امروزه بیمه به عنوان یكی از مظاهر پیشرفت به شمار می رود و در بسیاری از كشورهای دنیا در زندگی افراد تاثیر گذار است . مردم از بیمه ی عمر به عنوان ابزاری برای سرمایه گذاری ، غلبه بر مشكلات ناشی از مرگ سرپرست خانواده ، پیری و كهولت سود می برند لذا سهمی قابل توجه از درآمد خود را به آن اختصاص می دهند . حجم گسترده ی سرمانه ی شركت های بیمه به ویژ ه شركت های بیمه ی عمر در جهان، این شركت ها را كه از اجزای بارازهای مالی جهانی هستند ، به انجام فعالیت های بازرگانی و اقتصادی واداشته است . این شركت ها بخشی از سود به دست آمده را به بیمه گذاران داده و نیزریال برای افزایش تقاضا و بازاریابی و عرضه ی محصولات بهتر به صورت گسترده ای فعالیت می كنند. از جمله روشهایی كه انسان هوشمند برای رویارویی با خطرها و تامین شرایط اقتصادی – اجتماعی و روانی خود فراهم آورده پدیده « بیمه » است ؛ زیرا بیمه ، ابزاری است كه علاوه برای جبران زیان های اقتصادی ناشی از حوادث ، تامین آینده ، ارتقای سطح زندگی افراد و ایجاد بستری مطمئن برای رشد و توسعه اقتصادی موجب آرامش خاطر اعضای جامعه می شود كه این موضوع به نوبه خود ، موجب پویایی حیات اجتماعی ، رشد و شكوفایی استعدادها و افزایش كارایی و بهره وری در جامعه می شود خانواده ، هنگامی كه منبع اصلی در آمدش در اثر خطراتی از قبیل مرگ زودرس ، از كارافتادگی ، بیكاری و یا فرا رسیدن ایام پیری و بازنشستگی از بین می رود ؛ در صورتی كه منابع دیگری برای جایگزینی نداشته باشد دروضع بسیار بدی قرار می گیرد در چنین شرایطی با مكانیسم بیمه های زندگی می توان با چنین پیامدهای سوئی مقابله كرد . در دو دهة گذشته ، حدود 60 در صد از حق بیمه های جمع آوری شده در صنعت بیمة جهان به بیمة عمر اختصاص داشته است درحالی كه در كشور ایران با گذشت سال ها از آغاز فعالیت ، رشد چندانی در این صنعت مشاهده نشده است و سهم بیمة عمر در اقتصاد ایران حدود 6 در صد كل حق بیمه ها در صنعت بیمه است ( سیگما[1]، 2008 ) . صنعت بیمه با فرض ریسك گریز بودن افراد توسعه پیدا كرد . پس چرا بیشتر مردم خود را در برابر حوادث بیمه نمی كنند ؟ شاید جواب این باشد كه این افراد احتمال وقوع حوادث را برای خود كم می دانند و معتقدند كه هرگز دچار حادثه نمی شوند ( چاو[2] ،2000 ) . 1-2) بیان مسئله انسان از آغاز پیدایش جوامع انسانی، در جستجوی غریزی به دنبال تأمین های جسمی، اقتصادی، اجتماعی وسیاسی بوده است. باتوجه به همین نیاز بوده كه شركتهای بیمه با ارائه طرح های متفاوت و ابتكاری متناسب با نیازهایجوامع انسانی درپی تأمین و تسهیل این غریزه ثبات مالی و اقتصادی برآمدند تا در زمان بروز حادثه ناگوار، شیرازهاقتصاد خانوادهها از هم نپاشد و افراد وابسته به شخص متوفی و یا حادثه دیده بتوانند از مزایای این تأمین اقتصادیبهرهمند شوند. نیازهای خانواده در اغلب جوامع بشری با هر درجهای از پیشرفت و تكامل را میتوان به شرح زیرطبقهبندی كرد: تأمین درآمدی معین و مشخص برای افراد یك خانواده پس از فوت نانآور خانواده تأمین درآمدی معین و مشخص برای ایام از كارافتادگی، پیری و بازنشستگی. بیمههای اشخاص (عمر، حادثه، درمانی) یكی از شاخص های شناخته شده برای سنجش میزان تأمین و رفاه مردم كشورهاست و كشورهایی كه افراد آن به فراخور نیاز خود از این تأمین برخوردارند، با اطمینان و اعتماد بیشتریدر برنامهریزی توسعه و گسترش جامعه خویش مشاركت مینمایند. بیمههای عمر در مراحل بدوی خود برپایه اصول علمی و فنی در رابطه با جدول های حق بیمه و نحوه انتخاب مخاطرات پایهگذاری نشده بود و در واقع پیدایش جدول مرگ و میر نقطه عطفی در تاریخچه بیمه عمر محسوب میشود و به همین دلیل امروزه بیمهگران در زمان گزینش بیمهگذاران عوامل زیر را برای قبول یا رد یك پیشنهاد وتعیین حق بیمه مناسب وضعیت سنی و سلامت بیمهگذار در نظر میگیرند. بیمه عمر با توجه به ویژگی های خاص آن می تواند در فعال نمودن بازار سرمایه نقش اساسی ایفاء نماید . ذخایر ریاضی تجمیع شده در شرکتهای بیمه عمر می توانند باعث فعالیتهای اقتصادی سودآور گردند . از آنجا که در بیمه عمر معمولاً فاصله زمانی قابل توجهی بین زمان دریافت حق بیمه توسط شرکتهای بیمه عمر و زمان پرداخت خسارت وجود دارد، ذخایر ریاضی قابل ملاحظه ای در رابطه با هر قرارداد تشکیل میشود که شرکت بیمه با استفاده بهینه از آنها می تواند بازار سرمایه را فعال نموده و نقش جدیدتری در فعالیتهای سرمایه گذاری داشته باشد که به نوبه خود باعث افزایش اشتغال و رشد اقتصادی است . تأثیر رشد بیمههای عمر در اقتصاد به حدی است که بسیاری از تحقیقات کاربردی به یک رابطه یک به یک بین آن و توسعه و رشد اقتصادی با ضرایب معناداری بالا دست یافته اند.(مهدوی، 1388) با وجود كار های بسیار با اهمیت انجام گرفته این صنعت در كشور ما مانند اكثر كشور های در حال توسعه ناشناخته باقی مانده و نقش آن در اقتصاد كشور و زندگی خانواده ها ناچیز می باشد با مقایسه ی آمار مربوط به میزان حق بیمه های عمر در كشور های مختلف جهان با ایران ، به نهایت عقب ماندگی آن در كشور پی خواهیم برد . این امر در مورد اكثر كشور های در حال توسعه صدق می كند . كمیته امور نامرئی و مالی مربوط به تجارت در هشتمین جلسه خود در دسامبر 1982 ، با صدور قطعنامه ای درباره « بیمه عمر در كشور های در حال توسعه » از دفتر « كنفرانس سازمان ملل درباره رشد و تجارت » (UNCTAD) خواسته است تا تحقیقاتی را در رابطه با جنبه های مختلف مالی موضوع انجام دهد و همچنین اقداماتی را كه كشورهای در حال توسع عضو یونكتاد باید در قالب رقابت بودن بیمه عمر در مقایسه با سایر سپرده ها انجام دهند توصیه نموده است (کریم آبادی، 1366) یكی از شاخص های توسعه یافتگی صنعت بیمه در دنیا ، سهم فعالیت های بیمه های عمر از بازار بیمه است . سهم بیمه عمر در بازار بیمه در ایران ، به دلیل سطح بالای تورم ، پایین بودن درآمد سرانه و فعالیت كم موسسات ، در سال های گذشته هیچ گاه حدود 10% نبوده است . حركت صنعت بیمه بر اساس این روند ، سهمی حدود 10 % از كل حق بیمه های بازار را تا سال 1392 رقم خواهد زد و با فرضی خوشبینانه تا سال 1404 به حدود 155 خواهد رسید .( بیمه مركزی ج.ا.ا 1388). 1-3 ) اهمیت و ضرورت یكی از شاخص های توسعه یافتگی صنعت بیمه در دنیا سهم فعالیت های بیمه های عمر از بازار بیمه است سهم بیمه عمر از بازار بیمه در ایران به دلیل سطح بالای تورم پایین بودن در آمد سرانه و فعالیت كم موسسات در سال های گذشته هیچ گاه حدود 10% نبوده است حركت صنعت بیمه براساس این روند ، سهمی حدود 10% از كل حق بمیه های بازار را تا سال 1392 رقم خواهد زد و با فرضی خوشبینانه تا سال 1404 به حدود 15% افزایش خواهد یافت . سرانه حق بیمه عمر در ایران با سطح جهانی اختلاف چشم گیری دارد ، به گونه ای كه سطح جهانی آن در سال 2000 معادل 1/ 252 دلار و در ایران تنها 2/1 دلار بوده است به این معنا كه درآن سال ، حق بیمه سرانه در دنیا حدود 211 برابر كشور ایران بود در سال 2008 ، اگر چه سرانه حق بیمه عمر در ایران نسبت به سال 2000 رشد 158% را تجربه كرد و به رقم 1/ 3 دلار رسید اما در مقایسه با وضعیت جهانی بسیار اندك بود ، زیرا در آن سال نیز سرانه حق بیمه عمر در دنیا حدود 120 برابر ایران بود. در تحلیل وضعیت بیمه عمر نسبت به كل اقتصاد ، ضریب نفوذ بیمه عمر ، معیاری شناخته شده است این شاخص در سطح جهان در سال 2000 حدود 49 برابر ایران بوده است كه این نسبت در سال 2008 ، به 59 برابر رسیده است. ضریب نفوذ اندك برای بیمه عمر در ایران ( 07/0 در سال 2008 ) حركت بسیار كند این رشته بیمه ای را در مقایسه با كل اقتصاد كشور نشان می دهد . بنابراین ، ضروری است تا در زمینه علت عدم استقبال از بیمه عمر از سوی افراد و عوامل موثر بر تقاضای بیمه عمر بررسی های لازم صورت گیرد . با توجه به وجود ظرفیت ها و قابلیت های گسترده دركشور عرضه گسترده بیمه های عمر به منظور ارتقاء و بهبود سطح رفاه اجتماعی با موانع بسیاری روبرو است. 1-4) اهداف پژوهش 1-4-1) اهداف اصلی 1- سنجش عوامل اجتماعی و میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر 2-سنجش عوامل اقتصادی و میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر 1-4-2) اهداف فرعی سنجش میزان تاثیرسطح پایین درآمد بر میزان تمایل به تقاضا بیمه عمر سنجش میزان تاثیر عدم فرهنگ سازی در جامعه از طریق رسانه های جمعی و یا حمایت دولت بر میزان تمایل به تقاضا بیمه عمر ناآشنایی مردم با بیمه های عمر و مترادف دانستن آنها با بیمه تامین اجتماعی و درمان بر میزان تمایل به تقاضا بیمه عمر اثر گذار است 1-5) چهارچوب نظری تحقیق چهارچوب نظری مدل مفهومی است از چگونگی تئوری پردازی در مورد روابط بین چند عامل که به عنوان عوامل موثر بر مسئله تعریف شده اند. این تئوری به صورت منطقی بر اساس پژوهش های قبلی تدوین می شود.گردآوری داده های منطقی از طریق پزوهش های منتشره در تدوین مبنایی عملی برای بررسی مساله پژوهشی، امری محوری و اساسی است.(دانایی فر و دیگران ،1389) برای پاسخ به ضعف کنونی تحقیقات جاری این مقاله تلاش دارد تا در قالب یک ارزیابی کمّی به بررسی تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی بر میزان تمایل افراد برای تقاضای بیمه عمر در ایران می پردازد برای پاسخ به ضعف کنونی تحقیقات جاری این مقاله تلاش دارد تا در قالب یک ارزیابی کمّی رابطه میان عوامل موثر بر بیمه عمر از دو جنبه ی اقتصادی و اجتماعی را با میزان تمایل افراد برای تقاضای بیمه عمر را بررسی نماید در این مسیر با توجه به مقاله «رشنوادی و دیگران» مولفه های عوامل اجتماعی را به شرح زیر معرفی می كند: عدم فرهنگ سازی در جامعه از طریق رسانه های جمعی و با حمایت دولت ناآشنایی مردم با بیمه های عمر و مترادف دانستن آنها با بیمه تامین اجتماعی و درمان(مهدوی،1388) و مهمترین مولفه های عوامل اقتصادی با توجه به مقاله دكتر غدیر مهدوی – ھیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده بیمه اکو : تورم بیکاری و فقر سطح پایین درآمد بار تکفل بالا : بین بار تکفل و میزان تقاضا برای بیمه ی زندگی نیز در شرایط عادی ارتباط مستقیم وجود دارد، در صورتی که این رابطه در مورد ایران بر عکس می باشد . در کشورهای توسعه یافته با افزایش تعداد افراد تحت تکفل، سرپرست خانواده ضرورت بیشتری برای خرید بیمه احساس میکند تا آینده افراد خانواده ر ا از خطر بی سرپرست شدن و پیامدهای دیگر مصون بدارد . اما در ایران به دلیل عدم شناخت کافی از بیمه عمر و اینکه در نتیجه ی افزایش تعداد افراد تحت تکفل تأمین نیازهای تمام افراد خانواده دشوارتر شده، ضرورت زیادی برای خرید بیمه عمر احساس نمیشود . با افزایش تعداد فرزندان سرپرست خانواده بیشتر به فکر تأمین نیازهای مصرفی و ضروری روزمره آنها بوده و بیمه ی عمر برای آنها به عنوان یک کالای لوکس می گردد . قابل رقابت نبودن بیمه های عمر سنتی با سایر فعالیتهای سرمایه گذاری(رشنوادی ،1387) عدم فرهنگ سازی درجامعه مدل مفهومی كه با توجه با موارد فوق بدست آمده است : عوامل اجتماعی عوامل اقتصادی ناآشنایی مردم با بیمه های عمر سطح پایین درآمد قابل رقابت نبودن بیمه های عمر سنتی با سایر فعالیتهای سرمایه گذاری میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر شکل 1 –1 ) مدل تحلیلی تحقیق – تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی بر تقاضای بیمه عمر (مهدوی، رشنوادی و همکاران) 1-6) پرسش های تحقیق 1-6-1) پرسش های اصلی 1- آیا عوامل اجتماعی بر میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر تأثیر دارد؟ 2- آیا عوامل اقتصادی بر میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر تأثیر دارد؟ 1-6-2) پرسش های فرعی 1- آیا سطح پایین درآمد بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار است؟ 2- آیا قابل رقابت نبودن بیمه های عمر سنتی با سایر فعالیتهای سرمایه گذاری بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار است؟ 3- آیا عدم فرهنگ سازی در جامعه از طریق رسانه های جمعی و یا حمایت دولت بر میزان تمایل به بیمههای عمر اثر گذار است؟ 4- آیا ناآشنایی مردم با بیمه های عمر و مترادف دانستن آنها با بیمه تامین اجتماعی و درمان بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار است؟ 1-7) فرضیه های تحقیق 1-7-1) فرضیه های اصلی 1- بررسی تاثیر عوامل اجتماعی بر میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر 2-بررسی تاثیر عوامل اقتصادی بر میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر 1-7-2) فرضیات فرعی سطح پایین درآمد بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار است قابل رقابت نبودن بیمه های عمر سنتی با سایر فعالیتهای سرمایه گذاری بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار است عدم فرهنگ سازی در جامعه از طریق رسانه های جمعی و یا حمایت دولت بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار است ناآشنایی مردم با بیمه های عمر و مترادف دانستن آنها با بیمه تامین اجتماعی و درمان بر میزان تمایل به بیمه های عمر اثر گذار اس 1-8 ) تعاریف نظری و عملیاتی متغیر های تحقیق عوامل اقتصادی 1-8-1) سطح درآمد و بیمه عمر سطح درآمد : سطح در آمد افراد یک جامعه موجبات دسترسی از زندگی را چون 1-سطح معیشتی یا (بخور و نمیر ) 2- سطح برخورداری از حداقل زندگی 3- رفاه 4- سطح برخورداری از رفاه و تجمل را فراهم می سازد .(باقر ساروخانی و محسن تبریزی 1380). بررسی لین و گریس 1 در مورد تقاضای بیمه عمر نشان می دهد ، تقاضای بیمه عمر به شدت با آسیب پذیری مالی در ارتباط است و كشش تقاضای بیمه های عمر با افزایش سن ، كاهش می یابد . كاپفر2 در پژوهشش ، احتمال خرید بمیه عمر از سوی افراد بیكار ، زنان خانه دار ، افراد در حال آموزش و آنهایی كه در آمد پایین تری دارند را كمتر یافته است . عزیززاده نیازی ( 1378) در بررسی خود نشان داد كه متغیر با سوادی و در آمد سرانه اثر مثبت و معنا داری بر تقاضای بیمه عمر دارند . 1-8-2) مقایسه بیمه عمر و دیگر روش های سرمایه گذاری سرمایه گذاری ( Investment ) عبارت است از هر گونه فدا كردن ارزشی در حال حاضر ( كه معمولاً مشخص است ) به امید به دست آوردن هر گونه ارزشی در زمان آینده ( كه معمولاً اندازه یا كیفیت آن نامعلوم است ) . به عبارتی سرمایه گذار در حال حاضر ، ارزش مشخصی را فدا می كند تا در قبال آن در آینده ارزش خاصی كه مورد نظرش است بدست آورد ؛ مثل پرداخت وجهی بابت خرید سهام به امید بدست آوردن سودهای مشخصی از آن در آینده . ▪ سرمایه گذاری را به روشهای مختلفی تقسیم بندی می كنند : ۱) براساس موضوع سرمایه گذاری : سرمایه گذاری بر حسب موضوع به دو دسته سرمایه گذاری واقعی و سرمایه گذاری مالی تقسیم میشود . سرمایه گذاری واقعی نوعی سرمایه گذاری است كه فرد با فدا كردن ارزشی در زمان حاضر ، نوعی دارایی واقعی بدست می آورد. در واقع موضوع سرمایه گذاری ، دارایی واقعی است. خرید ملك یا آپارتمان ، نمونه ای از این سرمایه گذاری است . در سرمایه گذاری مالی ، فرد در ازای فدا كردن ارزش حاضر ، نوعی دارایی مالی كه نتیجه آن معمولاً جریانی از وجوه نقد است بدست می آورد . سرمایه گذاری در اوراق بهادار مثل سهام عادی یا اوراق مشاركت ، كه فرد در ازای پرداخت پول ، محق به دریافت جریانی از وجوه نقد به شكل سود می شود ، سرمایه گذاری مالی محسوب می شود. ۲) براساس زمان یا مدت سرمایه گذاری : بر حسب زمان ، سرمایه گذاری را می توان به كوتاه مدت یا حداكثر تا یكسال و بلند مدت یا بیش از یك سال تقسیم كرد. ۳) برحسب خطر یا ریسك سرمایه گذاری : از آنجا كه منافع حاصل از سرمایه گذاری در آینده بدست می آید و نسبت به تحقق این منافع یقین وجود ندارد پس انواع سرمایه گذاری ها با درجاتی از احتمال عدم تحقق منافع مورد نظر سرمایه گذار یا ریسك مواجه اند. بر اساس اینكه میزان یا احتمال تحقق نیافتن منافع آتی ( یا ریسك ) چقدر باشد ، سه نوع سرمایه گذاری را می توان از یكدیگر متمایز ساخت : سرمایه گذاری با ریسك متناسب ، سرمایه گذاری با ریسك نسبی بیشتر ( سفته بازی ) ، سرمایه گذاری پر خطر یا ریسكی ( قمار ) . سرمایه گذاری متناسب یا به طور خلاصه سرمایه گذاری ، نوعی سرمایه گذاری است كه ریسك آن متناسب با بازده ای است كه از آن انتظار می رود. سرمایه گذاری با ریسك نسبتاً بیشتر یا سفته بازی، نوعی سرمایه گذاری است كه در آن سرمایه گذار برای كسب بازده ، ریسك بیشتری تقبل می كند و بالاخره سرمایه گذاری بسیار ریسكی یا قمار ، نوعی سرمایه گذاری است كه در آن فرد برای بدست آوردن بازده ای ولو بسیار كم ، ریسك بسیار زیادی متحمل می شود .(کارگزار،1385)
در دنیای کنونی اکثر مدیران خواهان کارکنانی هستند که بیش از وظایف شرح شغل خود فعالیت می کنند . آنها به دنبال کارکنانی هستند که به فراسوی انتظارات می روند، به میل و خواست خود به رفتارهایی دست می زنند که جزو وظایف رسمی شغلی شان نیست . به طور کلی ، آن دسته از رفتارهای شغلی کارکنان که تاثیر زیادی بر اثربخشی عملیات سازمان دارد ، توجه محققان و مدیران زیادی را به خود جلب کرده است . در گذشته محققان در مطالعات خود جهت بررسی رابطه میان رفتارهای شغلی و اثربخشی سازمانی ، اکثراً به عملکرد درون نقشی کارکنان توجه می کردند . ولی رفتار شهروندی سازمانی شامل رفتارهای اختیاری کارکنان است که جزو وظایف رسمی آنان نیست و مستقیماً توسط سیستم رسمی پاداش در نظر گرفته نمی شود و میزان اثربخشی کلی سازمان را افزایش می دهد . (طبرسا و همکاران ؛ 1389 ، ص104)
رفتار منصفانه خواسته ای است که همه ی كاركنانی كه وقت و انرژی خود را در یك سازمان صرف می كنند از سازمان انتظار دارند. این انتظارات باعث می شود كه رهبران تمایل بیشتری به تأكید بر رعایت انصاف داشته باشند . سؤال این است، زمانی كه مدیران به این انتظارات توجهی ندار ند چه اتفاقی ممكن است . گرینبرگ١ نتیجه گرفت مدیرانی كه این هنجارها را به وسیله رفتار ها غیر منصفانه نقض می كنند باعث می شوند كاركنانشان واكنش منفی نسبت به این رفتار نشان دهند . بنابر این انعكاس عدالت در رفتار مدیران باعث می شود كه شرایط خوبی هم برای سازمان و هم كاركنان به وجود آید. (Greenberge,1993, p:85) در این فصل تصویری کلی از تحقیق ارائه می شود . بدین صورت که ابتدا سؤال اصلی تحقیق در قالب بیان مسأله مطرح شده و سپس به اهمیت و ضرورت بحث در خصوص موضوع تحقیق ، اهداف تحقیق ، فرضیات تحقیق و موارد دیگر پرداخته خواهد شد .
1-2 بیان مسئله
در محیط رقابتی کسب و کار امروز، عمده نگرانی و تکاپوی سازمانها در جهت بقا و توسعه و پیشرفت فراگیر آنها شکل می گیرد. در راستای این هدف خطیر، مدیران در پی شناسایی و بهره گیری بهینه از منابع و سرمایه هایی هستند که تحصیل آنها هزینه ها و زحمات فراوانی دارد. پس پیروز این میدان مدیرانی هستند که سرمایه های مذکور را به اثربخش ترین، کاراترین و بهره ورترین طرق ممکن به کار گیرند. عمده منابع هر سازمانی متوجه منابع انسانی، مالی و فنی آن است که مسلماً سرمایه انسانی تعیین کننده سمت و سوی دیگر سرمایه هاست، زیرا نیروی انسانی است که با توانایی خود و با برنامه ریزی، دیگر منابع را به خدمت گرفته است.باتمان و ارگان١ (1983) برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند و آن را به عنوان بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام در محیط کاری می دانند که ورای الزامات سازمانی است. (Hodson,2006 p:70). سازمانها، بدون تمایل داوطلبانه افراد به همكاری، قادر به توسعه اثربخشی خرد جمعی خود نیستند. تفاوت همكاری داوطلبانه و اجباری از اهمیت فراوان برخوردار است. در حالت اجباری شخص وظایف خود را در راستای مقررات و قوانین و استانداردهای قابل قبول یك سازمان و صرفاً در حد رعایت الزامات انجام می دهد . ولی در همكاری داوطلبانه این مقوله ورای وظیفه مطرح است و افراد كوششها ، انرژی و بصیرت خود را برای شكوفایی توانایی های خود به نفع سازمان ابراز می كنند. در این حالت افراد معمولاً از منافع شخصی خود می گذرند و مسئولیت پذیری در راستای منافع دیگران در اولویت قرار می دهند. بدین ترتیب كه مسیر نیل به هدفهای سازمان تسهیل می شود ، در این حالت اعتماد و تعهد اهمیت والایی دارد ولی در صورت نبود رفتارهای همكاری داوطلبانه ، بندرت حاصل می شود . (طبرسا و همكاران؛ 89 13 : 102) رفتار شهروندی سازمانی مجموعه رفتارهایی است كه خارج از محدوده رفتارهای الزامی افراد در محیط محسوب می شود ، ولی در ایجاد فضای روانی و اجتماعی مطلوب در محیط كار نقش اساسی و محوری بازی می كنند . این رفتارها حداقل طی 25 سال گذشته به حوزه ای گسترده و وسیع در تحقیقات مدیریتی و سازمانی تبدیل شده اند .این رفتارها در تعاریف اولیه به عنوان رفتارهایی معرفی شده كه به طور كامل اختیاری هستند و در نظام حقوق و پاداش در سازمان ها و صنایع ، جایگاهی برای آنها در نظر گرفته نشده است . با این حال این رفتارها در اثربخشی سازمانی به دلیل نقشی كه در جو سازمانی ایفا می كنند ، نقش اساسی دارند . نمونه های این نوع رفتارها را می توان در یاری رسانی به همكاری كه غایب است ، داوطلب شدن برای كار اضافی تر در زمان نیاز ، معرفی كردن سازمان با شور و حرارت در میان عموم ، عمل كردن به شیوه ای كه موجب تقویت روحیه و نشاط خود و همكاران می شود و حل تعارضات بین فردی مشاهده كرد. (گل پرور و همکاران؛1388: 29) محققان پیامدهای فردی و سازمانی نسبتاً زیادی را برای رفتارهای شهروندی سازمانی ذكر كرده اند . در سطح سازمانی آنچه كه به طور عمده مطرح می شود افزایش عملكرد و اثربخشی است . مسئله دیگری كه برخی از محققان به عنوان یك پیامد مهم رفتارهای شهروندی سازمانی به آن اشاره می كنند ، افزایش توان سازمان در جذب و نگهداری نیروهای خبره و كارآمد است . بالا بودن سطح رفتارهای شهروندی در یك سازمان سبب می شود تا سازمان به محیطی جذاب برای كار و فعالیت تبدیل شود و از این رو سازمانهایی كه سطح رفتارهای شهروندی در آنها بالاست ، با جذب نیروهای كارآمدتر ، عملكرد بهتری خواهند داشت . (طبرسا و همکاران؛ 1389: 105) وجود رابطه مثبت بین عدالت بین فردی و رفتار شهروندی سازمانی رهبر مدار نشان می دهد که فرد تمایل دارد در رفتار شهروندی سازمانی برای هویتی خاص مشارکت نماید که به عنوان منبع عدالت تلقی می شود. بدلیل آنکه رهبر براساس رفتارهای حمایتی اش به عنوان یک فرد قابل احترام و ملاحظه کار تلقی می شود، به عنوان منبع عدالت بین فردی زیر دست نیز بشمار می آید. در این مورد، تاکید بر رفتارهای شهروندی زیر دستان مستقیما بر رهبری متمرکز است که با او کار می کند. درنتیجه ، احتمالا زیر دست تلاش بیشتری می کند تا رفتارهای همکاری خود را برای منافع رهبر نشان دهد et al , 2010, p: 411 ) jeewon Cho (
بین رفتارهای تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد. .(یعقوبی و همکاران؛ 1389: 81)یكی از دغدغه های سازمان ها و پژوهشگران در چهار دهه پیش ، رهبری بوده است و تلاش شده این پدیده را با یك سری از معیارهای دانشگاهی عملی كنند. (Dulewicz et al , 2005, p :406)
رهبری تحولی فرایندی است كه بر اساس آن رهبر ، بالاترین سطح انگیزش ، اخلاقیات ، وجدان ، تعهد و پیوند جویی با اهداف سازمان را در پیروان ایجاد می كند(زین آبادی ؛ 1389: 141 ) براساس نظریه رهبری تحول آفرین ، یك رهبر ، نیازمند استفاده از بازیگران داخلی جهت انجام وظایف لازم برای سازمان است تا به اهداف مطلوبش دست یابد . در این راستا ، هدف رهبری تحول آفرین آن است كه اطمینان یابد مسیر رسیدن به هدف ، به وضوح از سوی بازیگران داخلی درك شده است ، موانع بالقوه درون سیستم را برطرف می كند و بازیگران را در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ترغیب می نماید. (Boenke, 2003, p:5-6) در این تحقیق در بررسی فرایندهای روانی در رهبری تحول آفرین بر مولفه ملاحظه فردی متمرکز شده است. ملاحظه فردی مبتنی بر این نظریه است که رهبران هر یک از زیردستان، خود را مورد توجه قرار می دهند. et al , 2010, p: 410 ) jeewon Cho (
رهبر ملاحظه كار فردی ، اختلافات فردی را بر حسب نیازها و توقعات خاص زیردستان تلقی می كند و حمایت فردی را برای رشد زیردست ارائه می كند . این نوع رهبر ، به عنوان یك مربی یا مرشد عمل می كند و با استفاده از رفتارهای توانمندسازی كه متناظر با نیازهای خاص زیردست می باشد ، زیردست خود را هدایت می كند. بعلاوه، چنین رفتارهای حمایتی به طور دوستانه، نزدیک و صمیمی و برابر به زیردست انتقال می یابد. , 2010, p: 413) et al jeewon Cho (
علی رغم یافته های مربوط به اینکه رهبران تحول آفرین چه کاری را انجام می دهند، دست کم یک مسئله اساسی ارزش بررسی بیشتری را دارد و آن این است که چگونه رهبران تحول آفرین بر زیردستان و یا درکل بر گروه تاثیر می گذارند و چرا زیردستان به رفتارهای رهبری رهبران خود واکنش نشان می دهند؟ درک عدالت کارکنان می تواند به عنوان مکانیسم روانی مهمی در فرایند رهبری تحول آفرین عمل نماید. رهبران به عنوان هویت های بانفوذی تلقی می شوندکه بر درک عدالت زیردستان تاثیر می گذارند. عدالت میان فردی به عنوان درك فرد از كیفیت رفتار میان فردی است . برحسب اینكه چگونه افراد توسط مسئولان سازمانی خود رفتار می شوند. al, 2010, p: 409 ) et jeewon Cho ( مطالعات انجام شده در زمینه تاثیر رفتار شهروندی بر رهبری تحول آفرین گویای این واقعیت است که وجود این نوع رفتارها در سازمانهای دولتی اثرات مثبت و قابل توجهی دارد، لذا می خواهیم رابطه رهبری تحول آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی را از طریق درک عدالت در دانشگاه علوم پزشکی گیلان بسنجیم. این مطالعه به این سوال اساسی پاسخ می دهد که آیا رهبری تحولی بر رفتار شهروندی سازمانی از طریق درک عدالت در دانشگاه علوم پزشکی ارتباط دارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظارات خاصی وجود دارد. این توقع وجود دارد كه رفتار كارمند طوری باشد كه بیش از الزامات نقش و فراتر از وظایف رسمی در خدمت اهداف سازمان فعالیت كند. بر مبنای بررسیهای محققان از رفتار شهروندی از جهت عملی و تئوریك، نتیجه گرفته اند، رفتارهای شهروندی نوعاً از نگرش مثبت شغلی، ویژگیهای وظیفه ای و رفتارهای رهبری ناشی میشوند. بنابراین، تحقیقات نشان میدهند افراد احتمالاً وقتی از شغل خود راضی باشند، و وقتی كه به آنها وظایفی واگذار گردد كه به خودی خود رضایت بخش هستند، یا وقتی كه آنها رهبرانی حمایت كننده و الهام بخش دارند، خیلی بیش از الزامات رسمی شغلی شان كار میكنند. (Bolino et al, 2003, p: 61-62).
با توجه به این مطالب می توان برخی از زمینه هایی را که رفتار شهروندی سازمانی به مؤفقیت سازمانی کمک می کند ، در قالب موارد زیر خلاصه نمود:
1- افزایش بهره وری مدیریت و کارکنان ؛ 2- آزاد کردن منابع سازکانی برای استفاده مقاطد مولدتر ؛
3- کاهش نیاز به اختطاط منابع کمیاب به وظایفی که جنبه نگهدارندگی دارد ؛
4- تقویت توانایی سازمانها برای جذب و نگهداری کارکنان کارآمد ؛
5- افزایش ثبات عملکرد سازمانها ؛
6- توانمندسازی سازمان برای انطباق مؤثرتر با تغییرات محیطی. (طبرسا و همکاران ؛ 1389 ، ص 105)
1-4 هدف تحقیق
در این پژوهش که کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی گیلان جامعه آماری مورد نظر آن می باشد اهدافی به شرح ذیل مد نظر است :
1- سنجش سبک رهبری تحول آفرین و ابعاد آن بر رفتارهای شهروندی سازمانی رهبر مدار در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی گیلان .
2- سنجش تأثیر سبک رهبر تحول آفرین بر رفتارهای شهروندی سازمانی رهبر مدار از طریق درک عدالت در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی گیلان .
3-.سنجش میزان ادراک کارکنان ستادی از سبک رهبری تحول آفرین در دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
4- سنجش میزان بروز رفتارهای شهروندی رهبرمدار در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
5- سنجش میزان درک عدالت از سوی کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
1-5 چارچوب نظری تحقیق
تحقیقات در بررسی رابطه بین سبک های رهبری و رفتار شهروندی سازمانی نشان داد رفتارهای رهبری تحول آفرین با رفتارهای شهروندی سازمانی ارتباط معنادار مثبتی دارد.رفتارهای رهبری نقشی کلیدی در اثرگذاری بر رفتار شهروندی سازمانی دارد ( , p: 518 Podsakoff et al , 2000 ) بس١ (1985) بیان نمود که رهبری تحول آفرین منجر به عملکردی فراتر از انتظارات در محیطهای سازمانی میشود. تحقیقات نیز به طور تجربی ثابت کردند که ارتباط مثبتی مابین رهبری تحول آفرین و عملکرد سازمانی وجود دارد. همچنین تحقیقات نشان داد که بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد. (یعقوبی و همکاران ، 1389 ، ص 80 ) درک عدالت می تواند روی رفتار شهروندی سازمانی تاثبر بگذارد ، بوسیله برانگیختن کارکنان از طریق تشریح روابط با سازمانی که با آن مبادله اجتماعی دارند ؛ در یک فرایند تبادل اجتماعی کارکنان رفتار منصفانه و اعتمادبه مدیران را ادراک می کند و به سمت ماوراء الزامات رسمی رفته و به طور ارادی اعمالی را که به سازمان سود می رسانند انجام می دهند . ( Noormala et al, 2009 , p : 325-326) با توجه به مطالب مطرج شده ، مدل مفهومی زیر قابل ترسیم است :
1-6 فرضیه های تحقیق
با توجه به مباحث طرح شده در بیان مسئله ، چارچوب نظری و مبانی نظری پزوهش ، فرضیه ها به شکل زیر تنظیم گردید:
فرضیه 1: سبک رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی رهبرمدار در دانشگاه علوم پزشکی گیلان رابطه دارد.
فرضیه فرعی 1-1 ملاحظات فردی رهبر با رفتار شهروندی سازمانی رهبرمدار در دانشگاه علوم پزشکی گیلان رابطه دارد.
فرضیه فرعی 2-1 نفوذ آرمانی رهبر با رفتار شهروندی سازمانی رهبرمدار در دانشگاه علوم پزشکی گیلان رابطه دارد.
فرضیه فرعی 3-1 انگیزه الهام بخش رهبر با رفتار شهروندی سازمانی رهبرمدار در دانشگاه علوم پزشکی گیلان رابطه دارد.
فرضیه فرعی 4-1 ترغیب ذهنی رهبر با رفتار شهروندی سازمانی رهبرمدار در دانشگاه علوم پزشکی گیلان رابطه دارد.
فرضیه 2: درک عدالت بین فردی واسطه رابطه بین ملاحظات فردی رهبر تحول آفرین و رفتارهای شهروندی سازمانی رهبر مدار می باشد.
1-7 تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای تحقیق
پژوهش حاضر دارای دو متغیر مستقل و وابسته و یک متغیر میانجی است . متغیر مستقل رهبری تحول آفرین و متغیر وابسته رفتار شهروندی سازمانی و متغیر میانجی درک عدالت است.
رهبری تحول آفرین:
تعریف نظری: رهبری تحول آفرین فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول ناپیوسته در وضع موجود و کارکردهای سازمان است. رهبران تحول گرا پیروان را به سطوح بالاتری از انگیزش و اخلاق سوق می دهند (ناظریانی؛ 1389، ص 20)
تعریف عملیاتی: رهبران تحول آفرین به منظور تقویت عملكرد كاركنان و سازمان، رابطه مثبتی با زیردستان برقرار می كنند، كاركنان را تشویق می كنند كه از نیازهای شخصی فراتر رفته و در راستای تمایلات گروه و سازمان كار كنند. رهبر تحول آفرین زیردستان خود را بر می انگیزاند تا آنچه را در توان دارند انجام دهند. ( یعقوبی و همکاران، 1389، ص 70-69 ) رهبری تحول آفرین در تحقیق حاضر توسط پرسشنامه از طریق 18 سؤال و توسط سؤالهای 1 تا 18 تحت طیف پنج نقطه ای لیکرت موردسنجش قرار می گیرد. رهبری تحول آفرین دارای چهار بعد است که به تعریف آنها پرداخته می شود:
ملاحظات فردی:
تعریف نظری: رهبر نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده میکند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص میدهند و به آنها کمک میکنند تا مهارتهایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند. (Spector et al, 2004, p: 18-19)
تعریف عملیاتی: ملاحظه فردی از طریق رفتار با زیردستان به عنوان فردی با نیازها، توانایی ها و آمال و آرزوهای مختلف روی می دهد . یك رهبر تحول آفرین می تواند عواطف دیگران را ارزشیابی كند و به احساس دیگران حساس باشد و نشان دهد كه احساسات آنها را درك می كند. et al, 2011, p: 503 ) younghee ( ملاحظه فردی در تحقیق حاضر توسط پرسشنامه از طریق سه سؤال و توسط سؤالهای 1 ، 2 و 3 تحت طیف پنج نقطه ای لیکرت موردسنجش قرار می گیرد .
انگیزش الهام بخش:
تعریف نظری: رهبر کارکنان را ترغیب میکند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند. ((Spector et al, 2004, p: 18-19
تعربف عملیاتی: انگیزه الهام بخش به این امر اطلاق می شود که چقدر رهبران می توانند مفهوم هدف در شغل را برای زیردستان خود ارائه نمایند طوری که انرژی مضاعف و هدفمندی را در آنها ایجاد می کند. آنها این کاررا با ایجاد دیدگاه جدید، تجهیز تعهد، ایجاد استراتژی های واضح برای دستیابی به این دیدگاه انجام می دهند. ( et al, 2013, p: 95 weichun ( انگیزه الهام بخش در تحقیق حاضر توسط پرسشنامه از طریق چهار سؤال و توسط سؤال های 4، 5، 6 و 7 تحت طیف پنج نقطه ای لیکرت موردسنجش قرار می گیرد.
نفوذ ایده آل (ویژگیهای آرمانی – رفتارهای آرمانی)
تعریف نظری: در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل میشناسند و سعی میکنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است ( (Spector et al, 2004, p:18-19
تعریف عملیاتی: چنانچه یک رهبر ، تحول آفرین باشد، حس احترام، تحسین و وفاداری را در میان پیروان خود ایجاد نموده و بر داشتن تعهد قوی برای تحقق رسالت های سازمان تأکید خواهد نمود . (زاهدی و همکاران ؛ 1388 ،ص 14) نفوذ آرمانی در تحقیق حاضر توسط پرسشنامه از طریق شش سؤال و توسط سؤالهای 8، 9، 10، 11، 12و 13 تحت طیف پنج نقطه ای لیکرت موردسنجش قرار می گیرد .
ترغیب ذهنی
تعریف نظری: ترغیب ذهنی ، برانگیختن پیروان به وسیله رهبر به منظور کشف راه حل های جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان می باشد . درواقع رفتار رهبر ، جالشی را برای پیروان ایجاد می کند که دوباره در مورد کاری که انجام می دهند ، کوشش و تلاش نمایند و در مورد چیزی که می تواند انجام یابد ، دوباره تفکر کنند. ( سنجقی و همکاران ؛ 1390 ، ص 115)
در سالهای اخیر، CRM به یکی از موضوعات متداول در هر دو زمینه تئوری و عملی تبدیل شده است. با وجود اینکه تعداد بسیار زیادی از مقاله ها تاثیر مثبت فعالیتهای CRM – بویژه در زمینه های تکنولوژیکی، استراتژیکی و سازمانی- بر عملکرد را نشان می دهد و شرکتها میلیونها دلار در استقرار سیستم CRM سرمایه گذاری کرده اند، با این وجود سازمانها شکایت دارند که بکارگیری CRM انتظارات آنها را برآورده نساخته است (Kumar et al., 2006:88). خلق یک محیط دلخواه و بهینه مدیریت ارتباط با مشتری به طور روزافزونی تبدیل به چالش اصلی کسب و کار شده است و این فرایند به سرعت در حال تبدیل شدن به پیش نیازی برای بقا و موفقیت کلیه کسب و کارها در بازار رقابتی امروز است. با توجه به چالشهای جهانی و سرعت کسب و کار امروزه، خلق مزیت رقابتی با فهم خواسته های مشتری آغاز می شود. بدین ترتیب سازمانها با داشتن احاطه کامل به نیازهای مشتریان می توانند با کیفیت بهتری محصولات یا خدمات خود را عرضه نموده و رشته ارتباطی میان خود و مشتری را محکمتر نمایند. استقرار اینگونه سیستم ها در سازمانها نیازمند ایجاد بستر مناسب با توجه به شرایط حال سازمان است (دهمرده و همکاران، 1389: 94). عدم توجه به اصول و مفاهیم بنیادی CRM كه باید در شركت اجرا شود موجب می شود كه در بازار رقابتی مشتریان تجربه خوشایندی از رابطه با شركت بدست نیاورند و به سوی شركتهای دیگر و خدمات بهتر متمایل شوند. تحقیقات نشان داده است كه هزینه جذب مشتریان جدید به دلیل هزینه های بازاریابی و تبلیغات، بیشتر از هزینه های حفظ مشتریان است. به طور كلی تحقیقات نشان می دهد كه هزینه های جذب مشتریان جدید پنج برابر بیشتر از حفظ یا مدیریت مشتریان موجود است. این امر بدین معناست كه به جای متمایز ساختن محصولات، سازمانها باید مشتریان را بشناسند و از تاكید بر سهم بازار به سهم مشتری تغییر جهت دهند. با توجه به قانون 20/80 ، 20% مشتریان، در 80% فروش سازمان سهیم هستند که این امر نشانگر لزوم حفظ روابط بلندمدت با مشتریان سودآور به منظور حداکثر سازی سود است (بامداد صوفی و همکاران، 1389: 168). 2-1-2) مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) واژه CRM مخفف Management Customer Relationship) ) یا مدیریت ارتباط با مشتری است. در حقیقت این سیستم راهبردی است برای جمع آوری نیازها و رفتارهای تجاری مشتریان تا به ایجاد روابط قویتر با آنها منجر شود. در نهایت، رابطه قوی با مشتریان رمز موفقیت هر کسب و کار است. CRM را می توان مانند فرایندی دانست که به ما کمک می کند تا اطلاعات مختلفی از مشتریان، فروش، اثربخشی فعالیت های بازاریابی، سرعت عمل در پاسخگویی به مشتری و نیز تمایلات بازار را به شکل یک جا جمع آوری کنیم ThuyUyen, 2007: 103)). مدیریت ارتباط با مشتری رویكردی استراتژیك است كه در ارتباط با بهبود ارزش ذینفع از طریق توسعه ارتباطات مناسب با مشتریان و بخش های مشتری كلیدی است. مدیریت ارتباط با مشتری قابلیت های بالقوه استراتژیهای بازاریابی ارتباط و تكنولوژی اطلاعات را در جهت ایجاد روابط بلندمدت سود ده با مشتریان و سایر ذینفعان كلیدی پیوند می دهد. مدیریت ارتباط با مشتری فرصت های بسیاری برای به كارگیری داده ها و اطلاعات در جهت شناخت مشتریان و خلق ارزش مشترك ایجاد می كند. این امر مستلزم ادغام چند كاركردی از فرایندها، افراد، عملیات ها، قابلیت های بازاریابی است كه از طریق اطلاعات، تكنولوژی و برنامه ها میسر می گردد Adrian, 2005: 170)). CRM طراحی ساختار سازمانی برای ارتباط دو جانبه با مشتری است. که به سه بخش عملیاتی، تحلیلی و تعاملی تقسیم می گردد. الف) بخش عملیاتی: در این روش تمامی مراحل ارتباط با مشتری، از مرحله بازاریابی و فروش تا خدمات پس از فروش و دریافت بازخورد از مشتری، به یک فرد سپرده می شود؛ البته به نحوی که فروشندگان و مهندسان ارائه خدمات بتوانند سابقه هر یک از مشتریان را بدون مراجعه به این فرد در دسترس داشته باشند. ب) بخش تحلیلی: در CRM تحلیلی، ابزارها و روش هایی به کار می رود که اطلاعات به دست آمده از CRM عملیاتی را تجزیه و تحلیل کرده و نتایج آن را برای مدیریت عملکرد تجاری آماده می کند. در واقع CRM عملیاتی و تحلیلی در یک تعامل دو طرفه هستند؛ یعنی داده های بخش عملیاتی در اختیار بخش تحلیل قرار می گیرد؛ پس از تحلیل داده ها، نتایج به دست آمده تاثیر مستقیمی بر بخش عملیات خواهد داشت. به کمک تحلیل های این بخش، مشتریان دسته بندی شده و امکان تمرکز سازمان بر روی بخش خاصی از مشتریان فراهم می شود. ج) بخش تعاملی: در این نوع ارتباط، مشتری برای برقراری ارتباط با سازمان، از آسان ترین روش ممکن مانند تلفن، تلفن همراه، فکس، اینترنت و سایر روش های مورد نظر خود استفاده می کند؛ CRM تعاملی به دلیل امکان انتخاب روش از سوی مشتری و اینکه بیشتر فرایندها ( از جمع آوری داده ها تا پردازش و ارجاع مشتری)، در کمترین زمان ممکن به مسئول مربوطه می رسد، باعث مراجعه مجدد مشتری و ادامه ارتباط با شرکت می شود. پیامدهای حاصل از بکارگیری CRM این است که موجب رشد سازمان و بهره وری بیشتر آن می شود. CRM در واقع طراحی ساختار سازمانی برای ارتباط با مشتری از بیرون به داخل و بالعکس، و ایجاد ارزش دو جانبه از طریق این فرایند است Tohidi & Jabbari, 2011: 579)). 2-1-3 ) ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری: CRM مفهومی است که ریشه ای در فناوری اتوماسیون فروش و عملیات های مراکز فراخوان دارد و از اواسط (1990) وجود داشته است. در آن زمان، CRM از طریق ادغام داده های مشتری از طریق قسمت فروش با تعاملات مرکز فراخوان به وجود آمد که منجر به تعاملات غیر رسمی بیشتری با مشتری گردید. این مفهوم به وسیله سازمان های استفاده کننده و ادغام های سریع انتشار یافت و موجب برانگیختن فروشندگان نرم افزار شد که همگی مدعی بودند یک مجموعه منسجم از توانایی هایی دارند که به عنوان CRM شناخته شد. پیش از این، بازاریابی رابطه مند در صدد بود که اطلاعاتی را در مورد ترجیحات و علایق مشتریان که در پایگاههای داده ای ذخیره شده بود به دست بیاورد. این موضوع به شکل بازاریابی “نفر به نفر”، پدیدار شد که اشاره به فرایند و تعاملات از طریق شرکت هایی که به ایجاد پیشنهادات همسوتر با خواسته مشتریان می پرداختند، داشت. از این رو CRM به منظور برقراری امنیت و مدیریت نفر به نفر، و ایجاد یک رابطه سودمند و بلند مدت با مشتریان توسعه پیدا کرد. در مجرایی موازی، ابزارهایی مبتنی بر اینترنت مانند بازرگانی الکترونیکی، بازاریابی اینترنتی و ارتباطات نفر به نفر بوجود آمده و رشد کردند. با دارا بودن این تکنولوژی های جدید، این محصولات، خارج از حوزه CRM به رقابت برخاستند و به بازرگانی الکترونیکی رسیدند. هنگامی که مفاهیم CRM و بازرگانی الکترونیکی با یکدیگر ادغام شدند باعث شد در مدت کوتاهی، مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی بر سر زبان ها افتاد (Osrenkoe & Bennani, 2007: 143).
ای برای آمادگی نسبت به تغییر، فهم جدید و عمیقتری از فرآیند تغییر فراهم آورده (پاک نژاد و همکاران،1390) و بخش از یک رابطه علت و معلولی آزمون شده بین سازمان یادگیرنده و آمادگی به تغییر است(Sudharatna,2004).
سازمانهای آموزشی به طور عام و دانشگاهها و دانشکدهها نیز مصون از تغییرات محیطی نبوده و ناچارند برای حفظ، بقا و رشد و توسعه، خود را با محیطشان تطبیق دهند. چالشهای پیش روی مؤسسات آموزش عالی، از قبیل کاهش نرخ اشتغال دانشآموختگان ،افزایش تعداد دانشجویان، تقاضا برای اثربخشی بیشتر آموزشها ، جهانی شدن و به تبعان افزایش رقابت و بازار محوری، یک حس قوی برای برقراری رفتارهای جدید مؤسسات آموزش عالی به ویژه آمادگی برای تغییر را در آن ایجاد نموده (عباسی و حجازی،1389) و ویژگی یادگیرندگی، بهبود تطبیقی و پویایی، پاسخی به این حس نیاز قوی است. مطابقت سازمانی دانشگاه با الزامات سازمان یادگیرنده، در تقابل باثبات، تمرکز و انعطافناپذیری قرارگرفته و به چابکی این نهاد و درعینحال رفتارهای کنشگرانه با عاملان و ذینفعان محیطی به منظور کسب بالاترین و والاترین ارزشهای مادی و غیرمادی منجر میگردد.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف اصلی
سنجش رابطه بین ابعاد سازمان یادگیرنده و آمادگی برای تغییر در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 17
1-4-2- اهداف فرعی
1.تعیین رابطه بین خلق فرصتهای یادگیری مستمر و آمادگی برای تغییر
1-5 – چارچوب نظری
چهارچوب نظری الگویی است که فرد پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص دادهشدهاند تبیینهایی فراهم میکند. چهارچوب نظری روابط بین متغیرها را روشن میکند ، نظریههایی را که مبانی این روابط هستند میپروراند و نیز ماهیت و جهت این روابط را توصیف میکند. همانگونه که بررسی پیشینه مبنای چهارچوب نظری را تشکیل میدهد، یک چهارچوب نظری خوب نیز در جای خود، مبنای منطقی لازم برای تدوین فرضیههای آزمونپذیر را فراهم میآورد (سکاران ،1385). این تحقیق به دنبال بررسی ارتباط ابعاد سازمان یادگیرنده براساس ابعاد سازمان یادگیرنده واتکینز و مارسیک (۱۹۹۸) با آمادگی برای تغییر براساس گرایش به سوی تغییردونهام و همکاران (۱۹۸۹) می باشد که متغیر مستقل(پیش بین) درآن ابعادسازمان یادگیرنده (خلق فرصتهای یادگیری مستمر،ارتقا پرسشگری و گفتمان، ترغیب همکاری و یادگیری گروهی، ایجاد سامانههای کسب و اشتراک یادگیری، توانمندسازی افراد برای رسیدن به بینش جمعی، ارتباط سازمان با محیط،رهبری استراتژیک برای یادگیری) ومتغیر وابسته(ملاک) آمادگی برای تغییر می باشد. باتوجه به اینکه مطالعات مشابه دراین زمینه نشانگر آن بود که متغیر ابعاد سازمان یادگیرنده برآمادگی برای تغییر تاثیر مثبت ومعناداری دارد لذا دراین مطالعه تاثیر ابعاد سازمان یادگیرنده برآمادگی برای تغییر نیز علاوه بررابطه دوسویه این دومتغیر مورد بررسی قرار گرفت. مدل اصلی مفهومی از بررسی لگزیان وملک زاده(1389) وپاک نژاد وهمکاران (1390) اقتباس ومورد استفاده قرارگرفت.
كارآفرینی سازمانی فرآیندی بازآفرین یا به معنی دیگر نوسازی مجدد سازمانی است. سازمانها با ایجاد خدمات جدید به مشتریان موجب رضایت مشتریان میشوند و رضایت مشتریان، وفاداری به سازمان و به دست آوردن مشتریان جدید را به همراه دارد كه باعث بقا و سودآوری در سازمان میشود. از این رو سازمانها برای محیطی كه كارآفرینی را ترغیب و استعدادهای افراد را بالفعل كند، اهمیت قابل ملاحظهای قائل شدهاند. یكی از مهمترین عوامل تسهیل و تقویت توان كارآفرینی در سازمان ساختار مناسب و تشكیلات متناسب با اهداف مورد نظر میباشد. با توجه به اهمیت مبحث كارآفرینی در دنیای امروز، توسعه و ترویج فرهنگ كارآفرینی بیش از پیش ضروری بهنظر میرسد. بهدلیل نقش و جایگاه ویژه كارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولتها در كشورهای توسعهیافته و درحال توسعه، تلاش میكنند با حداكثر امكانات و بهرهبرداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هرچه بیشتری از جامعه را كه دارای ویژگیهای كارآفرینی هستند به آموزش در جهت كارآفرینی و فعالیتهای كارآفرینانه تشویق و هدایت كنند (بهبود، 1390). توجه به كارآفرینی در جامعه، سبب پویایی و افزایش بهرهوری شده و در سطوح مختلف، ارزش كار را افزایش داده و روحیه سعی و تلاش را در بدنه جامعه بالا میبرد (سعیدی كیا، 1390). کارآفرینی سازمانی، یکی از مهمترین عوامل توسعه سازمانی و اقتصادی است که از مدتها پیش، مورد توجه محققین و دولت مردان قرار گرفته است (Minniti, 2008). در نظر بسیاری از پژوهشگران، کارآفرینی سازمانی مفهومی راهبردی است که میتواند زمینه رشد و دستیابی سازمان به مزیت رقابتی پایدار را فراهم سازد (Dess et al., 1997). شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور بهگونهای است كه حل مشكلات و تنگناها، الگوها و راهحلهای جدید و متفاوتی را طلب میكند. تركیب جمعیتی جوان كشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی، وابستگی به درآمدهای نفتی، نوسان بهای نفت در كنار مسائلی همچون لزوم رعایت الگوی مصرف، طرح هدفمند كردن یارانهها، مقابله با تحریمها، اصل 44 قانون اساسی و غیره، عواملی هستند كه نظر سیاستگذاران و تصمیمسازان كلان كشور را به منابعی درآمدزا، سهلالوصول و مستقل از نفت معطوف میسازد كه بیشك دستیابی به این منابع در سایه ابتكار، خلاقیت و نوآوری و در یك كلام كارآفرینی نهفته است. به همین دلیل با توجه به اینکه بخشهای دولتی و بخشهای خصوصی به علت مشكلات اقتصادی و اداری متعدد با چالشهای بزرگی در ادارهی امور خود مواجه شده و در حال حاضر تشكیلات حجیم و بیش از حد بزرگ سازمانهای دولتی از كارایی لازم برخوردار نبوده و از هدف اصلی خود یعنی خدمترسانی به مردم دور ماندند، مفهوم جدیدی از كارآفرینی به وجود آمد و این مفهوم چیزی جز كارآفرینی سازمانی نیست. كارآفرینی سازمانی یك فرآیند بنیادی برای توسعهی نوآوری است و دوام و بقای سازمانها به استفادهی بهتر از منابع انسانی خلاق و كارآفرین آنها بستگی دارد. تحلیل رفتار كارآفرینانه سازمانی مربوط به كارشناسان و كاركنان شاغل در سازمان و همسو نمودن ارتقای دانش، مهارت و نگرش آنها با اهداف سازمانی یكی از مهمترین اهداف در سازمانها بوده و لازم است در این خصوص تحقیقات و مطالعات حرفهای بهخصوص با رویكرد بومی انجام شود. با توجه به اهمیت کارآفرینی سازمانی در کشور، تحقیقات زیادی در این خصوص صورت پذیرفته است. بررسیهای انجام شده از تحقیقات بهعمل آمده، نشان میدهد كه حیطه تحقیقات متمركز بر دو عامل 1- مفهوم و اهمیت نیازها و ضرورت كارآفرینی سازمانی که محققانی مانند، حیدری (1390)، عمانی و رجبعلیپور (1389)، صمدی و شیرزادی (1389)، مرزبان و همکاران (1389)، لعلی سرابی و همکاران (1391)، قهرمانی و همکاران (1389)، در این حوزهها اقدام به تحقیق نمودهاند و 2- بررسی موانع و محدودیتها، عوامل موثر بر كارآفرینی سازمانی نظیر آموزش، خلاقیت، هوش، مدیریت و سرمایه اجتماعی بوده است، که محققانی همچون، کیاکجوری و فاضلی ویسری (1389)، مدهوشی و همکاران (1387)، اهری و همکاران (1389)، قاسمی و اسدی (1389)، کاظمی و همکاران (1389)، هواسی (1389)، کرد نائیج و همکاران (1389)، مهینینان (1389)، عربیون و جوادی (1388)، در این زمینه به تحقیق و پژوهش پرداختند. انتظار میرود نتایج حاصل از تحقیق حاضر که بهطور مشخص به بررسی و تحلیل رفتار کارآفرینانه در بین کارشناسان جهاد کشاورزی استان گیلان میپردازد، مورد استفاده مدیران،کارشناسان و کارکنان سازمان جهاد کشاورزی و تمامی کارشناسان دستگاههای اجرایی و دانشجویان و محققین قرارگیرد. 1-2 بیان مساله کارآفرینی و کارآفرین، مباحث نظری و راههای عملی آن در عرصههای اقتصادی، صنعتی، تجاری، اجتماعی و فرهنگی موضوعهای تازهای نیستند. در هر دورهای از تاریخ، مطالب و مسایلی از آنها مطرح شده و موضوعهای تازهای افزوده گردیده و نکاتی کلیدی برجسته شده و محوری در آن قرار گرفته است و امروز جدیترین و اساسیترین موضوع این عرصهها تنها یک عنوان دارد، کارآفرینی سازمانی. این بدان معناست كه كارآفرینی سازمانی بسان پدیدهای نسبتا نوظهور در كشورمان نیاز به شناسایی و تجزیه و تحلیل دارد، تا هر چه كاراتر برنامههای توسعه را پیش برد. این موضوع مختص کشور ما و یا یک منطقه خاص جغرافیایی نیست، چرا که اینك در سراسر جهان، كار و فعالیت شكل تازهای به خود گرفته است، در حوزه اقتصاد خصوصی کارآفرینان، بنگاهها را به سوی خوداشتغالی و خودكارفرمایی پیش میبرند و در حوزه سازمانی، کارآفرینان سازمانی، سازمانها را از طریق ایجاد خدمات جدید و ارتقای سطح رضایت به مشتریان، افزایش سطح وفاداری آنان به سازمان را فراهم ساخته و از سویی دیگر با بهدست آوردن مشتریان جدید باعث بقا و سودآوری در سازمانها میشوند. اما باید دانست كه در دنیای رقابتی و متغیر امروز، كامیابی از آن سازمانها، جوامع و اتحادیههای اقتصادیای است كه بین منابع كمیاب و قابلیتهای مدیریتی و كارآفرینی منابع انسانیشان پیوندی عملی و كارا برقرار سازند. به عبارتی دیگر، سازمان و متعاقب آن، جامعهای میتواند در مسیر توسعه، حركتی مستمر و پرثمر داشتهباشد، كه همزمان با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت كارآفرینی مولد تجهیز كند كه آنگاه آنها با استفاده از این فرآیند مولد، سایر منابع سازمان و جامعه را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، هدایت و مدیریت كنند. این محدودیتی است كه جملگی باید با آن كنار بیاییم و كار كنیم. امروزه نیروی انسانی به عنوان یك منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح است. در این بین كارآفرینان بهطور خاص دارای نقشی موثرتر در فرآیند توسعه اجتماعی و اقتصادیاند. تحقیقات نشان داده كه بین توسعه و تعداد كارآفرینان در یك كشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا كشوری كه دارای تعداد زیادی كارآفرین باشد، نهتنها از قابلیتهای بالفعل تجاری و اقتصادی، بلكه از محركهای اجتماعی و پتانسیل فرهنگی قویتری برای توسعه پایدار برخوردار است. سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان با در اختیار داشتن 1291 نفر نیروی شاغل که از این تعداد 553 نفر از این کارکنان دارای مدرک کارشناسی و بالاتر میباشند و به دلیل جایگاه اقتصادی استان در کشور به عنوان استانی با ساختار اقتصاد کشاورزی و از سوی دیگر با توجه به وابستگان مراجعهکنندگان این سازمان از حیث اقتصادی، جایگاه مهمی در عرصه اقتصادی استان را دارا میباشد، اما براساس گزارش دبیرخانه برگزاری همایش امتنان از كارآفرینان برتر استان گیلان كه در سال 1390 برگزار گردید، تنها تعداد 156 نفر ثبت نام شده داشته، كه از این تعداد فقط 25 نفر (16 درصد)، مربوط به بخش كشاورزی بوده است. طی انتخاب كارآفرینان منتخب برتر استانی در سال 1390 از بخش صنعت پنج نفر (56 درصد)، از بخش خدمات سه نفر ( 33 درصد) و بخش كشاورزی یك نفر (11 درصد)، را به خود اختصاص دادند. نکته حائز اهمیت در آمارهای موجود درخصوص کارآفرینان ثبت نام شده این است که با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در استان گیلان و حضور نیروهای کارشناس و متخصص در سازمان جهاد کشاورزی استان و متقاضیان این سازمان، تعداد افراد ثبت نام شده در بخش کشاورزی 25 نفر و تعداد کارآفرینان معرفی شده از سوی این سازمان بطور مستقیم پنج نفر بوده است که نسبت به تعداد پرسنل و فعالان شاغل در استان از درصد مناسبی برخوردار نمیباشد که این موضوع میتوان به نوعی با میزان و سطح فرهنگ كارآفرینی در سازمان مذكور مرتبط دانست. بنابراین، تحلیل رفتار کارآفرینانه سازمانی در بین کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان به عنوان هدف این تحقیق مورد توجه قرار گرفت. از اینرو سوال اساسی این است که آیا کارشناسان جهاد کشاورزی استان گیلان دارای رفتار کارآفرینانهسازمانی میباشند؟ 1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق امروزه سازمانها نمیتوانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و با اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک، چابک، منعطف، نوآور، فرصتگرا، و کمهزینه فایق آیند، آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همه کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده بتوانند به راحتی، مستمر و بهطور فردی یا گروهی فعالیتهای کارآفرینانه خود را به اجرا درآورند. سازمانها برای به اجرا درآوردن و بکارگیری کارآفرینی در سازمانهای خود ابتدا باید فرهنگ سازمانی خود را با فرهنگ کارآفرینانه منطبق کنند، بدین معنی که سازمانها باید فرهنگی را در میان کارکنان خود رواج دهند که به خلاقیت و نوآوری، درستی، صداقت، احترام گذاشته و آنها را تقویت کنند. در این فرهنگ باید به کارکنان فرصت داد تا طرحهای ابتکاری خود را به اجرا درآورند و در صورت شکست نیز از حمایت مدیران خود برخوردار شوند، سازمانهای کارآفرین برای افزایش نوآوری سعی میکنند که در تصمیمات خلاقانه، سیستم عدم تمرکز اعمال گردد، همچنین از سیستم ارتباطات باز افقی و عمودی استفاده میشود تا به یک ایده جدید اجازه دهند به سرعت در سازمان منتشر شود، در سازمان کارآفرینانه، بهدلیل نقش محوری سیستم پاداش و افزایش اثربخشی آن معیارهای تشویق و پاداش در سازمان بهطور روشن و واضح به اطلاع همه کارکنان میرسد، و اساسا مخاطرهپذیری، نوآوری، کارگروهی و رفتارهای خلاقانه در این سیستم مورد تشویق قرار میگیرد، در سازمانهای کارآفرین به کارکنان چنین القا میشود که برای رسیدن به چشماندازهای آتی موفقیتهای کوچک امروز را مانند پلههای ترقی رسیدن به چشماندازهای روشن آتی سازمان در نظر بگیرند، بههمین دلیل است که در این سازمانها به تحقیق و توسعه اهمیت خاص داده میشود. در كشورما نیز، اهمیت كارآفرینی و نقش کارآفرینان سازمانی در پیشبرد اهداف تعیین شده احساس میگردد و بههمین دلیل، تحقیقات زیادی نیز در این خصوص انجام گرفته است، تا راهحلهایی موثر و راهكارهایی اصلاح كننده برای ایجاد، استمرار و ارتقای فرهنگ کارآفرینی برداشته شود. این مهم انجام نمیشود، مگر اینكه سوالات و درخواستهای متنوع و مشکلات متعدد كارآفرینان را با كمك روشهای علمی معتبر شناخته و با درك پارهای از مسائل آنها از جمله عدم وجود فضایی خلاقانه در محیطهای کاری، سازماندهی كارآفرینان و مشكلات كارآفرینان اجتماعی، ما را به سوی راهکارهایی در این زمینه بکشاند. مطالعاتی كه در رابطه با موضوع مورد تحقیق انجام شد، بیانگر آن میباشد كه در میان پژوهشهای انجام شده تا به امروز، تحقیقی در این زمینه انجام نشده است. این مطلب خود نشان دهنده و مؤید تازه و بدیع بودن پژوهش حاضر میباشد. در عین حال، پژوهشهای دیگری وجود دارند كه به نحوی به یكی از جنبههای موضوع مورد تحقیق و آن هم بهطور غیرمستقیم پرداختهاند. بهطور مثال، حیدری و همكاران (1390)، در پژوهش خود تحت عنوان «بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و مؤلفههای کارآفرینی سازمانی» به بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و مؤلفههای کارآفرینی در بین کارمندان ستادی سازمان جهاد کشاورزی شهرستان کرمانشاه پرداختند. در تحقیقی دیگر که توسط عمانی و رجب علی پور، (1389)، تحت عنوان «تحلیل عاملی موانع توسعه مدیریت دانش و کارآفرینی در سازمان جهاد کشاورزی استان چهارمحال بختیاری» ارائه گردید، به شناسایی مهمترین عوامل مانع توسعه کارآفرینی و مدیریت دانش در سطح سازمان پرداخته شد. بررسی پیشینه تحقیقات نشان داده است که، تقویت و ایجاد رفتار کارآفرینانه در سازمانها متاسفانه، در كشور ما و در چند برنامه اخیر توسعه، توجه خاص به این مهم نشده و حتی میتوان گفت كه این مفهوم برای بسیاری از دستاندركاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شاید به همین دلیل تاكنون برنامهریزی و بسترسازی مناسبی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی كشور برای توسعه كارآفرینی بهویژه در دانشگاههای كشور صورت نپذیرفته است. به همین دلیل نیز در کشورمان تحقیق و پژوهش دقیقی در این خصوص انجام نشده است. تحقیقاتی که تاکنون توسط محققین در این حوزه ارائه گردیده، اغلب در حوزههای تولیدی و بخشهای خصوصی بوده و پر واضح است که عوامل تحریک و تحرک کارآفرینی در سازمانهای خصوصی با سازمانهای دولتی از بسیاری جهات متفاوت میباشد. به عنوان نمونه، رستم بخش (1389)، ترابی (1389)، مدهوشی و بخشی (1382)، هواسی (1389)، قاسمی و اسدی (1389)، در تحقیقات خود که در دانشگاهها انجام دادند به بررسی موانع کارآفرینی سازمانی و ارتباط آن با کارآفرینی پرداخته و به تعدادی از موانع کارآفرینی اشاره داشتند. اما در هیچکدام از این تحقیقات و پژوهشها راهکارهای عملی به منظور ارتقای فرهنگ کارآفرینی سازمانی ارائه نگردیده است. در همین راستا، پژوهشهای دیگری نیز در بخشهای خصوصی انجام گردید. بطور مثال، كرد نائیج و همكاران (1389)، مهینیان (1389)، به ترتیب در شركت صنعت چوب شمال و مجتمع صنعتی رفسنجان به بررسی موانع كارآفرینی سازمانی پرداخته و عوامل مهم موانع کارآفرینی را مورد بررسی قرار دادند. تحقیقات و پژوهشهای پیشین ، نشاندهنده این است که وجود تحقیقات در حوزه کارآفرینی سازمانی توسط محققین سایر کشورها با توجه به مغایرتهای فرهنگی، گذشت زمان و تغیییرات مهم در دیدگاهها، نگرشها و ساختار مدیریتی و تفاوت ماهیتی در بخشهای دولتی و خصوصی و از سوی دیگر عدم انجام تحقیق بطور اخص در مورد رفتار کارآفرینانه سازمانی، میتواند از دلایل مهم در اهمیت اجرای تحقیات و مطالعات در حوزه کارآفرینی سازمانی و توسعه رفتارهای کارآفرینانه سازمانی کارکنان در ایران به خصوص در بخشهای دولتی باشد. طی بررسی بهعمل آمده بهطور مشخص تاکنون تحقیق و مطالعه علمی از سازمانهای دولتی استان گیلان در حوزه رفتار کارآفرینانه کارشناسان شاغل صورت نگرفته است که این امر نیاز و ضرورت یک تحقیق علمی در این خصوص را ایجاب مینماید. شناسایی عوامل موثر در رفتار کارآفرینانه از یک سو و بسترسازی شرایط به منظور ایجاد و تقویت موارد مرتبط با این حوزه از سویی دیگر ضرورت انجام چنین تحقیقی را اجتنابناپذیر ساختهاست. در راستای این هدف، تحقیق حاضر به بررسی عوامل موثر در رفتار کارآفرینانه سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان پرداخته است. 1-4 اهداف و سوالات تحقیق الف- هدف اصلی تحقیق هدف اصلی این تحقیق تحلیل رفتار کارآفرینانه سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان میباشد. ب- اهداف اختصاصی تحقیق 1- تحلیل سطح دانش کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان. 2- تحلیل سطح مهارت کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان. 3- تحلیل سطح نگرش کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان. 4- شناسایی موا نع كارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان. ج- سوالات تحقیق با توجه به موارد مذكور و همچنین ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استان گیلان، مطالعه حاضر به دنبال پاسخگوئی به سؤالهای زیر است: 1- سطوح دانشی، نگرشی و مهارتی رفتار کارآفرینانه سازمانی کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان چگونه است؟ 2- موانع کارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان کدامند؟ 3- نقش و تاثیر متغیرهای زمینهای، در تحلیل رفتار کارآفرینانه سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان چگونه است؟ 1-5 محدوده تحقیق الف- محدوده موضوعی موضوع تحقیق حاضر، در خصوص تحلیل رفتار کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان میباشد. ب- محدوده زمانی تحقیق حاضر با توجه به زمانبندی اعلام شده از ابتدای اردیبهشت ماه سال 1392 شروع و در پایان تیر ماه 1392 به اتمام رسیده است. ج- محدوده مکانی تحقیق فوق در سطح سازمان جهاد کشاورزی استان و مختص کارشناسان این سازمان انجام گردیده است. 1-6 واژههای کلیدی 1-6-1 کارآفرینی:کارآفرینی فرآیند یا مفهومی است که در طی آن فرد کارآفرین با ایده های نو، خلاق و شناسایی فرصت های جدید با بسیج منابع، به ایجاد کسب و شرکت های نو ، سازمان های جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت می ورزد. این امر توام با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارئه خدمات به جامعه می شود. (احمدپور داریانی و مقیمی، 1386). 1-6-2 کارآفرین: کارآفرین فردی است که ترکیبات جدیدی را در تولید، ایجاد میکند و کارآفرینی عبارت است از عرضه کالایی جدید، روشی جدید در فرآیند تولید، ایجاد بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در کسب و کار(احمدپور داریانی و مقیمی، 1386). 1-6-3 کارآفرینی سازمانی: کارآفرینی سازمانی شامل پرورش رفتار كارآفرینانه در سازمانی است كه قبلا تأسیس شده، و فرآیندی است كه محصولات و خدمات یا فرآیندهای نوآورانه با خلق فرهنگ كارآفرینانه در یك سازمان ایجاد میشود (مقیمی، 1383). به بیانی دیگر، كارآفرینی سازمانی یك مفهوم چند بُعدی است كه فعالیتهای شركت را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فناوری، مخاطرهپذیری و پیشگامی میسازد (احمدی و درویش،1387). 1-6-4 رفتار کارآفرینانه: رفتار کارآفرینانه در یک سازمان، مجموعهای از فعالیتها و اقداماتی است که توسط افراد در سطوح مختلف انجام شده و ترکیب تازهای از منابع را برای شناخت و پیگیری فرصتها بهکار میگیرد (Meyer,2002). 1-6-5 كارآفرین سازمانی: شامل پرورش رفتار كارآفرینانه در سازمانی است كه قبلا تأسیس شده، و فرآیندی است كه محصولات و خدمات یا فرآیندهای نوآورانه با خلق فرهنگ كارآفرینانه در یك سازمان ایجاد میشود. 1-6-6 دانش: میلتون، (2007) در یك تعریف جامع دانش را اینگونه تعریف نمودهاست: دانش عبارت است از توانایی انجام كار در زمان تعیینشده، مهارت در انتقال اطلاعات و تخصص در خلق ایده بهمنظور انجام ماهرانه وظایف محوله، تصمیمسازی و حل مساله. 1-6-7 آگاهی: آگاهی عبارت است از میزان معلومات فرد كه از طریق آموزش در زمینه موضوعات مختلف كسب میشود (پورهاشمی، 1383). 1-6-8 نگرش: واژه Attitude معادلهای فارسی متعددی همچون واژه ، طرز تلقی، وجههنظر، بازخورد، وضع روانی، ایستار، گرایش و نگرش دارد. نگرش یك سازه فرضی است، زیرا بهصورت مستقیم قابل مشاهده نیست، و بیشتر با اظهارات كلامی و بهلحاظ رفتاری همراه است (آذربایجانی و همكاران، 1385). با از اینرو میتوان اذعان نمود، نگرش حالتی درونی است و عمل و رفتار نیست بلکه پیششرط رفتار است. 1-6-9 شخصیت: شخصیت مجموعهای از ویژگیهای روانی دو سویه است كه بدان طریق افراد طبقهبندی میشوند. خوددار- متجاوز، كمهوش – باهوش، احساساتی – پایدار، سلطه پذیر- سلطهگر، كه با این ویژگیها میتوان رفتار فرد را در موقعیتهای خاص پیشبینی كرد اما این ویژگیها برای درك رفتار فرد در سازمان چندان روشن نیست (پارسائیان و اعرابی، 1385). 1-6-10 انگیزه: میل به تلاش فراوان در جهت برآورده ساختن اهداف سازمان بهطریقی كه این تلاش در مسیر ارضای پارهای از نیازهای فردی سوق داده شود. بهطوركلی انگیزه را چرایی رفتار گویند (پورنائینی، 1389). 1-6-11 انگیزش: انگیزش به فرآیند یا جریانی اطلاق میشود كه با احساس نیاز یا كمبود و محرومیت آغاز گردیده و از طریق آن قادر به ایجاد انگیزه در دیگران میشویم. انگیزه به صورت بالقوه در وجود آدمهاست و دیگران آن را برانگیخته میكنند. انگیزش عامل كلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یك رفتار خاص میتوان بهحساب آورد. با توجه به موارد ذكر شده می توان نتیجه گرفت كه، انگیزش انسان منتج از نیازهایش میباشد (پورنائینی، 1389). 1-6-12 مهارت: مهارت به تواناییهای قابل پرورش شخص كه در عملكرد و بقای وظائف منعكس میشود. بنابراین منظور از مهارت توانایی بهكار بردن مؤثر دانش و تجربه شخصی است. ضابطه اصلی مهارت داشتن، اقدام و عمل مؤثر در شرایط متغیر است. بهطوركلی مهارتهای سهگانه مدیریت به شرح ذیل میباشد: 1-6-12-1 مهارت فنی: یعنی دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاص كه لازمه آن ورزیدگی در كاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارتهای فنی از طریق تحصیل، كارورزی و تجربه حاصل میشوند. 1-6-12-2 مهارت انسانی: یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همكاری و انجام دادن كار به وسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درك انگیزههای افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان. مهارت انسانی در نقطه مقابل مهارت فنی است. یعنی كار كردن با مردم در مقابل كار كردن با اشیا و چیزها. 1-6-12-3 مهارت ادراكی: یعنی توانایی درك پیچیدگیهای كل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشكیلدهنده كار و فعالیت سازمانی به صورت یك كل واحد (سیستم) بهعبارت دیگر، توانایی درك و تشخیص اینكه كاركردهای گوناگون سازمان به یكدیگر وابسته بوده تغییر در هر یك از بخشها، الزاماً بخشهای دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد. آگاهی از این روابط و شناخت اجزا و عناصر مهم در موقعیتهای مختلف، مدیر را قادر میسازد كه به طریقی تصمیمگیری یا اقدام كند كه موجبات اثربخشی سازمان و رضایت كاركنان آن را فراهم نماید (علاقهبند، 1389). 1-6-13 عوامل ساختاری: منظوراز عوامل ساختاری، همه عناصر، عوامل و شرایط فیزیکی و غیرانسانی سازمان است که با نظم و قاعده ویژهای بههم پیوسته و چارچوب و بدنه فیزیکی و مادی سازمان را تشکیل میدهند. بنابراین، تمام منابع مالی و اطلاعاتی، هنگامی که با ترکیب خاصی در بدنه کلی سازمان جاری میشوند، جزو شاخه ساختاری سازمان محسوب میشوند و در واقع، عوامل غیر زنده سازمان هستند. 1-6-14 عوامل رفتاری: منظور از عوامل رفتاری، انسان و روابط انسانی در سازمان است که با هنجارهای رفتاری، ارتباطات غیررسمی و الگوهای خاصی، بههم پیوسته و محتوای اصلی سازمان را تشکیل میدهند که در واقع، عوامل زنده سازمان محسوب میشوند. 1-6-15 عوامل زمینهای (محیطی): منظور از عوامل زمینهای نیز، تمام شرایط و عوامل محیطی و برونسازمانی است که بر سازمان احاطه دارد و سیستمهای اصلی یا ابرسیستمهای سازمان از قبیل مشتریان یا ارباب رجوع، دولت، بازار و سایر سیستمهای محیطی سازمان را تشکیل میدهد (میرزایی اهرنجانی و سرلک، 1384، لعلی و همکاران 1391).
update your browser!