شود، می توان دریافت که این رابطه نمی تواند رفتار واقعی افزاره های قدرت را توصیف کند ]5[. در این رابطه، ناحیه ی تخلیه ی ایجاد شده در زیر ناحیه کانال منظور نشده است. بنابراین چنانچه بار فضا در مشخصه ی جریان-ولتاژ لحاظ شود، رابطه ی زیر بدست می آید:
(1-13)
که در این رابطه، CD از رابطه ی زیر بدست می آید:
(1-14)
همچنین VTΔ ولتاژ مورد نیاز برای گسترش ناحیه ی بار فضا به سمت ناحیه ی P و با میزان تزریق NA می باشد که به صورت زیر بیان می گردد :
(1-15)
لازم به ذکر است که مقدار VTΔ تقریباً برابر با 81/0 ولت است. بنابراین می توان جریان درین را با در نظر گرفتن بارفضا بدست آورد تا روابط بدست آمده به مشخصات افزاره های قدرت واقعی نزدیک تر باشند.
بنابراین با محاسبه ی مشخصه ی جریان –ولتاژ، می توان رفتار ترانزیستور را مورد ارزیابی قرار داد. با توجه به این که این رساله به بررسی ترانزیستورهای قدرت اثر میدان می پردازد، می بایست با توجه به کاربردهای افزاره های قدرت، تغییراتی را در ساختار ترانزیستورهای اثر میدان ایجاد کرد تا بتوان مشخصه ی مطلوب را بدست آورد. در ادامه ی فصل به این موضوع پرداخته شده است.
1-2) کاربردهای ادوات قدرت
ادوات قدرت با توجه به کاربردهایشان در طیف گسترده ای از سطوح مختلف قدرت مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به شکل (1-3)، کاربردهای ادوات قدرت در چند گروه تقسیم بندی می شوند. اولین گروه، کاربردهایی است که افزاره نیاز به جریان کم دارد (عموماً کمتر از یک آمپر). این کاربردها، مانند راه اندازهای نمایشگرها، معمولاً نیاز به تعداد بسیار زیادی ترانزیستور دارند که می بایست قابلیت ولتاژ شکست حدود 300 ولت را داشته باشند. ابعاد کوچک ترانزیستورهای با جریان پایین، این اجازه را می دهد تا آن ها را در یک تراشه مجتمع سازی کنیم.
دومین گروه، شامل کاربردهایی است که حوزه ی عملکرد ولتاژ آن ها در مدارهای قدرت، نسبتاً کم است (کمتر از 100 ولت). خودروهای الکترونیکی و منابع قدرت مورد استفاده در صفحه نمایش کامپیوترها و لپ تاپ ها، نمونه هایی از این گروه هستند. لازم به ذکر است، ساختارهای ترانزیستورهای اثر میدان قدرت سیلیسیمی به نحوی است که کارایی قابل توجه ای در این راستا دارند، زیرا مقاومت حالت روشن پایین و سرعت کلیدزنی بالایی را از خود نشان می دهند.
سومین گروه، کاربردهای افزاره ها در مدارات با ولتاژ بالا (بالای 200 ولت) می باشد. از نمونه های این بخش می توان به موتورهای لوازم خانگی و همچنین راه اندازهای وسایل الکتریکی اشاره کرد. از آنجا که مقاومت حالت روشن ترانزیستورهای اثرمیدان قدرت سیلیسیمی متداول بسیار بزرگ است، لذا نمی توان از آن ها در کاربردهایی که در بالا بیان شد استفاده کرد. در نتیجه می بایست از ترانزیستورهای دوقطبی با گیت جدا شده (IGBT) استفاده کرد ]6[. ترانزیستورهای IGBT ترکیبی از ساختار فیزیکی ترانزیستورهای اثرمیدان و ترانزیستورهای دوقطبی می باشند ]7[.
امروزه، بیشتر ترانزیستورهای قدرت در تکنولوژی سیلیسیم روی عایق (SOI) شکل می گیرند ]8-17[. چنانچه این ترانزیستورها در بستری از سیلیسیم شکل گیرند، اثرات نامطلوبی را از خود بر جای می گذارند، که می توان ایجاد ترانزیستور دو قطبی پارازیتی و افزایش خازن بین کانال و زیر لایه و غیره را نام برد ]18-20[. بنابراین برای کنترل این معایب، تکنولوژی SOI معرفی شده که در آن، لایه ای از اکسید مدفون در زیر ناحیه ی فعال ترانزیستور قرار گرفته -است ]21-29[. ساختارهای متعددی در تکنولوژی SOI ارائه شده که به بهبود مشخصات ترانزیستورها منجر گردیده است. در فصل های آینده به تعدادی از این ساختارها پرداخته می شود.
شکل (1-3)- محدوده ی کاربردهای ادوات قدرت.
1-3) انواع ترانزیستورهای قدرت
نمای کلی ترانزیستور MOSFET در شکل (1-4) نشان داده شده است. این ساختار، ولتاژ درین-سورس کوچکی را می تواند تحمّل کند. بنابراین، برای کاربردهای قدرت می بایست این ساختار را اصلاح نمود. در شکل (1-5)، ساختاری را با نام ترانزیستور اثر میدان نفوذی (DMOS) مشاهده می کنید که برای ولتاژهای 10 ولت و بالاتر کارایی دارد ]30-32[. در این ترانزیستور در مقابل درین ترانزیستور، ناحیه ای از نیمه هادی نوع n- ایجاد شده است که موجب انسداد ولتاژ می گردد. ترانزیستورهای DMOS افقی (LDMOS) در مدارات مجتمع قدرت مورد استفاده قرار می گیرند ]33[. امّا این افزاره ها دارای مشکلاتی از قبیل ظرفیت پایین جریان دهی می باشند، زیرا ناحیه n- قسمت بزرگی از مساحت نیمه هادی را در برگرفته است.
در سال 1985، ترانزیستور DMOS که به صورت عمودی شکل گرفته بود، ارائه شد ]34[. از میان تمامی ساختارهای موجود ترانزیستورهای قدرت، ساختار D-MOSFET اولین ترانزیستور قدرتی بود که به صورت تجاری مورد استفاده قرار گرفت. ساختار ترانزیستور D-MOS عمودی نوع n همان طور که در شکل (1-6) الف نشان داده شده است، با استفاده از اختلاف در گسترش افقی پیوندها در زیر الکترود گیت ایجاد می شود. این افزاره ها، ولتاژ مثبتی که به درین ترانزیستور اعمال می شود را متحمّل می شوند. همچنین، مقدار ولتاژ اعمال شده با میزان چگالی ناخالصی و ضخامت ناحیه ی رانشی نوع n، ارتباط دارد. لازم به ذکر است که ترانزیستورهای اثر میدانی که در کاربردهای قدرت با ولتاژ پایین به کار گرفته می شوند، مقاومت حالت روشن کوچکی دارند و مقاومت ناحیه ی رانشی سریعاً با افزایش ولتاژ انسداد زیاد می شود. این شرایط موجب کاهش کارایی ترانزیستور D-MOSFET به ولتاژهای کمتر از 200 ولت می شود.
ساختار دیگری که در کاربردهای قدرت استفاده می شود، ترانزیستور U-MOSFET است که به صورت تجاری در سال 1990 عرضه شد. همان طور که در شکل (1-6) ب مشاهده می شود، ساختار گیت این ترانزیستور به صورت جاسازی شده است ]35-37[. نحوه ی عملکرد این ساختار به طور گسترده در فصل های آتی بررسی شده است.
شکل (1-4)- نمایی از ترانزیستور MOSFET.
شکل (1-5)- ساختار ترانزیستور DMOS افقی.
(الف) (ب)
شکل (1-6)- الف) ترانزیستور D-MOS عمودی، ب) ترانزیستور U-MOS.
بنابراین با توجه به کاربردهای ترانزیستورهای قدرت و انواع آن ها، می بایست مشخصات این دسته از افزاره ها را بهبود بخشید.
در فصل دوم این رساله، به بررسی ولتاژ شکست و مقاومت حالت روشن پرداخته شده است. ضمن بیان دو روش کلی برای یکنواخت تر کردن توزیع میدان الکتریکی، به محاسبه ی ولتاژ شکست و مقاومت حالت روشن می پردازیم. همچنین در انتهای این فصل تعدادی از روش هایی که گذشته موجب بهبود مشخصات ترانزیستورهای LDMOS گردیده، بررسی شده است.
فصل سوم، به ارائه ی ساختارهای نوین ترانزیستور LDMOS که در تکنولوژی سیلیسیم روی عایق (SOI) شکل گرفته اند، می پردازد. در ساختار نوین اول، چاه اکسیدی در ناحیه ی رانشی ترانزیستور در نظر گرفته شده و یک ناحیه ی سیلیسیمی نوع P در این چاه، جاسازی شده است. این ساختار، ولتاژ شکست و مقاومت حالت روشن را بهبود می بخشد. در ساختار دوم، بارهای مثبت و منفی در فصل مشترک لایه ی اکسید مدفون و ناحیه ی رانشی در نظر گرفته شده است. بارهای ایجاد شده، افزایش میدان الکتریکی عمودی را در لایه ی اکسید مدفون در پی داشته و ولتاژ شکست را افزایش می دهند. در آخرین ساختار، سه عایق اکسید سیلیسیم در ترانزیستور LDMOS تعبیه شده اند، به گونه ای که ساختاری شبیه حرف U انگلیسی ایجاد کرده اند. نتایج بدست آمده از شبیه سازی این ساختار نوین با نرم افزار ATLAS، بهبود مشخصات این ترانزیستور را نشان می دهد.
در فصل چهارم این رساله، مدلی جدید برای میدان سطحی و ولتاژ شکست ساختار RESURF ارائه شده است. اساس این مدلسازی بر حل معادله ی پواسون استوار است.
در فصل پنجم، اثر بدنه ی شناور که از مشکلات تکنولوژی SOI می باشد، بررسی شده است. برای حل این مشکل نیز ساختار جدیدی ارائه شده که هدف اصلی آن کنترل حفره هایی است که طی پدیده ی یونیزاسیون برخوردی در ناحیه ی کانال ترانزیستور، ایجاد شده اند. بنابراین، می توان با کاهش اثرات نامطلوب بدنه ی شناور، کارایی ترانزیستور LDMOS را بهبود بخشید.
update your browser!